شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۵
کنجکاوی دیرینه مردم برای نامگذاری سال‌ها/ «روس سالی»؛ نقل قولی از وضعیت شهرهای شمالی ایران

علی ذبیحی، پژوهشگر «مبادی تاریخ‌گذاری عامه: سال‌های عامه در فرهنگ مازندران» گفت: اگر به تقسیم‌بندی سال‌ها نگاه کنید نوع نگاه مردم به آن واقعه را از منظر سیاسی، مذهبی، اجتماعی و اقتصادی نشان می‌دهد. درباره نگاه اقتصادی برای مثال گرانی یک کالا در سالی اتفاق افتاده و مردم سال را به نام آن کالا نام‌گذاری کردند که نشان می‌دهد تورم در آن منطقه برای مردم اهمیت داشته و مابقی قضایا را تحت شعاع خودش قرار داده است.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- ماهرخ ابراهیم‌پور: قبلا در برخی از اشعار قدیمی یا رویدادهای تاریخی با نام‌هایی چون «بزسالی»، «قحطی سال» یا «سال قحطی» مواجه شده بودم. یادم هست در کتابی که به وقایع اشغال ایران به دست روس‌ها می‌پرداخت به نقل قول مردم از وضعیت شهرهای شمالی ایران اشاره کرده بود که در آنجا یکی از کهنسالان به طعن گفته بود «روس سالی» یعنی سال روس‌ها. این نامگذاری عامیانه سال‌ها بخشی از فرهنگ عامه است که تا کنون چندان توجه پژوهشگران را به خود جلب نکرده یا شاید به قدری کافی به آن توجه نشده بود. در این میان کتاب «مبادی تاریخ‌گذاری عامه: سال‌های عامه در فرهنگ مازندران» به شکل مسبوطی به این موضوع پرداخت و در مداخلی انبوه سراغ این پدیده مردمی رفت تا علت چنین نامگذاری را در خطه مازندران ثبت کند. وقتی عنوان کتاب را دیدم برایم جالب بود با ورق زدن برخی صفحات آن بعضی مداخل را خواندم که متکی به روایت روایان و اسناد بود. با علی ذبیحی که پژوهشگر خوش ذوقی است درباره این کتاب گفت‌وگو کردم تا از انگیزه، مصائب و یافته‌هایش درباره فرهنگ عامه مازندران برایمان بگوید.

چرا سراغ فرهنگ عامه رفتید؟ قبلا درباره این موضوع پژوهش و تحقیق کرده بودید؟
پیش زمینه این کار به داستان‌گویی‌های کهنسالان مازندران برمی‌گردد در جمع جامعه‌ای که با آن سروکار داریم به ویژه در محیط خانوادگی همیشه یکسری اتفاقات را با اسامی خاصی تعریف می‌کردند که برایم از دوران نوجوانی سوال پیش می‌آمد که آن موقع خیلی به فکر پژوهش و تحقیق درباره آن نیفتادم اما در گوشه‌ای از ذهنم بود که چرا این اسامی را به کار می‌برند؟ چرا به این شیوه تاریخ را در میان خودشان نام‌گذاری می‌کنند؟ چرا مثلا نمی‌گویند سال 1350 بلکه بر اساس فلان رویداد یک سال را نامگذاری می‌کنند! مثلا در فلان سال یک زلزله اتفاق افتاد، بعد مردم می‌گویند آن سالی که زلزله آمد و دیگر نمی‌گویند مثلا سال 1336. چرا چنین شیوه‌ای برای نامگذاری سال‌ها دارند؟ این چراها که در ذهنم بود بعدا باعث شد که سراغ علت آن بروم تا علتش را دریابم. آیا نمونه‌هایی از این شیوه در سایر نقاط ایران یا جهان هم داریم یا نه؟ حاصل این کنجکاوی دیرینه به تحقیق و پژوهشی انجامید که در کتاب «مبادی تاریخ‌گذاری عامه: سال‌های عامه در فرهنگ مازندران» ثبت شد.

