سیستمهای محدود هوش مصنوعی بسیار تخصصی و از این رو در انجام وظایفی که برای آن طراحی شدهاند بسیار کارآمد هستند و به راحتی در انجام این کار از انسانها پیشی میگیرند. با این حال، این سیستمها در حل مشکلات خارج از عملکرد اختصاص دادهشده خود شکست میخورند و برای انتقال دانش از یک زمینه به حوزه دیگر با سختی مواجهاند.
ایجاد سیستمی برای غلبه بر این مانع به یک ماشین فکری نیاز دارد که بتواند با انتزاع و استدلال به همان شیوه (یا حتی بهتر از) انسانها مقابله کند. دستیابی به این هدف و تحقق چشمانداز جمعی جامعه علمی منجر به هوش عمومی مصنوعی شده که به عنوان هوش مصنوعی عمومی شناخته می شود. اما ما هنوز به آنجا نرسیدهایم...
«تلفنم مُرد!» عبارتی رایج است که وقتی از آن استفاده میکنیم که باتری موبایلمان خالی میشود. وقتی این را میگوییم، البته، میدانیم که تلفن در واقع به همان معنایی که یک موجود زنده میمیرد، نمیمیرد. اما این قضیه دو نکته ضروری را به ما میآموزاند:
1. تمایل ما به انسانسازی موجودات غیرانسانی، بهویژه زمانی که ارتباط خاصی با آنها داریم و آنها را بسط هویت خود میبینیم – همانطور که ممکن است در مورد تلفنهای ما اتفاق بیفتد.
2. ما فقط جهان را از منظر انسانی خود میبینیم و بنابراین هر آنچه در اطراف ما اتفاق میافتد را در دستهبندیهای انسانی درک میکنیم.
هنوز نمیدانیم که آیا میتوان هوش مصنوعی عمومی ایجاد کرد یا اینکه رویکرد فعلی ما می تواند ماشینی را به اندازه یک انسان باهوش کند. با این حال، میدانیم که چنین سیستمهایی تأثیر قابل توجهی بر زندگی ما خواهند داشت؛ آنها به طور بالقوه میتوانند در مشاغل ما عملکرد بهتری داشته باشند و وادارمان کنند تا در مورد نقش در حال تغییر خود در جهان فکر کنیم.
همچنین ممکن است مجبور شویم در نحوه تعامل خود با سیستمهای هوش مصنوعی که به اندازه ما باهوش هستند، تجدید نظر کنیم. اگر فرض کنیم که یک گوشی هوشمند میتواند به همان شیوه (یا حتی بهتر) مانند ما استدلال کند، یا میتواند هوشیاری خود را توسعه دهد، آیا با آن بیشتر مانند یک شریک رفتار نمیکنیم تا یک ابزار؟
کار بر روی چیزی تا این حد قدرتمند که بتواند نقش و موقعیت ما را در جهان کاملاً تغییر دهد، مسئولیت قابل توجهی دارد. در درجه اول، این مسئله با خطرات بالقوه یک هوش مصنوعی عمومی برای نسل بشر و به طور کلی جهان دست و پنجه نرم میکند. در این زمینه، ما همچنین با بسیاری از سؤالات جدید و نوظهور روبرو هستیم: مثلا اینکه چه چیزی ما را به عنوان انسان منحصربهفرد میکند؟
فلسفه هوش مصنوعی تلاش میکند تا آگاهی را در این موضوع افزایش دهد و بحثهایی را در رابطه با این گونه پرسشها پیش بکشد.
هوش مصنوعی زندگی روزمره ما را به طرز چشمگیری تغییر میدهد و اهمیت آن در سالهای آینده به شدت افزایش خواهد یافت. ما نمیتوانیم این واقعیت را نادیده بگیریم که هوش مصنوعی نقش مهمی را در دنیایی که در آن زندگی میکنیم بازی میکند. در نتیجه، هوش مصنوعی بر درک کنونی ما از موقعیت ما در جهان نیز تأثیر میگذارد و ما را مجبور میکند که سؤالات فلسفی کلیدی در رابطه با نقش خود در جامعه را دوباره بررسی کنیم.
هوش مصنوعی محدود در حال حاضر تأثیر زیادی بر نحوه درک ما از نقش خود در جهان دارد. روشی را در نظر بگیرید که کمپینهای بازاریابی مبتنی بر هوش مصنوعی میتوانند نظر شما را ناخودآگاه با منحرف کردن توجه یا هدایت ترسهای شما شکل دهند.
در حالی که دریافت توصیههای شخصی برای محصولات میتواند برای مصرفکنندگان مفید باشد، اما یک اثر جانبی منفی وجود دارد: این میتواند ما را به این فکر وا دارد که فقط در صورت انجام آن خرید بهعنوان «فرد» حساب میشویم. در واقع، فردیت ما صرفا از این طریق است که معنی پیدا میکند.
حوزه دیگری که در آن هوش مصنوعی محدود - و حتی بیشتر هوش مصنوعی عمومی - می تواند نقش ما را تغییر دهد و خواهد کرد، دنیای کار است. اگر هوش مصنوعی بتواند کار ما را، شاید بهتر یا کارآمدتر از ما انجام دهد، ممکن است در نهایت با یک سوال اساسی روبرو شویم: معنای زندگی ما بر روی زمین چیست؟ آیا واقعاً خیلی بد خواهد بود اگر یک هوش مصنوعی شغل فعلی ما را از بین ببرد و به ما وقت آزاد بیشتری برای درگیر شدن با علایق و در مقابل تلاشهای خلاقانهتر بدهد؟
ما همچنین باید رابطه خود را با هوش مصنوعی در نظر بگیریم، که در وهله اول به شدت به قصد ما برای ایجاد ماشینهای مجهز به هوش مصنوعی بستگی دارد. آیا ما صرفا میخواهیم ابزارهایی مانند وسایل نقلیه خودران به ما در زندگی روزمره کمک کنند؟ یا میخواهیم چیزی بسازیم که مانند شریک و موجود (شعور) دیگری عمل کند؟
همچنین میتوانیم هوش مصنوعی را فرصتی عالی برای بشریت بدانیم. این طبیعت انسان است که از چیزی بترسد که آن را درک نمیکنیم، بنابراین آموزش مهم است. دانستن آنچه در زمینه هوش مصنوعی اتفاق میافتد به ما این امکان را میدهد که وارد بحث شویم و سؤالات درست را بپرسیم، در حالی که به ما کمک میکند جنبه های فلسفی هوش مصنوعی را افزایش دهیم.
منبع:
https://www.thats-ai.org/en-GB/units/ai-and-philosophy
نظر شما