مجموعه داستان پیوسته «ماندن» اثر مرتضی فرجی به چاپ سوم رسید. این مجموعه داستان اقلیمی، شامل هفت داستان مستقل درباره هفت فرد مختلف بوده و به بررسی اقلیمی، فرهنگی و آداب و سنن شهر همدان پرداخته است. داستانهای این مجموعه در عین استقلال، در نهایت به شکلگیری تصویری واحد در ذهن مخاطب منجر میشود.
ادبیات داستانی اقلیمی از جغرافیای طبیعی گذر میکند و با تکیه بر آن، به بررسی مناسبات فرهنگی حاکم بر آن منطقه میپردازد. در این کتاب توصیفات داستانی و تاثیرات اقلیم بر عناصر فرهنگی در هم تنیده شده و مجموعهای از هفت داستان را ایجاد کرده است.
در این کتاب داستان هفت شخصیت در بافت فرهنگی همدان پی گرفته شده است: داستان دادا یعقوب در «زرد خوشههای شهریور»، داستان ننه صفیه در «آسمان! ابرهایت را از شهر من ببر»، داستان اصغر سیبیل در «خاکستر برف»، داستان داداش مصطفی در «باران تابستان و باغ گیلاس»، داستان محبوبهی بانو در «کینه کُشی»، داستان عمو نجف در «ماه خواهر ندارد» و داستان حاج یدالله در «عاشق را از آخر بخوان».
در بخشی از کتاب «ماندن»، در داستان «باران تابستان و باغ گیلاس» میخوانید:
«خورشید داشت میرفت پشت کوهها و ابرهای تکهتکهی توی آسمان، شده بودند مثل زغالهای آتیش سرخکن. آفتاب که غروب میکرد، بوی باغ میآمد. عمیق که نفس میکشیدی انگار نم هوا مینشست توی ریههات. داداش مصطفی میگفت بوی شاخ و برگ درختهاست، بوی چوب است. میگفت درختها شب که میشود عاشق هم میشوند. منتظر میمانند تا نسیمی بیاید و یکی از برگهاشان را توی نسیم بفرستند برای درختی که عاشقش شدهاند. میگفت این بو بوی عشق و عاشقی درختهای باغ است. میگفت نسیم هم تا سحر بوی خیس و سبزی باغ را توی هوا میگرداند.»
انتشارات سوره مهر، چاپ سوم کتاب «ماندن» را در 170 صفحه و با بهای 30 هزار تومان راهی بازار کتابهای ادبیات کرده است.
نظر شما