کتاب «سلمان ما» به قلم رضا کاشانی اسدی در سه فصل به بررسی سیر تکامل شخصیتی یک مرد بزرگ میپردازد، روزبه پسر بدخشان که در جستوجوی حقیقت واقعی به اسلام مشرف شد و چنان مقامی یافت که یکی از ارکان اربعه اسلام محسوب میشود.
سلمان بسیار اهل اندیشه و تامل بود و در کتاب «سلمان ما» از زبان وی روایت شده که از فرط خستگی و گرسنگی پشت در کلیسا چمپاتمه زده بود و خطی طولانی از مورچگان بر روی یدیوار در حرکت بودند. وی در میان آن همه مورچه، موری را دید که در مسیر مختلف حرکت میکرد و با وجود تصادم با تک تک موران دیگرف به راهش ادامه میداد. با دیدن آن صحنه تصمیم گرفت در برابر سختیها مقاومت کند تا به هدفش برسد.
«سلمان ما» در سه فصل تدوین شده و به بررسی زندگی و تکامل شخصیتی سلمان از دوران کودکی وی در ایران باستان و خط سیر وی تا رسیدن به حجاز و فداکاریهایش در راه اسلام تا رحلتش میپردازد.
سلمان فارسی در آخر عمرش تاکید کرد که تولد وی روزی نبود که به دنیا آمد بلکه زمان تشرفش به اسلام بوده و خواست که سلمان را فرزند اسلام بخوانند.
نویسنده «سلمان ما» که ید طولایی در نوشتن از شخصیتها و وقایع مختلف تاریخی دارد پیش از این هم «پشت درهای بهشت» را با موضوع رخدادهای پیش و پس از واقعه عاشورا و جامعه کوفه تحریر و منتشر کرده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «سبکبال و شادمان، کنار منبر ساده پیامبر ایستاده بودم. از شوق دیدار خورشید، تن و بدنم میلرزید. در محضر نور چه جای سخن گفتن همچون منی؟! عبدالله با یک طبق خرما در میان جمعیت میچرخید تا همه دهان خود را شیرین کنند که با دیدن پیامبر زبانم باز شد: خدای یگانه را سپاس میگویم که جرس بیداری را از دیرباز در وجود من به صدا درآورد. تولد من روزی نبود که از دامان مادر زاده شدم، زمانی بود که به دامان اسلام راه یافتم. پس مرا فرزند اسلام بخوانید! حلقه غلامی را از جیب بیرون آوردم: این حلقه غلامی را امروز از گوش من بریدند تا حلقه بندگی الله را بر گوش جان بیاویزم. اگر در همین لحظه مرگم فرا رسد شادمانم. چرا که پس از عمری جستوجو به وصال گمگشته خویش رسیدهام؛ پس مرا آزاده شده پیامبر بخوانید.»
انتشارات سوره مهر «سلمان ما» را در 291 صفحه و بهای 98 هزار تومان در اختیار علاقهمندان به رمانهای دینی و تاریخی قرارداده است.
نظر شما