مهرداد نصرتی، شاعر و منتقد ادبی تاکید دارد که شاعر یا نویسنده ادبی میتواند خود در جایگاه منتقد اولیه به خودانتقادی بپردازد.
مهرداد نصرتی، نویسنده، شاعر و پژوهشگر ادبی از منتقدانی است که درباب خودانتقادی پژوهشهای گستردهای انجام داده و در پانزدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد نیز کتابش با نام «خودانتقادی ادبی» شایسته تقدیر شناخته شد. این امر بهانهای شد تا دقایقی در گفتوگو با نصرتی در باب مقوله خودانتقادی ادبی و اهمیت و چالشهای آن گفتوگو کنیم که در ادامه میخوانید.
به عنوان کلام آغازین لطفا توضیح دهید که آیا نقد ادبی امروز نسبت به گذشته تفاوت زیادی پیدا کرده است؟
نقد ادبی در گذشته، محدود به ارزشیابی اثر بوده، حال آنکه امروز، در مطالعات نوین، هرگونه واكنش خواننده عادی و حرفهای نسبت به متن ادبی، سبک شاعر یا نویسنده و زندگی او به عنوان یک ادیب و نگرش وی به ادبیات را شامل میشود. امروز نقد ادبی، مکمل اثر است و منتقد، همکار نویسنده و شاعر در خلق اثر ادبی به حساب میآید. علاوه بر منتقد ثانویه، گاهی ممکن است كه پدیدآور ادبی در جایگاه منتقد اولیه، به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه به نقد خویشتن بپردازد.
لطفا درباره صورتهای ظهور پدیده خودانتقادی ادبی از سوی پدیدآور اثر ادبی توضیح دهید.
این خودانتقادیها گاهی در اثنای اثر ادبی و گاهی در منابع برون متنی مانند نامهها، یادداشتها، سخنرانیها و مقدمههای کتابها ظهور یافته است. همچنین در مواردی پدیدآور ادبی تلاش کرده تا به صورت آگاهانه و سازمانیافته به نقد اثر، روش و زندگی خود به عنوان یک ادیب و یا نگرش خویش به ادبیات بپردازد.
چرا نویسندگان و شاعران در طول تاریخ به این نقد پرداختهاند؟
اهمیت خودانتقادی ادبی در هر سه محور نقد ادبی، شامل متن، پدیدآور و خواننده قابل بررسی است. همچنین، خودانتقادی از دو منظر توصیفی و نظریهپردازی قابل مطالعه است. خودانتقادی از نظر توصیفی، به بازخوانی اشارات شاعران و نویسندگان ادبی كه طی آنها به بیان نگرش و زندگی خویش پرداختهاند، معطوف است. از این نظر، نقد خویشتن دریچهای جدید را بر روی متون ادبی گشوده و میتواند باعث كشف مفاهیم جدید از متون ادب شود. این خوانش به احیای متون كهن یاری کمک میکند. از بعد نظریهپردازی، خودانتقادی روش منسجم و هدفمندی برای خوانش آثار فراهم میکند و نیز شیوهای را به پدیدآوران پیشنهاد میکند تا در صورت تمایل، بتوانند بیشترین بهره را از خودانتقادی دریافت كنند. خودانتقادی بهعنوان راهبردی اختیاری در دسترس پدیدآوران معاصر و فعال، موجب ارتقای آثار ادبی در معرض تولید میشود. پدیدآور ادبی به نقاط ضعف و قوت آثار خویش واقفتر از همیشه خواهد شد و حتی با دریافت بازخوردهای آن خودانتقادی از سوی مخاطبان، میتواند به اصلاح آثار پیشین بپردازد. همچنین با تحلیل و بررسی یک اثر از سوی پدیدآور و ظرفیت تبلیغی كه در این امر نهفته است، متن ادبی مورد نظر بهتر معرفی شده و حتی امید به جاودانگی آن اثر با نقد خویشتن به وجود میآید. خودانتقادی میتواند باعث شود تا پدیدآور ادبی شیوههای مبتکرانهای را برای خلق آثار جدید بیابد و خود را از یک نویسنده معمولی به نویسنده خالق ارتقا ببخشد.
