محمدرضا سرشار در یادداشت خود به مناسبت درگذشت محمدجواد محبت، شاعر «دوکاج» از وی به عنوان فردی خاص با روحیاتی منحصربه فرد و رفتار غیرقابل پیشبینی یاد کرده است.
وی به ذکر خاطراتی از استاد محبت پرداخته و افزوده است: « در دو سفر، یکی به کرمانشاه و دیگری به قصر شیرین، در دهه ۱۳۶۰، همچنین یک سفر به اصفهان به دعوت امور تربیتی، توفیق دیدار ایشان را داشتم. در یکی از این سفرها یا شاید هر دو سفر به استان کرمانشاه مرا به صرف ناهار یا شامی در خانهشان دعوت کرد. هنگام خداحافظی، اصرار داشت حتما هدیهای به من بدهد. یک بار کتاب قطور «انسان روح است نه جسد» را از قفسه کتابهایش بیرون آورد و هدیه داد. بار دیگر، هر چه گشت، چیزی پیدا نکرد. چارپایه چوبی تاشوِ مستعملِ کوچکی را از گوشه اتاقشان برداشت و به من داد. این چارپایه، تا سالها به عنوان زیرگلدانی در خانه ما استفاده میشد.
بعدها، در دهه ۱۳۸۰، در طرح انتشار چهل هزار صفحه آثار چهل پیشکسوت ادبیات معاصر کشور توسط انجمن قلم ایران، نام ایشان را نیز قرار دادیم. یک خانم دبیر ادبیات دانشجوی دکتری این رشته را نیز که نمونهخوان و ویراستار تعدادی از کتابهای این مجموعه بود، از تهران، به خانه استاد در کرمانشاه فرستادیم؛ تا ضمن توجیه بیشتر ایشان در این مورد، آثارش را برای انتشار در چارچوب این طرح بگیرد و قرارداد را به امضایش هم برساند. آقای محبت موافقت کرد و آثارش را به مشارالیه داد. اما در جریان چاپ، نمیدانم چه شد که دیگر همکاری نکرد. در نتیجه، انجام کار مربوط به وی، متوقف شد.»
نظر شما