دوشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۸:۴۰
مارگارت اتوود: سیمون دوبوآر را پنهانی می‌خواندم!/ نویسندگان متوقف نمی‌شوند

مارگارت اتوود، نویسنده پرکار کانادایی و برنده جایزه بوکر، به بهانه انتشار مجموعه داستان جدیدش با عنوان «بچه‌های سالخورده در جنگل» گفت‌وگویی با گاردین انجام داده و به شباهت‌ها و تطابق‌های داستان‌های این کتاب با زندگی شخصی خود اشاره کرده است. او همچنین درباره ممنوعیت برخی آثارش، احساسش نسبت به کار کردن در دهه 80 عمر، نویسنده مورد علاقه و... صحبت کرده است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از گاردین- مترجم: اکرم امینی: مارگارت اتوود نویسنده بیش از 50 کتاب داستان، شعر و مجموعه مقاله است. از رمان‌های او می‌توان به «چشم گربه»، «عروس فریبکار»، «گریس» و «قاتل کور» اشاره کرد. اتوود در سال 2019 بر رمان کلاسیک خود با عنوان «داستان ندیمه» (1985) دنباله‌ای با عنوان «وصیت‌ها» نوشت و منتشر کرد که جایزه بوکر را برای او به ارمغان آورد.
«بچه‌های سالخورده در جنگل» نخستین مجموعه داستان او از زمان دریافت جایزه- و پس از مرگ شریک زندگی‌اش، گریم گیبسون، در همان سال است. اتوود شوخ طبعی و ابتکارات خاص خود را در موضوعات متنوعی مانند همه‌گیری، فرهنگ از دست رفته، دوستی‌های زنانه، جادوگری و نگهداری گربه‌ها به کار می‌گیرد. کتاب جدید اتوود، مجموعه‌ داستانی درباره زوجی به نام نل و تیگ است که سال‌هاست در کنار همند، آنها مدام، عمری را که با هم گذرانده‌اند، مرور می‌کنند و نل، به تنهایی در آینده فکر می‌کند.

این کتاب، مجموعه‌ای بسیار شخصی به نظر می‌رسد، به‌ویژه داستانی که در آن نل، پس از مرگ تیگ، با زندگی در تنهایی کنار می‌آید. چقدر از زندگی شخصی شما در داستان عشق این زوج و تنهایی یکی پس از مرگ دیگری، منعکس شده است؟
این داستان‌ها با زندگی مشترک من و گریم و زندگی من پس از مرگ او تشابه زیادی دارند. البته بدیهی است که این داستان‌ها، همه ماجرای ما را روایت نمی‌کنند- آنها فقط بخش‌هایی از آن زندگی هستند، مانند فریم‌هایی از زمان.

صمیمیت فوق‌العاده‌ای بین این زوج وجود دارد که حتی پس از مرگ نیز ادامه می‌یابد. آیا فکر می‌کنید وقتی عزیزی را از دست می‌دهیم، او اصلا از پیش ما می‌رود؟
آنها واقعا نمی‌میرند، به این معنا که در ذهن کسانی که آنها را به یاد می‌آورند، باقی می‌مانند. آنها ممکن است دیگر در زندگی فیزیکی شما نباشند اما برای همیشه در زندگی ذهنی‌تان هستند.

مارتا گلهورن (نویسنده و خبرنگار جنگ) در یکی از داستان‌ها که در جریان نبرد مونته کاسینو در جنگ جهانی دوم اتفاق می‌افتد، حضوری غافلگیرکننده دارد. آیا او نماد خاصی از حضور شماست؟
من قاعده‌ای برای استفاده از نمادها ندارم، اما قطعا مارتا گلهورن را تحسین می‌کنم. او سرسخت بود، البته این دلیل حضور او در این کتاب نیست. شخصی که مارتا در داستان برای او نامه می‌نویسد و برایش دلبری می‌کند، برگرفته از شخصیت پدرِ گریم است که ژنرال ارتش کانادا بود. من کتابخانه او را به ارث بردم و نامه‌ای از مارتا گلهورن به همراه گزارش او از مونته کاسینو یافتم و کلمه به کلمه آن را در داستان بازتولید کردم. اجازه این کار را هم از بازماندگان او گرفته‌ام.

یعنی احتمالا آنها عاشق هم بوده‌اند...
ما در این زمینه مطمئن نیستیم اما به هر حال او برخی روابط و علایق عاشقانه داشته، همانطور که ظاهرا در آن زمان، متداول بوده است.

حتی جورج اورول هم در یکی از داستان‌ها حضور دارد و از طریق یک رسانه با او مصاحبه می‌کنید. فکر می‌کنید اگر اورول را در زندگی واقعی ملاقات می‌کردید، با او دوست بودید؟
شاید. یعنی دوست داشتم باشم و فکر می‌کنم ما در مورد خیلی چیزها به توافق می‌رسیدیم. او تأثیری سازنده بر من داشته است.

