سید جواد میرهاشمی گفت: در تیتراژ فیلم اگر عنوان نکنید که اقتباس از کدام داستان یا رمان شکل گرفته است؛ به نوعی دزدی محسوب میشود.
ایبنا: اثرهایی که اقتباس باشند را معرفی میکنید. نام کتاب و فیلم را هم تقاضا دارم ذکر کنید.
میرهاشمی: بله؛ رمان آقای محمود حسینیزاد؛ "بیست زخم کاری". و مجموعه "زخم کاری ساخته محمدحسین مهدیان. کتاب در سال 1395 توسط نشر چشمه چاپ شده است و بر اساس آن رمان سال 1399 – 1400 مجموعه پانزده قسمت ساخته و تهیه شد.
در همین راستۀ سرای اهل قلم یا خبرگزاری کتاب، یک خیابان بالاتر، اُفستش فراوان در کف خیابان بود. چه کسی از این اقتباس بهره مادی و معنوی برد؟ چه کسی یا کسانی ضربه خوردند؟ چه کسی به اقتباس ضربه میزند؟ معاونت فرهنگی کتاب یا سازمان سینمایی یا هر شخص دیگر. من کار ندارم چه کسی ضربه میزند، با ساخت سریال به معرفی کتاب کمک میشود، کتاب هم مبدایی است برای حرکت به سمت سینما. کمی عقبتر برگردیم. قصههای مجید، استاد هوشنگ مرادیکرمانی، قبل از ساخته شدن سریال توسط جناب کیومرث پوراحمد، چه میزان قصههای مجید فروش داشت؟ و یا چه کسانی استاد مرادی کرمانی را میشناختند و اصلا بعد از پخش فیلم قصههای مجید شمارگان کتاب تا چه حد بیشتر شد؟ این توقع که فکر میکنند اهالی سینما یک سری دزد و راهزن هستند تا سرچهارراه ایستادند تا کتاب را بدزدند که همچین چیزی نیز است! و یا نویسندگان از دماغ فیل افتادند و اجازه اقتباس نمیدهند. هر دو توان کمک به یکدیگر را دارند ولی بشرطها و شروطها. سلسله مراتبی اقتباس دارد. آدابی دارد که گهگاه رعایت نمیشود. این زنجیرۀ طلا الان کلاف سردگم است و ذوقی فیلمسازان به سمت اقتباس میل پیدا میکنند.
برمیگردیم به جشنواره کوتاه که دوسه فیلم بدون عنوان مثال میزنم، میگویند آنها داستان و طرح را میبرند بدون عنوان و ذکر منبع، بحث کپی رایت است که حق دارند، و بعد نیز بحث ممیزی است. کتابی چون زخمکاری که دو سری چاپ شده و سریالش نیز پخش شده، چرا باید بعد از چاپ سوم و یا چهارم، به هر دلیلی تجدید چاپ نشود. چون بحث سریال و آن کاری که آقای کارت ساخته بود شد این مطلب را گفتم. بله شمارگان رمان سالتو نوشته روزنامهنگار اجتماعی آقای مهدی افروزمنش را بایستی پیش و پس از ساخت یاغی هم مقایسه کرد. آیا فیلم باید رونوشت برابر اصل باشد یا چیز و چیزکی بر داستان بیافزاید؟ اینکه فیلم هم به داستان و کتاب هم لطمه وارد کرد هست. اقتباس میتواند "دعا برمزید دولت داستاننویس باشد." و دعا بر مزید فزونی عمر داستان (همان شمارگان کتاب) و هم مزید بر علت دیده نشدن و فروش نرفتن.
این بحث را به عنوان یک درد دل گفتم و هیچ منتی بر سر هر دو نویسنده یا کارگردان نیست. اگر کارگردان فیلم خوبی بسازد به فروش کتاب کمک میکند، و چرخه نشر و چاپخانه و گردش مالی طراح جلد و صفحهآرا، کتابفروش، مولف و ... این اقتصاد میچرخد. این پیوند را خانه کتاب و انجمن مقداری متداوم ادامه دادهاند تا محتوای فیلمها را غنی کند. آن طرف هم میگوید اگر بخواهم به اقتباس کمک کنم، اولویت اول نویسندههای ایرانی است، یا افسانهها و باورهای ایرانی، یا خاطرات شفاهی و زندگینامههای ایرانی است. آن زمان که با آقای جليسه صحبت شد و اینکه اصلا به چه دلیل شروع شد که بماند چون مفصل است، قرار بود عنوان جایزه را «سپنتا» بگذاریم. به این دلیل که در تاریخ سینما، اولین کسی که در ایران اقتباس کرد زندهیاد عبدالحسین سپنتا بود. مثلا فیلم فردوسی 1313 بود، شیرین و فرهاد 1314. و لیلی و مجنون 1316 ساخته شده است. اینکه تا چه اندازه به متون وفادار بوده، بحث دیگری است.
پس در ابتدای سینمای ایران، ما اقتباس را داشتیم و جسته و گریخته بوده. این پیوند بوده است. در وزارت فرهنگ و ارشاد، یک معاونت فرهنگی وجود دارد و دیگری سازمان سینمایی، در همین دو قدم پایینتر میدان بهارستان؛ دو ساختمان روبهروی هم. اما آیا این زنجیره درباره اقتباس میان این دو وجود دارد؟ طبیعتا خير. مگر از ذوق و علاقه شخصی که بچههای فیلمکوتاه دارند و میلشان به سمت اقتباس بیشتر شده، آن هم چیزی است که در این بازه زمانی هشت ساله است. یعنی این روند حدود 10 سال است شروع شده، البته در این مدت وقفههایی نیز رخ داد و تغییر مدیریتها و جابهجاییها که به کنار، قبلتر از آن دوستان فیلمسازی بودند که اقتباس میکردند اما این دل و جرات را نداشتند که در عنوان بندی نام صاحب اثر را که میتوانست موسیقی باشد، شعر یا کتاب باشد را درج کنند، به این دلیل که شرم حضور داشتند و این کار را وقاحت میدانستند، چون میگفتند آن کارگردان خلاقیت نداشته و نتوانسته داستان جدیدی بنویسد، در صورتی که این مورد کمکم از طریق خانه کتاب و انجمن سینمای جوانان ایران، این میل اتفاق افتاد که اصلا اقتباس یک هنر است. از طرفی فیلم کوتاه مانند فیلم بلند انتفاع مالی ندارد. وقتی که دوستان فیلمکوتاه به سمت اقتباس میروند و نویسنده را توجیه میکنند، خیلی هم علاقهمند هستند. بنابراین این رابطه مثل الاکلنگ است، این تعادل را هم سمت معاونت فرهنگی در ارشاد باید حفظ کند و هم سازمان سینمایی. البته که بخشی از سازمان سینمایی انجمن است، بخشیش بنیاد سینمایی فارابی است، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی است و جاهای دیگر. بحث نظر آسیبشناسی و غیره را که دوستان مفصل صحبت کردند نیازی به گفتههای من نیست. ولی تا این دو معاونت و سازمان همت عالی نکنند، اتفاقی نمیافتد. مثلا در اخبار آمده بود و خواندیم و گزارش شده بود بنیاد فارابی در یکی دوسال گذشته، امتیاز پنج شش رمان را خریداری کرده، اما عنوان رمانها اعلام نشده است. امیدوارم معلوم شود چه زمانی و چه کسی قرار است فیلم اقتباسی بسازد و شاهد نمایش آن داستانها را بر پرده نمایش باشیم.
ایبنا: در بحث نامگذاریها، چرا نامگذاری در تیتراژ و مصاحبهها، کارگردان و تهیه کننده خیلی زمانها نمیگویند اقتباس از فلان کتاب و موضوع است؟
میرهاشمی : به دلیل است طرف باید دردسر این را داشته باشد که به نویسنده جواب دهد، به ناشر جواب دهد، بحث کپی رایت است.
ایبنا: یعنی اگر فیلمی در تیتراژ ننویسد اقتباس است، جزو آثار اقتباسی محسوب نمیشود؟
میرهاشمی: تا تعریف شما از اقتباس چه باشد! در فهم بنده اگر در عنوانبندی ننویسی و اجازه نگیری این کار دزدی است و مال دزدی را نمیتوان ارزشگذاری کرد. اگر در تیتراژ نیاید، این دزدی است و حتی نمیتوان به آن جایزه داد. اگر فیلمی در عنوانبندی شروع یا پایانی، اسمی ننویسد و نگوید، این دزدی صرف است و اگر مؤسسهای به آن جایزه بدهد، حکمش، حکم مالخری است. در حقوق جزا میخوانید "هر فردی با علم و اطلاع یا با وجود قرائن اطمینانآور به اینکه مال در نتیجه ارتکاب سرقت حاصل شده است، آن را به نحوی از انحاء تحصیل یا مخفی یا قبول کند یا مورد معامله قرار دهد مجرم است از حبس تا شلاق ..." نمیشود گفت چون کپیرایت نداریم پس اقتباس هم آزاد است. شرع و عرف در اقتباس کجاست؟
کیانیان : یک نکتهای من بگویم، اساسا یعنی الان ما صرفاً برتری به اقتباس میدهیم، هرچیزی که باشد؟ چیزی که شما در فرمایشتان گفتید که انجمن جایزه اقتباس در نظر گرفته، اما نفس اقتباس که به معنای برتری اثر نیست. به گونهای وانمود میشود که هرآنچه که متن مکتوبی در عقبهاش داشت، متن مبدایی داشت، آن قطعا اتر برجستهتری خواهد بود، به گونهای دارد تصویر میشود که اثر اقتباسی یک شان و جایگاه متفاوتی دارد، و اصلا مشخص نیست آن متن مبدا که نوشته شده، چه است؟ خیلی از فیلمنامه نویسان ما متن اورجینالی که مینویسند، از متنهای مبدا. از داستاننویسیها بهتر هستند، ولی خب اساسا، اغلب اوقات سازوکاری میآید و به متن اقتباسی برتری میدهد. چرا که اقتباسی است. درست که اقتباسی است اما الزاما روند امتیاز ندارد، اثری که در تنوع و سبد محتوایی خلق میکند، مهم است.
میرهاشمی : ببینید، یا مبدا اول برتر است یا مبدا دوم، ما به مبدا و مقصد کار نداریم. در این سالها یک جایزه ثابت اقتباس داریم که دبیرخانه جشنواره میدهد و افزایش هم داشته رقم جایزه که بیشتر جنبه تشویقی دارد. و حداقل امسال ما صحه گذاشتیم که اگر از نقاشی و یا شعر نیز اقتباس شد، ما میتوانیم به آن اثر جایزه دهیم. انجمن در تعریف اقتباس، وحدت رویهای دارد که اکثر جشنوارههای دیگر دارند. یعنی به مبدا کار ندارند.
کیانیان : منظور من این بود، از ابتدای بحث که وارد شیوههای اقتباس شدیم، من نکتهام آن بود که آیا اساسا خود اقتباس، واجد اهمیت است و یا خیر، اینها ذیل یک هدف دیگری قرار میگیرند که ما سبد محتوایی سینمایمان را به واسطه پشتوانههایی که داریم، در ادبیات، موسیقی، شعر و.. این سبد محتوایی را متنوع و غنی کنیم و این را بالا ببریم. بسیاری در اثرهایشان مینویسند این اثر اقتباسی است، باشه، اقتباسی است و من به مثابه یک فیلم سینمایی یا فیلم کوتاه داستانی یا فیلم مستند با آن مواجهه نمیشوم. به عنوان یک اقتباس مواجهه میشوم و آن را بررسی میکنم. در واقع ما در نهایت، باید اثر را در مدیوم ویژوآل، سینما، تئاتر و.. بسنجیم. گمان میکنم گاهی این نگاه گم میشود. اثر اقتباسی باشد، درست، اما آیا الزاما اثر خوبی است؟ خیر. همان حرفی که آقای بختیان زدند، مخاطب فیلم را پس میزند، در صورتی که ما به زعم خودمان اثر اقتباسی خلق کردهایم. در بحث ژانر نیز همینگونه است.
میرهاشمی : در بحثی که شما میفرمائید در جشنواره، ما هیچزمان، انجمن حداقل در این 25 سالی که من هنرجو و بعدها فیلمساز و ... بودم، دبیر نیامده تکلیف کند که شما بیا و نعل به نعل اثر مبدا را با مقصد تطابق بده و آیا توانسته اقتباس را رعایت کند یا خیر. هیجموقع اینگونه نبوده است. آقای بختیان نیز خودشان ده سال فیلمهای اقتباسی اخیر را بررسی کردند و میتوانند بیشتر توصیح دهند، ما به عنوان غنا بخشیدن به محتوای فیلم، جوانی که 17، 18 ساله است و دست به قلم نیست یا جهانبینی کاملی ندارد، اگر بخواهد در مسیر فیلمسازی پا بگذارد، بهتر است از داستان کوتاه شروع کند. به این دلیل که باید تکنیک را یاد بگیرد. نه اینکه مثل آقایان پایمان را روی پا بیاندازیم و با تبختر و تکبر بگوییم فیلمنامه مشکل داشته و درنیامده است. "چی در نیامده؟" این است که شما به عنوان یک فیلمساز فیلم کوتاه هنگام آغازکار، از روی یک داستان که اقتباس و آن فیلمنامه را تبدیل به فیلم کنی، در ابتدا مشخص میکند که تو تکنیسین خوبی هستی یا نه، و به مرور یا همزمان قلم به دست میگیری و مینویسی. در بخش "کتاب و سینما" انجمن و خانه کتاب قرار نیست کنسرو ماهی یا ماهی به جوانان بدهند. اصل ماهیگریی و دل به دریا زدن است. عینالقضات همدانی تعبیر زیبایی دارند "فرق است میان آن غَوّاص که در بَحر فُرو رود تا دُرّ برآرد و میان آنکه در قَعر بَحر از برای آن رود تا با دُرّ زمانی در صَدَف شود." باید این جسارت خواندن کتاب و انتخاب کردن و تبدیل کردن از داستان به فیلم را یاد داد. این هم زمان میبرد با قرص و کپسول و آمپول و سرم نمیشود. ببخشید ظاهر امر تند رفتم! کفایت مذاکرات. فکر کردم به دلیل علاقه شخصیام از بلا بالاژ، جفری واگنر، رابرت استم، لیندا هـاچن، دبورا کارتمل، کنت پورتونی و صحبت خواهم کرد و یادداشت برداشته و نوشته بودم؛ اما خب بیشترآسیبشناسی بود تا مباحث علمی. اقتباس باید کرد یا نکرد و چگونه،پرسشی است در چاه ویل و هزارتو (Labyrinth) است. همان کفایت مذاکرات.
بختیان :همانگونه که آقای میرهاشمی فرموند واقعیت امر همین است. نهایتا محتوا مهم است که به چه میرسیم، اقتباس چگونه بوده به شکلی بوده، به همان شکلی بوده که آزاد برداشت کرده، یا واو به داد منتقل کرده است. در سینمای کوتاه بر اساس آنچه آقای میرهاشمی گفتند در ده سال گذشته ما بررسی کوچکی داشتیم، عمدتا برداشت آزاد داشتند، آن هم به این دلیل که صرفا یک مهندسی معکوس کرده باشند. یعنی موضوعی نداشتند و یا اگر موضوعی داشتند نمیخواستند از موصوعات ساده استفاده کنند و یا موضوعاتی که بسیار باب شده سیاهنماییهایی که در جشنوارههای خارحی نیز بلافاصله استقبال میشوند، دوستان به سمت اقتباس پیش رفتند تا با موضوعی که حداقل با جایگاه محکم برداشت کرده باشند. موضوعاتی که در هفت هشت دقیقه نمیگنجد اما دوستان با یک برداشت آزاد، جایی از نمایههای موضوع استفاده کردند، جایی از شخصیت اثرو.. فیلم کوتاهشان را بر آنها ساختهاند. در اصل با این شیوه پیش رفتهاند که موضوع منسجم خوب داشتند و تجربه فیلمسازیشان را نیز داشتند.
من حدود 30 سال است که هنرجوی سینمای جوانی هستم و با بچهها کار کردم، عمده بچههایی که به سمت اقتباس رفتند عمدتا برای کار اول و دومشان بوده و این خیلی خوب است. نمیگویم چون موضوع خاصی نداشتند، خیر سعی کردند اصولی کار کنند و پایشان را جای محکمی بگذارند. سعی کردند با داستان خوب کارشان را شروع کنند، هرچند دوستانی هستند که بعد از چند کار به سراغ اقتباس آمدهاند اما بسیاری از دوستان بودهاند که برای کار اول و دومشان سراغ اقتباس رفتهاند. حتی در حد گرفتن کاراکتر، چند نمایه،و حتی صحنه. نهایتا تولید محتوا همانگونه مه آقای کیانیان گفتند، مهم نیست کار اقتباسی است یا خیر، مهم خروجی است و فیلمساز فیلمکوتاه توانسته تجربهای که میخواسته را در فیلم نشان دهد و به خواستهاش برسد یا خیر. این جاست که میتوان گفت در اقتباس موفق بوده است
نظر شما