این دیدگاه ریشه در دیدگاه انتقادی آندره بازن و الکساندر آستروک در دهه ۱۹۴۰ در فرانسه دارد. الکساندر آستروک در ۱۹۴۸ اصطلاح camera pen را وضع کرد تا این ایده را معرفی کند که یک کارگردان قادر است دوربین را به همان شیوهای به کار برد که نویسنده قلم را. در ۱۹۵۵ فرانسوا تروفو، یکی از نظریهپردازان جریان موج نوی فرانسه، این مفهوم را در نقدها و تفسیرهای بعضی فیلمها در قالب لفظ «سیاست مؤلفان» به کار برد و از مؤلفانی چون آلفرد هیچکاک، هوارد هاکس و اورسن ولز بهعنوان کسانی نام برد که دارای یک شیوه شخصی در کارهایشان هستند. در سال ۱۹۶۲ اندرو ساریس، منتقد آمریکایی، این نظریه را وارد زبان انگلیسی کرد و اصطلاح «نظریه مؤلف» را ابداع کرد.
اندرو ساریس سه عنصر را برای تئوری مؤلف از نوشتههای فرانسوا تروفو برمیشمارد؛ این عناصر مفهوم کاملتری از مؤلف را بر مبنای ضوابط و معیارها به دست می دهد:
مهارت فنی
هویت متفاوت
معنای درونی
وقتی نظریه مؤلف را در نظر داریم مهم است به یاد داشته باشیم که فیلم یک رسانه مناسب است که اذهان خلاق زیادی با هم همکاری میکنند تا آن را به قاب دربیاورند. نباید ارزش نویسنده، سینماگران و دستاندرکاران را نادیده بگیریم. در عوض باید کارگردان را بهمثابه سرپرست و تصمیمگیرنده گروه ببینیم. نظریه مؤلف فیلم را در نهایت، آفرینش کارگردان میبیند.
ویژگی سینمای مؤلف این است که ما بیشتر با یک اندیشه روبهرو هستیم تا یک تصویر و به همین علت هم طرفداران این جریان در فیلمهایشان دنبال نوعی از اندیشه بوده و هستند. وجه تمایز فیلمساز مؤلف با غیرمؤلف هویتمندی است. یعنی فیلمساز مؤلف بهگونهای فیلم میسازد که همگان رد پای او را در فیلم میبینند.
سید مرتضی آوینی یک مستندساز، نویسنده و تئوریسین سینمای اسلامی است که در سالهای انقلاب اسلامی ایران فعالیت خود را بهعنوان کارگردان مستند آغاز کرد و در طول جنگ تحمیلی ۸۰ فیلم ساخت. بهنقل از پروفسور آگنس دویکتر از دانشگاه سوربن، آوینی در حالی که وجه سری و رازآمیز جنگ را در قالب تفکر عرفان شیعی به تصویر میکشد، روش های فیلمبرداری اصیلی ابداع میکند. معروفترین کار او سری مستندهای روایت فتح است که حین جنگ فیلمبرداری شده است.
به گفته خود آوینی او در فیلمهایش سعی کرده است از رویکرد جعلی و درهموبرهم بیشتر گزارشهای خبری تلوزیونی دور باشد. او تیمش را برای مدت زیادی پای کار نگه میدارد و زمان زیادی را صرف کشف و همچنین مواجهه با دیگری میکند. او سعی دارد با کمینهکردن استفاده از جلوههای سینمایی واقعگرایی را حفظ کند.
بنا به قول دویکتر، آوینی چشمانداز سینمایی اصیلی میسازد که نه واقعگرای صرف است و نه ستایندهی صرف. بلکه او سعی میکند هر دو جنبهی ملموس (عملیات نظامی) و نیز جنبهی درونی و رازآمیز میدان نبرد را به تصویر بکشد. او اینها را با عرفان شیعی ترکیب میکند و از هر بینندهای دعوت میکند از منظری شخصی و جایی درون این واقعه به آن نگاه کند. در فیلمهای او بهندرت به هویت دشمنان در صحنه نبرد اشاره میشود؛ در عوض او کار سربازان جوان ایرانی را به کار شهدای تاریخ شیعه مانند میکند.
نظر شما