آیا نقد خودانتقادی بیشتر به سود خود مولف است؟
هم به سود مولف و هم کمکرسان منتقد و مخاطبان است. نقد خویشتن ظرفیت آن را دارد كه باعث اصلاح و تقویت شخصیت ادبی پدیدآور شود و حتی او را در به دست آوردن مخاطب بیشتر یاری دهد. دفاع پدیدآور از اثر، روش، نگرش و شخصیت ادبی خویش اگر با واقعبینی و بیطرفی همراه باشد، میتواند علاوه بر مخاطبان عادی، مخاطبان حرفهای و پژوهشگر ادبیات(منتقدان ثانویه) را با وی موافق کند. شاعر یا نویسنده با توضیح و تفسیر نگرش خود نسبت به مسایل ادبی مرتبط با آثار خویش، برای خودش، تاریخچهای از روند تحول در نگرش ادبی خود را فراهم میکند كه به مرور زمان حاصل شده است. از سوی دیگر، همین تاریخچه منبع مطمئنی برای بررسی سرگذشت ادبی و روند تکاملی یک شاعر یا نویسنده را جهت منتقدان ثانویه ایجاد میکند و برای سایر پدیدآوران آثار ادبی، بهویژه جوانان كمتجربه تر، منبع الهام جهت تولید بهتر است و نیز، راهنمای اتخاذ تصمیم درستتر در حوزه نظری ادبیات است. منتقد اولیه با طرح نکات درون متنی و برون متنی اثر، زمینه لازم برای تشویق خواننده به گزینش درست را فراهم میکند. منتقد ثانویه هم به نوبه خود، با طرح نقاط ضعف و قوّت اثر، به توانایی تشخیص خواننده در انتخاب اثر خوب كمک میکند و خواننده عادی ادبیات را کمک میکند.
فایده خود انتقادی ادبی برای مخاطب چیست؟
خودانتقادی موجب میشود تا خواننده عادی با فضای پیش، ضمن و پس از تولید ادبی آشنا شود. این اطلاعات تکمیلی ترغیبكننده او به سوی ادامه مطالعات و حتی زمینهساز مطالعه جامع همه آثار آن پدیدآور خواهد بود. از سوی دیگر، خودانتقادی میتواند به خوانندگان حرفهای، پژوهشگر و منتقد ادبی هم یاری برساند. نقد خویشتن برای این گروه، منبعی از نمونههای نقد توسط منتقد اولیهشامل منابع درونمتنی، مثل شعر و داستان و فیلمنامه و منابع برونمتنی مانند مصاحبه و مقدمه كتاب و سخنرانی را فراهم میکند. این منبع عظیم میتواند آنان را در تشخیص مسیر درست ادبیات برای نیل به موفقیتهای بیشتر و اصلاح كجرویهای احتمالی یاری دهد. نقد خویشتن میتواند برای خوانندگان پژوهشگر ادبی، زمینه مطالعه جامع دیگر آثار ادبیات را ایجاد كند، چرا كه در ادبیات نیز مانند سایر علوم انسانی، امکان دستهبندی بر اساس ویژگیهای مشترک تا حدودی وجود دارد و در این صورت اغلب، كنشهای منتقدانه، واكنشهای مشابه را در خواننده موجب میشود.
آیا خودانتقادی روشی کامل و جامع برای معرفی صاحبان آثار ادبی است؟
عدم صراحت و صداقت پدیدآور در جایگاه منتقد اولیه گاهی مشکلساز میشود. این عدم صداقت و صراحت میتواند ریشه روانشناسانه داشته باشد و موجب میشود تا خصوصیات اخلاقی، اعتقادی، اجتماعی و بهویژه طبقاتی كه وی با فنون ادبی در سطرهای اثر خویش پنهان کرده، دوباره دچار خودسانسوری شود. علت دیگر، میتواند عدم تمایل پدیدآور به واگشایی شگردهای نویسندگیش باشد كه بیشتر متوجه پدیدآوران صاحب سبک است.
نظر شما