منابع شما در تحقیق و پژوهش درباره «مبادی تاریخ‌گذاری عامه» فقط افراد کهنسالی بودند که در منطقه حیات داشتند یا از منابع مکتوب هم بهره گرفتید؟
در پیدا کردن منبع اصلی به تحقیقات میدانی روی آوردم اما در زمینه تحقیقات میدانی وقتی به وقایعی می‌رسیدم که به دوران معاصر نزدیک‌تر بود به ذهنم رسید شاید ردپایی از آنها در روزنامه‌ها یا اسناد ثبت شده باشد، برای مثال در سال 1320 جنگ جهانی دوم روی داد و ارتش شوروی ‌شهرهای شمالی را اشغال کرد و طبعا مردم نیز اسم خاصی روی آن سال گذاشتند و با توجه به این نامگذاری خاص در روزنامه‌های آن سال خبرهایی از حضور قوای روس در شمال ایران منتشر می‌شد. لذا برخی مطالب جراید، گاه اسناد و نامه‌نگاری‌های رسمی بین ادارات که اکنون درمراکز اسنادی نگهداری می‌شود از این دست منابع در مداخل خاص استفاده کردم. بنابراین ابتدا منبع من، گفت‌وگوهای شفاهی بود پس از آن در صدد برآمدم تا در میان اسناد و جراید ردی از این وقایع پیدا کنم که تقریبا 90 درصد مداخل متکی به اسناد است.

چرا تصمیم گرفتید کتاب را به صورت مدخل به نگارش دربیاورید؟
سال‌هایی که بررسی شدند هیچ‌کدام با یکدیگر پیوستگی ندارند، اتفاقی ممکن است در آمل رخ داده باشد و همان اتفاق در شهر مقابل خیلی مهم نبوده است. به همین دلیل در آن شهر یا منطقه دیگر آن رویداد خیلی مهم نبوده است در حالی که در یک روستا یا شهر مقابل آن رویداد نام یک سال را به خود اختصاص داده است. همچنین در شهر مقابل رویدادی اتفاق افتاده که در شهر اولی اسم خاصی ندارد. به همین دلیل این رویدادها زنجیروار به هم وصل نیستند. لذا هر واقعه یک اتفاقی است که باید جداگانه بررسی شود. برای همین رویدادها به یکدیگر ارتباطی ندارند و به صورت مدخل کار شده تا اگر یک نفر بخواهد کتاب را بخواند و یک واقعه را انتخاب کند به صورت کامل واقعه را بخواند بدون اینکه ربط زنجیره‌ای به اتفاق قبلی و بعدی وجود داشته باشد. اگرچه من در تنظیم وقایع سعی کردم آنها را بر اساس سال مرتب کنم تا اگر یک نفر نخواهد کتاب را بر اساس واقعه یا مدخل بخواند و تمایل داشته باشد کتاب را از ابتدا تا پایان مطالعه کند، پیوستگی کتاب از بین نرود.

به نظر می‌رسد هر چه به دوران معاصر نزدیک می‌شویم این نامگذاری‌ها کمرنگ می‌شود؟
اکنون قدری نوع نامگذاری‌ها تغییر کرده است، اگر دوران معاصر را سی چهل سال اخیر در نظر بگیریم (چون صد سال اخیر را مهم معاصر قلمداد می‌کنند) برخی از وقایع هنوز فرصت نشده که به عنوان سال مطرح شوند. برای مثال کرونا که چندین سال ایران و جهان را درگیر خود کرد، هنوز تحت عنوانی خاص در تقویم مردم ثبت نشده است هر چند مردم شاید در حالت عادی قبل از کرونا و بعد از آن که امروز هم رایج است برای مثال اتفاقی را در چند سال اخیر بخواهند یادآوری کنند، این لفظ را به کار می‌گیرند؛ رویدادی که هنوز کرونا نیامده، اتفاق افتاد. به عبارتی بیماری کرونا الان برای انسان‌هایی که در عصر حاضر زندگی می‌کنند، به یک مبدا تبدیل شده است. اگرچه این واقعه هنوز تحت عنوان یک نام خاص تراشیده شده نتوانسته خودش را مطرح کند هر چند شاید تحت همین نام هم بماند، برای مثال سال کرونا، یا اتفاق قبل از کرونا یا بعد از کرونا. از طرفی بعضی وقایع جهانی هستند مانند کرونا اما بعض دیگر محلی هستند مثل در یک جای خاص اتفاق افتاده در یک کشور یا استان یا روستا. برای نمونه حادثه پلاسکو قطعا برای افرادی که با آن درگیر بودند به صورت یک سال باقی خواهد ماند تا وقتی آن نسل درگیر حادثه زنده هستند. این خصلت سال‌های عامه است که من اسمش را  مبادی گذاشتم که در چند نسل زنده می‌ماند و چون مکتوب نیست و سینه به سینه منتقل می‌شود در دو نسل یا سه نسل بعد از خاطرات پاک می‌شود، چون نسل درگیر حادثه از بین می‌رود. بعدا باید در اسناد و متون تاریخی دنبال ردی از این وقایع گشت. به هر حال اگر فردی فرصت داشته باشد و این وقایع را ثبت کند قطعا در آینده زمانی که کسی بخواهد درباره این وقایع پژوهش کند راحت‌تر می‌تواند به منابع آن دسترسی پیدا کند.    

در دسترسی به منابع یا سرنخی از نامگذاری سال‌های عامه با چه دشواری‌هایی روبه‌رو بودید؟   
چون در دوران نوجوانی و جوانی ذهنیت‌هایی از موضوع داشتم و برخی مواقع نکاتی را یادداشت می‌کردم و کنار می‌گذاشتم، می‌توان گفت بعضی سرنخ‌ها را قبل آماده کرده بودم اما از زمانی که مصمم شدم آنچه دارم با افزودن مطالب و منابع جدید به شکل کتاب دربیاورم پنج سال طول کشید تا پژوهشم کامل شود. در این مدت با دو دشواره روبه‌رو بودم؛ نخست بخشی از پژوهش میدانی بود و من باید به روستاها یا شهر محل روی دادن اتفاق می‌رفتم و راویان را پیدا می‌کردم. گام بعدی باید در کنار روایت روایان اسنادی نیز ضمیمه می‌شد که دسترسی به اسناد به دلیل اینکه در پایتخت ساکن نبودم، قدری دشوار بود. به شکلی که باید به آرشیو ملی به صورت حضوری مراجعه کنم تا اسناد را بگیرم. چون در ایران هنوز این روال جا نیفتاده که اسناد و نسخ خطی به صورت برخط به پژوهشگران ارائه شود.

در سایت آرشیو ملی، کتابخانه مجلس و کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران ارائه و دسترسی برخط برخی اسناد و جراید قدیمی وجود دارد.      
بله تا اندازه‌ای برخط بودن به دستری ما به اسناد کمک می‌کند اما اسنادی که من به دنبالش بودم دسترسی به آنها از طریق ایمیل اتفاق می‌افتاد؛ به این شکل که برای دریافت اسناد ایمیل می‌زدم بعد پیگیری می‌کردم. به عبارتی به این شکل نبود که یک ایمیل بزنید و چند روز دیگر اسناد را دریافت کنید. لذا پیگیری‌های پشت سر هم باعث می‌شد کار با تاخیر پیش برود. به هر حال با هر دشواری بود اسناد دریافت و در کتاب ضمیمه شد و چاپ کتاب آنقدر شیرین بود که سختی‌های پژوهش آن چندان به چشمم نمی‌آمد.  

در مقدمه کتاب اشاره کردید برای صرفه‌جویی در مصرف کاغذ بعضی مداخل را به صورت مفصل ذکر نکردید. آیا قصد دارید این اسناد را در پژوهش دیگری به کار بگیرید یا در چاپ‌های بعدی این امکان هست که استفاده شود؟
بعضی از اسناد با یکدیگر همپوشانی داشتند و استفاده از آنها نیاز به کاغذ بیشتری بود به طوری که ناشر هم گوشزد کرد که با به کارگیری همه اسناد حجم کتاب افزایش پیدا می‌کند. هر چند شاید امروز اگر بخواهم کتاب را به چاپ برسانم همه اسناد را در کتاب جای می‌دادم به عبارتی با توجه به اینکه کتاب چاپ شده و مدتی هم از آن گذشته و با توجه به روند تورمی که بر قیمت کاغذ در چاپ کتاب‌ها می‌افتد شاید امروز بگویم کاش همه اسناد چاپ می‌شد! هر چند من در استفاده از اسناد سعی کردم مدارکی که مهمتر است و بهتر موضوع را منتقل می‌کند به کار بگیرم. با این حال اگر کتاب به چاپ دوم برسد احتمال دارد که اسناد دیگری را اضافه کنم، چون من بعد از چاپ کتاب هم یکسری مداخل یا توضیحات تکمیلی دیگری هم پیدا کردم و نکاتی  هم درباره بعضی مداخل یادداشت گذاشتم که در صورت چاپ بعدی به آن اضافه خواهد شد.

