به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، به نقل از روابط عمومی شبکه تلویزیونی کتاب، مهمان دومین قسمت از برنامه «مثبت کتاب» فاطمه سلیمانی ازندریانی بود. نویسنده‌ای که در نوشته‌هایش به موضوعاتی می‌پردازد که شاید کمتر نویسنده‌ای به سراغ آنها برود. در این گفت‌و‌گوی تلویزیونی درباره داستان زندگی نویسنده و آثارش صحبت شد. سلیمانی ازندریانی متولد سال 1362 است و نخستین بار در همان دوران تحصیل ابتدایی‌اش به استعداد نویسندگی خود پی برد و اولین اثر خود در عرصه نویسندگی را با نام «خاکستری یک کابوس» در سال 90 منتشر کرد. 

این نویسنده در توضیح کتاب «خاکستری یک کابوس» گفت: کار نگارش این اثر از حدود دو سال پیش‌ آغاز شد. این کتاب مجموعه 10 داستان‌ کوتاه است که درون‌مایه‌ای اجتماعی دارد و به موضوعاتی همچون بوروکراسی، مهاجرت، طلاق و اعتیاد می‌پردازد. داستان‌ها تلخی مخصوص به فضای اجتماعی‌شان را دارند که با حال و هوای خودم در آن مقطع فاصله داشت. 

اثر دیگر فاطمه سلیمانی «رد سرخ جامانده بر فنجان» نام دارد و در قالب مجموعه‌داستان به نگارش درآمده است. او درباره‌ یکی از داستان‌های کتاب گفت: در یکی از داستان‌های این کتاب به واقعه انفجارحرم امام رضا (ع) پرداختم؛ ولی پردازش ذهنی این داستان را از حدود 10 ‌سال قبل از انتشار کتاب شروع کرده‌ بودم. هر چند که آن را در چندین روایت مختلف برای خود ساخته و پرداخته کردم؛ اما محوریت اصلی داستان دست ‌نخورده باقی ماند.

نویسنده درباره ماجرای نگارش کتاب دیگرش به نام «به سپیدی یک رؤیا» نیز گفت: روزی استادم، سیدمهدی شجاعی در تماسی پیشنهاد نگارش داستان زندگی حضرت معصومه (س) را مطرح کرد و من هم علی‌رغم سختی‌ای که در این امر بود،‌ پیشنهاد را قبول کردم. تحقیق و نگارش این‌اثر بیش از یک‌سال طول کشید و کمبود منابع تاریخی درباره زندگی حضرت معصومه (س) یکی از چالش‌های نگارش این‌ کتاب برای من بود.

وی افزود: این‌ داستان از لحظه هجرت امام رضا (ع) به ایران آغاز و با وفات حضرت معصومه (س) پایان می‌یابد. اصل این‌ داستان مبتنی‌ بر واقعیت است و محورهای اصلی داستان بر اساس مستندات تاریخی نوشته شده‌اند؛ اما قسمت‌های فرعی‌ هم وجود دارند که زاییده‌ تخیل خودم هستند و به‌هیچ‌وجه محورهای اصلی داستان را تحت‌الشعاع قرار نمی‌دهند و به واقعیت‌های داستان خدشه‌ای وارد نمی‌کنند.

سلیمانی با اشاره به سطح دانش مخاطب گفت: بسته به سطح خواننده و آگاهی‌اش نسبت‌به روایت‌های تاریخی، خواننده می‌تواند تمایز میان واقعیت‌ها و وقایع غیرتاریخی را تشخیص دهد؛ البته ‌قسمت‌های اضافه‌ بر وقایع تاریخی، صرفاً به‌جهت وجه داستانی (دراماتایز) آمده است و بسیاری از خوانندگان این‌اثر، به‌صرف داستانی‌بودن آن، کتاب را دنبال می‌کنند.

در ادامه نوبت به رمان «یک خوشه انگور سرخ» رسید که نویسنده در توضیح آن اظهار کرد: نگارش این اثر به لحاظ زمانی در طول نوشتن کتاب «طلوع روز چهارم» انجام شد و از سوی استاد شجاعی نوشتن کتابی درباره حضرت فاطمه بنت اسد (س) یا چهار بانوی آسمانی، یعنی آسیه، هاجر، مریم و یوکابد، به من پیشنهاد شد و من به استاد شجاعی این‌نکته رو متذکر شدم که درباره چهار بانوی آسمانی منابع بیش‌تری وجود دارد تا فاطمه بنت اسد (س).

وی افزود: با این‌حال طرحی برای نگارش این‌داستان ترسیم کردم؛ اما در حین نگارش این‌ اثر ایده نوشتن کتابی درباره امام جواد (ع) به ذهنم خطور کرد؛ چراکه تحقیقات زیادی درباره ایشان انجام داده ‌بودم؛ البته داستان‌نویسی درباره یکی از معصومین امر بسیار مشکلی است؛ چراکه خط قرمزهای فراوانی را می‌بایست رعایت کرد.

این نویسنده با اشاره به شروع نگارش این اثر گفت:‌ طی گذر زمان بالأخره نگارش کتاب «یک خوشه انگور سرخ» را آغاز کردم. کتاب زندگی امام جواد (ع) را از لحظه ورود ایشان به بغداد تا شهادت‌شان روایت می‌کند. راوی داستان، ام‌فضل همسر ایشان و دختر مأمون است.

سلیمانی درباره‌ مستندات تاریخی این‌کتاب متذکر شد: در این‌ اثر منابع مهم تاریخی‌ را لحاظ کردم و از این‌نظر، روایت کتاب مستند و صحیح است. 

نویسنده‌ کتاب «طلوع روز چهارم» در پایان گفت: داستان کتاب «طلوع روز چهارم»، ماجرای ولادت امیرالمومنین(ع) و شکافته‌‌شدن دیوار کعبه در زمان ورود حضرت فاطمه بنت اسد (س) است. حضور چهار بانوی آسمانی بر بالین آن ‌حضرت، همان پیوند لازم برای دو ایده مجزا از داستان زندگی فاطمه بنت اسد (س) و چهار بانوی آسمانی است. سعی کردم روایت‌های چهار بانوی آسمانی را بصورت تودرتو و به‌گونه‌ای که بر یک خط زمانی صاف نباشند، پیگیری کنم. داستان‌ها از دل یکدیگر درمی‌آیند و جذابیت ویژه‌ای را به روایت کلی کتاب می‌دهند.