آیا نویسندگانی به جز اورول هستند که بخواهید از طریق رسانه با آنها گفت‌وگو کنید؟
برخی‌ها هستند. مطمئن نیستم که چقدر خوب پیش برویم اما در اوایل دهه 60 سیمون دوبوار من را کاملا جذب کرد. من آثار او را پنهانی و دور از چشم دیگران، در حمام می‌خواندم. او و بتی فریدن، هر دو درباره نسل‌های بزرگتر از من می‌نوشتند، با این حال همچنان برای من جذاب بودند. به هر حال، گفت‌وگو با سیمون دوبووار بسیار سرگرم‌کننده خواهد بود، البته اگر بتوانیم او را در حالت روحی خوبی قرار دهیم، زیرا احتمالا او بسیار پیچیده خواهد بود.

از اینکه کتاب تازه شما در مدیسون کانتی ویرجینیا، جایی که «سرگذشت ندیمه» به تازگی از کتابخانه‌های مدارس جمع شده، غیرقابل ارائه اعلام شده، چه احساسی دارید؟
من در این وضعیت تنها نیستم. تونی موریسون و استیون کینگ هم ممنوع شده‌اند. ظاهرا دلیلشان این است که در کتاب‌های ما، رابطه‌ها بسیار زیاد است. اگر به این دلیل است پس باید کتاب مقدس را هم ممنوع کنند، زیرا در آن هم رابطه‌های زیادی هست!
در واقع، این یک نمایش قدرت است. فرماندار گلن یانگکین دارد می‌گوید: «ما کنترل این موضوع را در دست داریم و زندگی را برای دانشجویان و کتابداران بسیار ناخوشایند خواهیم کرد.» و معنی این حرف این است که در واقع نمی‌خواهیم کودکانمان تحصیل کرده و موفق باشند، زیرا یکی از بزرگ‌ترین عواملی که باعث می‌شود دانش‌آموزان نتایج خوبی کسب کنند، وجود یک کتابخانه و کتابدار خوب در مدرسه است.

در 83 سالگی، همچنان سالی یک کتاب منتشر می‌کنید. تاکنون به این فکر کرده‌اید که وقت کم کردن کار است؟
این کلمه «وقت» چه معنایی دارد؟ بله، تیک تاک ساعت وجود دارد. شاید متوجهش باشید اما تا وقتی که به پایان راه برسید، ادامه می‌دهید، درست است؟ تا وقتی که دیگر چیزی برای گفتن یا کاری برای انجام دادن، نداشته باشید. دراز کشیدن در ساحل هرگز تصور من از یک وقت‌گذرانی خوب نبوده است. نویسندگان متوقف نمی‌شوند، آنها مانند عروسک کوکی به رقص خود ادامه می‌دهند. ادامه می‌دهند تا وقتی بیفتند! برخی ناشران، هر چقدر هم که کاری بد باشد، آن را منتشر می‌کنند زیرا می‌گویند: «ما می‌توانیم این را بفروشیم.» این کابوس من است، بنابراین، من تعدادی خواننده قابل اعتماد، بیرون از انتشارات دارم که وظیفه آنها این است که به من بگویند که آیا کارم، بد است یا نه و آنها حقیقت را به من خواهند گفت چون سودی در دروغ گفتن ندارند.

بهترین چیز درباره «در دهه 80 زندگی بودن» چیست؟
فکر نمی‌کنم چیز زیادی برای از دست دادن داشته باشید، درست است؟ بنابراین به خودتان اجازه پرواز می‌دهید. البته این به من محدود نمی‌شود. من می‌توانم این را در زنان هم سن و سال دور و بر خودم ببینم که فکر می‌کنند: «هنوز انجامش نداده‌ام».

خواندن چه کتاب‌هایی را در برنامه دارید؟
«خاطره سرخ» اثر تانیا برانیگان که بسیار خوب و آموزنده و روایت انقلاب فرهنگی مائو است که با تمام درد و رنجی که همراهش بود، دوباره مورد بازبینی قرار گرفته است. همچنین «سقوط روبسپیر» نوشته کالین جونز، روایت لحظه به لحظه از 24 ساعتی که در ابتدای آن روبسپیر سر داشت و در پایان آن، نه! من شیفته انقلاب فرانسه هستم که به نوعی الگوی همه انقلاب‌هاست.

کتاب یا نویسنده‌ای هست که همیشه سراغش بروید؟
شکسپیر! شکسپیر چیزهای زیادی در مورد مردم و رفتارهای آنها می‌دانست- که بد است، یا حداقل همیشه خوب نیست. نکته دیگر درباره او این بود که نمی‌دانست شکسپیر است. او از خودش تصویر خاصی نمی‌ساخت. او فقط تصاویر را از ذهنش بیرون می‌کشید تا پولی به جیب بزند و سرعت کارش شگفت‌انگیز بود. همنشینی با او حتما لذت‌بخش می‌شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها