نشریه گاردین به مناسبت نزدیک شدن روز جهانی کتاب، در مطلبی به بیان توصیه جمعی از نویسندگان درباره راز و رمز نوشتن و نویسنده شدن پرداخته است. یک نویسنده به نویسندگان نوپا توصیه میکند که اخبار را دنبال کنند، نویسنده دیگری معتقد است آنها باید کتابهای افتضاح بخوانند!
دافی، شاعر برنده جایزه، با به اشتراک گذاشتن توصیهها و نکاتی برای نویسندگان تازهکار میگوید: «یکی از مهمترین کارها-اگر میخواهید شعر بنویسید- شعر خواندن است». او میگوید: «شعرهای زیادی بخوانید. نمیتوان یک شعر خوب نوشت، مگر اینکه شعرهای خوبی خوانده باشید.»
مور، نویسنده رمانهای گرافیکی میگوید: «شاید منصفانه باشد اگر بگوییم یک نفر، دقیقا به همان اندازه که یک خواننده است، نویسنده خوبی نیز خواهد بود.» او به خوانندگان توصیه میکند که با نگاهی تحلیلی مطالعه کنند، و با دقت در آنچه در متن که آنها را ترسانده یا سرگرم کرده، تا بفهمند نویسنده چگونه به آن اثر دست یافته است.
مور میگوید: «کتاب های افتضاح بخوانید، زیرا میتوانند الهامبخشتر از کتابهای خوب باشند. اگر از یک کتاب خوب الهام گرفتهاید، همیشه خطر سرقت ادبی و نوشتن چیزی بسیار نزدیک به آن وجود دارد. در حالی که یک واکنش واقعا مفید به اثری که در حال خواندن آن هستید، این است: خدایا، من هم میتوانم این مزخرف را بنویسم! این بسیار رهاییبخش است، آنچه را که آنها بد انجام میدهند، تجزیه و تحلیل میکنید و همه اشتباهاتی را که نباید مرتکب شوید، کشف خواهید کرد.»
لی چایلد، نویسنده مجموعه پرفروش جک ریچر میگوید که نویسندگان باید هنگام مطالعه از مسیر همیشگی خارج شوند. او میگوید: در هر ژانر تا جایی که میتوانید، بخوانید زیرا وقتی نوبت به نوشتن میرسد، هیچ راه یگانهای برای انجام آن وجود ندارد و اگر بیش از حد به ژانر تخصصی بپردازید، به شدت به ژانرهای وحشت و هیجانی یا هیجانی سیاسی روی میآورید و در این صورت، در خطر از دست دادن چیزهایی هستید که در جاهای دیگر اتفاق میافتد.»
چایلد همچنین معتقد است توصیه قدیمی که میگوید باید آنچه را که میدانید، بنویسید، «نصیحتی وحشتناک» است. او میگوید: «مردم بسیار کمی در جهان هستند که آنقدر آگاهی و توانایی دارند تا تا یک داستان را واقعا هیجانانگیز کنند». او میگوید: «کاری که باید انجام دهید این است که آنچه را احساس میکنید، بنویسید. احساسات خود را تجزیه و تحلیل کنید. سپس آن احساسات را بگیرید و بسط دهید.»
مالوری بلکمن، برنده جایزه در زمینه کتاب کودک میگوید از جمله جاهایی که میتوان به دنبال الهام گرفتن بود، گزارشهای خبری است، البته برای نویسندگان ضروری است که سعی کنند از اتفاقات جلوتر باشند.
او میگوید: «راه انجام این کار این است که آنچه را که به آن علاقه دارید، بنویسید.» البته او درباره وقتکشی بیش از حد، قبل از نوشتن چیزی و خطر تبدیل شدن به «یکی از هزاران» هشدار میدهد.
بلکمن میگوید زمانی، با الهام از اخبار مربوط به شبیهسازی انسانی، شروع به نوشتن رمانی به نام «چاه واقعی هانا» کرده بود اما مدتی بعد، فیلم «جزیره»- فیلمی ترسناک، اثر مایکل بی درباره کلونهای انسانی که از محل امن خود فرار میکنند- ساخته شد و بلکمن مجبور شد داستان خود را به سطل زباله بیندازد.
او می گوید: «اگر ایده واقعا خوبی دارید، آن را ادامه دهید، به ویژه اگر آن را در اخبار دیدهاید، چرا که شخص دیگری میتواند همین ایده را داشته باشد. هیچ کس هرگز به یاد نمیآورد که چه کسی، یک ایده را برای دومین بار دنبال کرده است.»
جولیا دونالدسون، خالق «گرافولا» توصیه میکند: «در لحظهای که ایدهای مبهم دارید، داستانی ننویسید». او میگوید: «ایدههای خود را روی یخ نگه دارید و ممکن است متوجه شوید که آنها جرقههای یکدیگر را از بین خواهند برد. در مورد ایدههای خود خیلی سختگیر نباشید. و از چیزهایی که کار نمیکنند، عبور کنید. من ایدههای کار نشده بیشتری نسبت به ایدههایی دارم که به داستان تبدیل کردهام. فراموش نکنید که گاهی اوقات دو ایده میتوانند با هم جمع شوند. شاید جواب فقط این باشد.»
چایلد میافزاید که همه از قبل ایدهای دارند، اما نشانه «نویسنده بالقوه بودن این است که شما از آن دسته افرادی هستید که میتوانید سه یا چهار نفر دیگر کنارتان بنشینند و به حرفهای شما گوش دهند».
او میگوید: «این درباره فهمیدن عقیده شما نیست، بلکه درباره محافظت از آن و واقعی و معتبر نگه داشتن آن است. مهم این است که آن را برای خودت نگه داری.»
نظر شما