با توجه به اینکه کتاب با تاریخ اجتماعی سر و کار دارد. فکر می‌کنید پژوهش شما چه نکات جدیدی به تاریخ اجتماعی منطقه افزوده است؟
چنین موضوعی تا کنون توجه پژوهشگران و محققان را جلب نکرده است اگر هم محققی سراغ آن رفته، به صورت کتاب درنیامده است. برخی از وقایعی که امروز به آنها توجه می‌کنیم نگاه مردم را نسبت به محیط خودشان نشان می‌دهد. مثلا از چه زوایه‌ای به یک واقعه تاریخی نگاه کردند؟ آیا واقعه از لحاظ سیاسی برایشان اهمیت داشته یا بعضی وقایع به لحاظ مذهبی برای مردم اهمیت داشته است. فوت یک عالم در یک منطقه سال خاصی را برای مردم رقم می‌زند. این زاویه دید نشان می‌دهد که مردم آن منطقه دارای محیط مذهبی هستند. گاه یک زلزله، تصادف یا یک جریان سیاسی یا جنگی اتفاق افتاده که آنقدر مهم بوده که مردم سال را به نام آن واقعه نامگذاری کردند و نشان می‌دهد که مردم منطقه به آن واقعه بیشتر از سایر رویدادها اهمیت می‌دادند. اگر به تقسیم‌بندی سال‌ها نگاه کنید نوع نگاه مردم به آن واقعه را از منظر سیاسی، مذهبی، اجتماعی و اقتصادی نشان می‌دهد. درباره نگاه اقتصادی برای مثال گرانی یک کالا در سالی اتفاق افتاده و مردم سال را به نام آن کالا نامگذاری کردند که نشان می‌دهد تورم در آن منطقه برای مردم اهمیت داشته و مابقی قضایا را تحت شعاع خودش قرار داده است.

چرا نام کتاب را «مبادی تاریخ‌گذاری عامه» گذاشتید؟
همانطور که در مقدمه کتاب اشاره کردم چون اولین گام در این رابطه است و قطعا لغزش‌هایی را در بر دارد. لذا نام خاصی که پژوهشگران و محققانی که قبلا کار کرده باشند و با آن اسم جا افتاده باشد، در میان نبود. با محققان و تاریخ‌نگاران هم برای نام کتاب مشورت کردم اما به نتیجه خاصی نرسیدم که چه عنوانی روی کتاب بگذارم هر کس نظری داد و اسمی را مناسب دید. من هم مبادی یعنی مبداهایی که عامه مردم زندگی خودشان را با آن تاریخ‌گذاری می‌کنند در ذهنم بود و از این کلیدواژه‌ها استفاده کردم و عنوان را انتخاب کردم. بر عکس ایران پژوهش‌هایی درباره فرهنگ عامه درباره نامگذاری سال‌ها در میان اعراب سابقه دارد و وقایعی که در محیط خودشان اتفاق می‌افتد به نام ایام العرب می‌شناسند سالی به نام حیوانی یا فردی که خیلی معروف است یا سالی که اتفاق خاصی در آن روی داده و در نظر مردم پررنگ بوده است؛ برای نمونه سال عام الفیل یا حجه‌الوداع سالی که پیامبر حج آخرش را به جای آورد. این سال‌ها که به آن اشاره کردم در فرهنگ اعراب سال‌های معروفی است و در فرهنگ اعراب به آن ایام العرب می‌گویند. لذا اسم خاص در آن فرهنگ وجود دارد اما در فرهنگ ایرانی این اسم خاص وجود نداشت و من دیدم نمی‌توانم برای مثال ایام العرب بگذارم! برای همین دلیل دنبال نامی بودم که روی کتاب بگذارم که در عین حال بازتاب دهنده موضوع هم باشد؛ «مبادی تاریخ‌گذاری عامه» با عنوان فرعی سال‌های عامه در فرهنگ مازندران.

شما در چه رشته‌ای تحصیل کردید؟
من در زمینه متالوژی تحصیل کردم و اکنون هم در حوزه صنعت(ریخته‌گری) مشغول به کار هستم. اما در زمینه ادبیات و تاریخ شفاهی مازندران مشغول تحقیق و پژوهش هستم که قبلا هم کتاب «زبان و ادبیات مازندرانی در مطالعات خاورشناسان» را تالیف کردم که آن کتاب نیز نامزد جایزه کتاب سال در گروه ادبیات شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها