گفتوگوی ایبنا با مهدی قربانی نویسنده کتاب «سلیمانی عزیز ۲»؛
منش حاج قاسم در برخورد با مردم برایم جالب و عجیب بود
مهدی قربانی نویسنده و پژوهشگر گفت: از آنجا که رهبر انقلاب، حاج قاسم را به عنوان مکتب معرفی کردند و از سوی دیگر، چون اشتیاق علاقهمندان به شهید سلیمانی روبهروز بیشتر از قبل است، تصمیم گرفتیم دوباره این کتاب را -سلیمانی عزیز- ادامه دهیم و «سلیمانی عزیز۲» تولید شد.
به نظر میرسد فارغ از هم زمانی چاپ کتاب با ایام شهادت سردار سلیمانی، داشتن محتوای جذاب یکی از عوامل استقبال از کتاب باشد. در ادامه گفتگوی ایبنا با مهدی قربانی را درباره این کتاب بخوانید:
ایده اولیه این کتاب از کجا به ذهنتان رسید؟
سلیمانی عزیز۲ که به تازگی منتشر شده، یک عقبهای دارد با عنوان «سلیمانی عزیز». این کتاب در سال ۹۸ و حدودا پنجاه روز بعد از شهادت سردار منتشر شد. ایده آن هم، یک روز بعد از شهادت حاج قاسم وقتی دور هم در دفتر آقای کاجی،مدیرعامل انتشارات حماسه یاران نشسته بودیم شکل گرفت. ایشان گفتند: حاج قاسم الان گریه کن نمیخواهد و رهرو میخواهد. باید کاری کنیم. قرار بر این شد برای جمعآوری خاطرات در یک حرکت جهادی کمر همت ببندیم و به اندازه وسعمان در مورد سبک زندگی حاج قاسم کار کنیم.
شروع این فعالیت چگونه بود؟
یک جمع حدودا ۲۰ نفره کار تحقیق و پژوهش را شروع کردند، کتابها و مستندهایی که در مورد ایشان بود و حتی مصاحبههایی که در صدا و سیما منتشر میشد را بررسی کردیم. تعدادی مصاحبه از دوستان حاج قاسم هم گرفتیم و از مصاحبههایی که خبرگزاریهای داخلی گرفته بودند هم بهره بردیم.
مرحله بعد از این جمع آوری و تحقیق چه بود؟
در مرحله اول از این منابع، خاطرات دریافت میشد و بعد در اختیار نویسندهها قرار میگرفت. در این کار ما سه نویسنده داشتیم. بنده، خانم موسوی و خانم طهماسبی. در نهایت خاطرات براساس سیر خطی زندگی حاج قاسم چینش شدند و متن برای سایر مراحل کتابسازی و چاپ رفت.
تیراژ کتاب چقدر بود و تا الان چه تغییر کرده؟
این کتاب ۹۰ چاپ هزار جلدی داشته، یعنی تاکنون و بعد از حدود سه سال، تیراژ آن به ۹۰ هزار نسخه رسیده است.
از ایده تولید سلیمانی عزیز ۲ پرسیدم. ممکن است بیشتر توضیح بدهید؟
از آنجا که رهبر انقلاب، حاج قاسم را به عنوان مکتب معرفی کردند و از سوی دیگر، چون اشتیاق علاقهمندان به شهید سلیمانی روبهروز بیشتر از قبل است، تصمیم گرفتیم دوباره این کتاب را ادامه دهیم و سلیمانی عزیز۲ تولید شد. خوشبختانه این کتاب هم با استقبال خوبی روبهرو شد و پس از 10 روز به چاپ ششم رسیده است.
برای محتوایی که در این کتاب آمده، از چه منابعی استفاده شده است؟
برخی از خاطرات حاصل مصاحبههایی است که در سفر به کرمان گرفته شده، تعدادی از خاطرات هم از برنامههای رادیو و تلویزیون اقتباس شده است. در کنار اینها تقریبا بیشتر مستندهای مربوط به حاج قاسم را ملاحظه کردم. همچنین از مصاحبههایی که در خبرگزاریها با موضوع حاج قاسم آمده نیز استفاده شده است.
این چند بار دیده شدن چه فایدهای برای خاطرات دارد، یعنی با یک بار دیدن نمیتوان به خروجی رسید؟
دیدن چند باره به من کمک میکرد که نسبت به خط مشی و مدل زندگی شهید سلیمانی به دید درستتری برسم. گاهی برخی از خاطرهها سند محکمی نداشت و با توجه به شناختی که نسبت به حاج قاسم پیدا کرده بودم، توانستم تا اندازهای این خاطرات را ممیزی کنم و حتی برخی را در کار نیاوردم.
برای خاطرات چه دسته بندی ای داشتید؟
ما سعی کردیم خاطرات را از ابتدا و با توجه به هر برهه از زندگی ایشان تنظیم کنیم که کتاب خط سیر مشخص داشته باشد. لازم است اشاره کنم برخی از خاطراتی که در این کتاب آمده در هیچ منبع مکتوب دیگری نیست؛ چون برخی از مصاحبهها را شخصا گرفتم و با منبع مورد نظر تاکنون گفتگو نشده است. برخی از محتواها هم صرفا در فضای رسانهای منتشر شده است و با توجه به اینکه آرشیو جامعی در این زمینه موجود نیست میتوان گفت تا کنون در کتابی ثبت نشده و جدید به حساب میآیند.
خاطره شاخصی دارید که خودتان هم دوست داشته باشید؟
خاطره نماز حاج قاسم در کاخ کرملین که خیلی هم دیده شد و در جلد اول کتاب آمد. اما در مورد خاطرهای که خودم هم دوست داشته باشم باید بگویم همه خاطرهها را دوست داشتم ولی در این بین، منش حاج قاسم در برخورد با مردم برایم بسیار جالب و شاید عجیب بود. حاج قاسم یک فرمانده بزرگ است و دشمنان هم او را به خوبی میشناختند؛ فرماندهای که باید برای جغرافیایی به وسعت محور مقاومت فکر و برنامهریزی کند، بعد میبینیم او از سوریه به فلان شخص زنگ میزند و میگوید: «سقف خانه فلانی خراب شده و چکه میکند. بروید و سقف خانهاش را درست کنید.» روح یک انسان باید تا چه اندازه وسعت داشته باشد که هزاران کیلومتر آنطرفتر با دشمنی به خونخواری داعش بجنگد و در عین حال خانه یک نفر در روستای قنات ملک هم در خاطرش بماند. به طور کلی توجه حاج قاسم به مردم و مردمی بودن که یکی از ویژگیهای منحصر به فرد اوست خیلی توجهم را جلب کرد؛ مسئلهای که الان معضل ما در برخی دستگاه های دولتی و میان بعضی از مسئولین در سطوح میانی تا بالا است که این ویژگی مردمی بودن را ندارند.
آیا مصاحبه ای بود که به نتیجه نرسد و بعد از مصاحبه صاحب آن نخواهد که منتشر شود؟
نه مورد این چنینی نداشتم. چون اساسا فضای کتاب طوری بود که تمرکز بر مولفههای زندگی و خط مشی زندگی حاج قاسم داشت، اساسا دنبال موضوعات با لحاظ امنیتی نرفتم. البته برخی خاطرات است که اسم شخص نباید منتشر میشد که در کتاب هم نیامده است.
به نظر شما کسانی که میخواهند در مورد حاج قاسم کار تولید کنند باید چه مواردی را مورد توجه قرار دهند؟
یکی از کارهایی که ما در این کتاب سعی کردیم انجام بدهیم و حضرت آقا هم جدیدا به آن اشاره کردند این بود که جوری شخصیت حاج قاسم را جلوه ندهیم که ماورایی باشد. ما اگر بخواهیم حاج قاسم را طوری که هست هم نشان دهیم آن قدر بزرگ و جذاب هست که مخاطب را جذب کند و نیاز به غلو نداشته باشد. به نظرم همه کسانی که میخواهند در مورد حاج قاسم اثر تولید کنند، از کتاب و مستند گرفته تا سینمایی و روایت باید به این مورد توجه کنند.
نظر شما