زاهد زاهدانی گفت: شهلا باقری یکی از جامعه شناسان ذی قیمت کشور است که اندیشه استقلالی دارد.
شهلا باقری در ابتدای این نشست درباره کارنامه علمی خود توضیحاتی را ارائه کرد و گفت: من از دوران کودکی دارای ذهن ناآرامی بودم و رسیدن به هر جوابی من را قانع نمی کرد و می خواستم به ساختارهای زیرین هر قضیه برسم به همین دلیل بسیار کتابخوان بودم و در 13 سالگی کتاب نظام حقوق زن در اسلام را خواندم و تلاش کردم کتاب های دیگری را درباره حجاب بخوانم.
او ادامه داد: همواره بحث هویت فردی، اجتماعی و جنسی برایم مهم بود و می خواستم پاسخ درستی برای آن بیابم. در ادامه اتفاقات دیگری افتاد و باعث شد ذهن من معطوف به مسایل دیگری شود. در کنار این ذهن ناآرام من اولین برخوردم با مربی پرورشی ام بود. ایشان فرد باسواد، دانشجوی دکتری و فرد منظم و مرتبی بود و توانست افرادی مانند من را جذب کند. برای ما که آن زمان برنامه های فرهنگی چندان جذاب نبود عملکرد او برایم مهم بود. از این منظر تلاش کردم کتاب های دین و جهان اسلام را بررسی کنم و به عنوان یک اسوه دلم می خواست به جایگاه آکادمیک و شخصیتی این مربی پرورشی برسم.
باقری افزود: رشته جامعه شناسی هم انتخاب نخست من نبود اما وارد رشته جامعه شناسی دانشگاه تهران شدم و بعدش خدا را شکر کردم که وارد رشته روانشناسی شدم. در این رشته نگاه جمع نگرانه به زندگی بشر و غور در زندگی انسان، فصل جدیدی روی من گشود چون پیش از این ضرورت آن را احساس نمی کردم اما الزامات و فشارهای ساختاری برای من اینجا جدی تر شد و در جامعه شناسی با این مفاهیم آشنا شدم.
این استاد دانشگاه در ادامه بیان کرد: من از مقطع لیسانس تا دکترا شاگرد اول بودم اما باز سوالات جامعه شناسی من را اقناع نمی کرد و باب سوالات جدیدتری را برای من می گشود. از این رو دوره فوق لیسانس را در دانشگاه شیراز دنبال کردم. آنجا از تعالیم استاد زاهد در گروه برنامه ریزی اجتماعی استفاده کردم و پاسخ سوالاتم را در درس اندیشه متفکران اجتماعی مسلمان دکتر زاهد دریافتم و فهمیدم چطور می توان به بطن مسایل رسوخ کرد و مداخل این موضوعات کجا خواهد بود. بنابراین من نگاه سیستمی را در دوره لیسانس پیدا کرده بودم اما بطن نگری نسبت به مسایل را مدیون دکتر زاهد هستم.
او ادامه داد: از مسایل مطرح شده از سوی ایشان معطوف به فلسفه اسلامی شدم. از سوی دیگر من وقتی با نظریه ملاصدرا مواجه شدم از آن بسیار خوشم آمد و مطالعات گسترده ای را در این باره آغاز کردم. خاطرم هست آن زمانی درسی درباره فلسفه نداشتیم اما با آشنایی با نظریه ملاصدرا متوجه شدم ژرفا نگری را فلسفه می تواند به علوم اجتماعی ببخشد. به همین دلیل مطالعاتی را در فلسفه اسلامی آغاز کردم و به کلاس های دکتر دینانی رفتم.
باقری با بیان اینکه یکی دیگر از علاقههایش مطالعات زنان است بیان کرد: در جایگاه یک اندیشمند در این حوزه سختی های زیادی می کشیدم و می دیدم که زنان مورد بی توجهی هستند و به همین دلیل مطالعات زنان را در دستور کار گذاشتم و در فوق لیسانس روی جامعه شناسی جنسیت متمرکز شدم و از آنجا بابی گشوده شد که با دستگاه های مرتبط با زنان در ایران وصل شوم. به طور مثال کتابخانه مرکز ریاست جمهوری می رفتم و بعد آنجا به من پیشنهاد شد که در آنجا بمانم واز آنجا با حوزه کلان سیاست گذاری ارتباط یافتم و اکنون در جایگاه رئیس کمیسیون خانواده شورای عالی انقلاب فرهنگی، معاونت وزیر و ... کار را ادامه دهم.
اوگفت: کسانی که وارد حوزه مطالعات زنان می شوند می دانند نظریات فمینیستی در این حوزه مهم است؛ بسیاری از کسانی که در این حوزه گام برداشتند از طریق کار جنبشی به کار نظری رسیدند و به عبارت دیگر از رهگذر فلسفه علم توانستند به مطالعات زنان برسند. این تلاش برای من بسیار جالب بود. باز آنها نیز از رویکرد فلسفه برای ورود به مباحث نظریات فمینیستی استفاده کردند و می خواستند هویت زنان را با بررسی مسایل ریشه ای دنبال کنند.
او با بیان اینکه من در نظریات فمینیستی مسایلی را دیدم که با من همخوان نبودند و میخواستم با استفاده از منابعی چون شهید مطهری نواقص مرتبط با حقوق و هویت زنان برطرف کنم افزود: بیشتر کتاب های من در حوزه مطالعات زنان است و 40 است روی اشتغال زنان کار می کنم و فراز و فرود آن را در سرشماری نفوس مسکن بررسی کردم. از این مباحث به الگویی رسیدم که قبل و بعد از انقلاب وجود داشته است. این الگو نشان می دهد ما قبل و بعد از انقلاب زنان می خواستند در کنار کارهای خانه داری شغلی را انتخاب کنند که به نوعی با روحیه زنان و خانه منطبق تر است و به همین دلیل در حوزه آموزش و بهداشت متمرکز شده اند. این انتخاب هم آگاهانه بوده است چون حوزه بهداشت و آموزش انعطاف پذیری های لازم را دارد.
این استاد دانشگاه در پایان با تاکید بر اینکه نیازمند درسی مانند فلسفه علوم اجتماعی است عنوان کرد: باید تلاش شود تا در علوم اجتماعی نگاه فلسفی رسوخ کند.
لبیبی هم در بخش دیگری از این نشست درباره باقری گفت: من ارتباط حضوری ام با ایشان زیاد نبوده اما ارتباط معنوی با او داشته ام. یکی از دوستان که از اساتید معروف جامعه شناسی است پیشنهاد کرد که کتابی درباره اندیشمندان حوزه خانواده جمع کنم. با خودم عهد کردم که به سوی خاصی نروم و تصمیم گرفتم 6 جامعه شناسی ایرانی و 6 جامعه شناسی غربی که در قید حیات هستند را انتخاب کنم. در غربی ها پیدا کردن این افراد چندان کار سختی نبود با این وجود تلاش کردم حتی از جامعه شناسان خارجی هم از افرادی استفاده کنم که بعضا دیدگاه های متناقضی با هم دارند. اما درباره جامعه شناسان ایرانی به مشکل برخوردم. چون اغلب جامعه شناسان ما فقط نقل قول کردند و به آرای اندشمندان غربی ارجاع دادند تا رسیدم به جامعه شناسی که خط فکری اش مشخص بود و گرایش مارکسیستی داشت و از سوی دیگر فمینیست هست و تحلیل هایش هم در این راستا بود.
او ادامه داد: برای آن سوی طیف هم به دنبال جامعه شناس دیگری بودم و به آثار شهلا باقری رسیدم چون ایشان اصل را نشانه گرفته بود و به فرع نپرداخته بود و بنیان فلسفه را نشانه گرفته بود. جامعه شناسی پشتوانه اش فلسفه است و همه جامعه شناسان قوی یا فیلسوف بودند یا پشتوانه فلسفی داشتند همین نگاه ایشان باعث شد که من ایشان را به عنوان آن سوی طیف انتخاب کنم. بنابراین بین اساتید جامعه شناسی دکتر باقری نمونه مشابهی ندارد.
این استاد دانشگاه افزود: من کتاب و مقالات ایشان را خواندم. حرف هایی که از ایشان در ذهنم هست این است که جامعه شناسی امروز نقشه راه ندارد و نتوانسته منابع قوی ایجاد کند. این تفاوت اساسی ایشان با دیگران است که خاستگاه جامعه شناسی را هدف قرار می دهد و بنیان فلسفی جامعه شناسی را نقد می کند.
ایشان 30 سال برای درک نظرات ملاصدرا تلاش کرده و بنا گذاشته بود که ازنظرات فلسفه اسلامی برای پاسخگویی به مسایل استفاده کند.
او گفت: مدرن در تعریف غربی با جامعه ما یکی نیست. ما به معنای غربی آن هیچ گاه مدرن نمی شویم چون شاخص های مدرنیسم در آنجا کاملا متفاوت است اما در ایران ما ناچاریم این کلمه را تغییر دهیم که با جامعه ایرانی همراه شود. پس ما به جای اینکه به روبناها و جزئیات بپردازیم باید به بنیان ها بپردازیم.
لبیبی با بیان اینکه باقری روی ارزش های دینی تاکید می کند و این در عصر جدید که پویایی فقه را نادیده می گیرد مهم است یادآور شد: البته من بحثی با ایشان داشتم مبنی بر اینکه جامعه شناسان دین را بد نمی دانند، حتی دورکیم برای دین مدنی ارزش قایل است. منتها آنها می گویند دین برای ما چه کرده است اما در عین حال نسبت به دین نگاه مثبتی دارند. برگر همواره تاکید می کند که دین انگیزه و امید ایجاد می کند با این وجود وجوه دین را در زندگی انسان برجسته می کنند و در واقع به این سوال پاسخ می دهند که دین برای ما چه کاری انجام می دهد.
به گفته او، باقری معتقد است ما تفکرات غربی را نباید نفی کنیم و ایشان بارها بیان کرده برخی از مسایل اندیشمندان غربی مفید است و باید از آن استفاده کرد. به طور مثال ایشان از الکساندر تعاریفی ارائه می کند و وجوه اشتراکی از خودش با آنها را پیدا می کند. دکتر باقری افرادی را می پسندد که یک قطبی نیستند.
لبیبی در ادامه با اشاره به نقد باقری نسبت به علم جامعه شناسی توضیح داد: نقد ایشان به جامعه شناسی بسیار درست است اما من نقدم این است که وقتی می گوییم جامعه شناسی امروز چه جامعه شناسی مدنظرمان است. چون جامعه شناسی در هر پارادایمی نظرات مختلفی را مطرح می کند.
او افزود: باقری معتقد است هر تولید علمی حاوی معانی است که نشان می دهد حقیقت در ذهن محقق چگونه است و هر اندیشمندی اینکه در چه بستر فکری زیسته روی تفکرات آن تاثیر می گذارد پس شرایط زندگی افراد روی اندیشه هایشان موثرند. پس این استثنا ندارد و روی متفکران غربی هم صادق است.
لبیبی با بیان اینکه غربی ها تفکرشان بر مبنای اندیشه و جامعه خودشان است گفت: مقصر ما هستیم که این نظریات را برای جامعه ایرانی استفاده می کنیم. امروز دانشجوی ما در مظلومیت است ما نظرات را از غرب می گیریم اما مصداق آن را در جامعه ایرانی محقق نمی شود و به همین دلیل افراد دچار سردرگمی می شوند.
او ادامه داد: ایشان درباره مسایل زنان و خانواده نظرات مهمی دارند و روی تغییرات امروزی دست می گذارند. تفکیک دکتر باقری بین مساله و سوال بسیار مهم است و توضیحاتشان درباره تولید نظریه قابل تامل است.
او ادامه داد: دکتر باقری درباره ازدواج می گوید اصل بر جذب شدن است اما چالش من این است که خود جذب شدن لازمه اش دوست داشتن نیست؟ آیا می شود جذب شدن قبل از دوست داشتن رخ بدهد؟ همسان همسری اصطلاح دیگری است که ایشان در ازدواج به آن اشاره می کند اما سوال این است که این همسان همسری باید دقیقا تعریف شود. ایشان می گوید شباهت ها و تفاوت ها را در ازدواج دید.
لبیبی با بیان اینکه دکتر باقری به زنان خانه دار بها می دهد در حالیکه جامعه ما مدام زنان خانه دار می کوبد یادآور شد: مفهوم رهیافته نهاده و ستانده که امروزه زیاد در ادبیات جامعه شناسی استفاده می شود از ابداعات خوب ایشان است. او روش شناسی اسلامی را به عنوان یک جایگزین ارائه می دهد که البته الگوسازی و عمومی سازی آن در سطح جامعه نیاز به بسط بیشتری دارد.
زاهد زاهدانی نیز در بخش دیگری از این نشست با بیان اینکه دکتر باقری استعداد بالایی دارد گفت: کتاب خانواده در قرن بیست و یکم به جمع بندی درباره اندیشه های ایشان کمک می کند.
او با اشاره به اینکه دکتر باقری یکی از جامعه شناسان ذی قیمت کشور است که اندیشه استقلالی دارد عنوان کرد: ما نمی توانیم با اندیشه دیگران مسایل خود را حل کنیم. بنابراین مسایل ماست که علوم ما را رقم می زند و مسایل ما هم مبتلا به جامعه خودمان است. هر ایرانی هر جای دنیا باشد مفتخر است که ایرانی است چون ما از سابقه طولانی برخوردار هستیم و ما در طول تاریخ تمدن سازی کردیم. ایرانی ها هیچ گاه لقمه کوچک نمی گیرند و همواره دنبال کارهای بزرگی بودند. این موقعیت جامعه ایرانی کار ما را دشوار می کند و ما باید در مقام پاسخگویی به جهان باشیم. انقلاب اسلامی عزت را برای ملت ایران آورده و ما هم وظیفه داریم با این سابقه هویتی درخشان همراه شویم.
او با اشاره به رویکرد باقری توضیحاتی داد و گفت: همه جامعه شناسان معتقدند دین برای جامعه کارامد است اما به اعتقاد باقری دین اسلام خودش برای خودش طرحی دارد که گمشده جامعه بشری است. از این رو دین فقط برای جامعه ما کارکرد ندارد.
زاهد زاهدانی با اشاره به اینکه ما در تحقیقات جامعه شناسی اسلامی سه بخش تحقیقاتی مهم داریم توضیح داد: این سه بخش مشتمل بر وحیانی، فلسفی و نظری و تجربی است. تفاوت جامعه شناسی ما با جامعه شناسی امروز این است که با توجه به اینکه می گوییم انبیا به دانش الهی مجهزند دانش های آنها علم حقیقی را برای ما تبیین می کند.
او ادامه داد: این در حالی است که سایر علوم مانند علوم تجربی ابطال پذیر است اما ما در جامعه شناسی اسلامی به دنبال علم الهی هستیم. به طور مثال ما می خواهیم بدانیم خدا نقش زن را چگونه تعریف می کند. عناصر و اجزای خانواده چه نقشی در نظام الهی دارد؟ پس ما تمام تلاشمان را می کنیم که الگوی اصلی و اساسی را بر اساس نظام الهی بپردازیم.
این استاد دانشگاه افزود: در بخش فلسفی و نظری ما آن الگو را به نظریه پردازی می رسانیم و نسبت مفاهیم را در آن مشخص می کنیم و به طور مثال الگوی خانواده را به صورت مفهومی مشخص می کنیم. در مرتبه سوم یعنی بخش تجربی به این حوزه می رسیم در حالیکه در جامعه شناسی امروزی از تجربه شروع می کنند. ما در این بخش باید همه متون وتجربیات بشری را درباره زن و خانواده بررسی کنیم و بعد بر این اساس اندیشه های موجود را استخراج کرده و مفهوم اصلی خانواده را به آن بدهیم. بر اساس این تغییر نگاه است که مفهوم خانواده در نظام غربی با نظام اسلامی متفاوت است.
او با بیان اینکه باقری زن را به عنوان یک کل می بیند و این هم به دلیل کل گرایی در اسلام است عنوان کرد: از سوی دیگر غایت نگری که در جامعه شناسی اسلامی است در این نگاه باقری دیده می شود. در نگاه اسلامی زن باید خانواده را به یک جایی برساند اما در اندیشه غربی این نیست. ایشان عنصر ثابت و متغیر را از نگاه ملاصدرا وام می گیرد و بر همین اساس یک الگوی ثابت را در خانواده مد نظر می گیرد و بعد بر اساس آن الگوهای متغیر را بررسی می کند.
به گفته زاهد زاهدانی، او هستی و خانواده را غایتمند می بیند و موضوعات را به صورت میان رشته ای بررسی می کند. از سوی دیگر باقری تقوا را هم به عنوان یک عنصر ثابت در تحلیل پدیده ها در نظر می گیرد و بعد تقواهای متعدد را در این راستا در نظر می گیرد.
او ادامه داد: نکته دیگر این است که سیر تاریخی و حرکت در مسیر تاریخی در نظرات مارکسیستی دیده می شود اما در نگاه جامعه شناسی اسلامی انسان ها تاریخ ساز هستند. بنابراین باقری در دیدگاه خود این را اشاره می کند.
او با بیان اینکه باقری همه این مسایل را در نظریه رها نمی کند و به سیاست گذاری های کلان در این باره می پردازد و تلاش می کند یافته هایش را به صورت قواعد وقوانین در بیاورد بیان کرد: ایشان تشکیل وزارت خانواده و جوانان و زنان را پیشنهاد می دهد.
این استاد دانشگاه در ادامه با بیان اینکه قسمت وحیانی مطالعات خانواده ما روی احکام فردی تکیه دارد و در اینجا ضعف نظری داریم گفت: استخراج نظام خانواده بر اساس آیات خانواده و الگوهای وحیانی کار جامعه شناسی نیست و حوزه باید این مواد خام را تهیه کند. از سوی دیگر در دانشگاه های ما اثبات گرایی غالب است در حالیکه خود غربی ها آن را رها کردند! دکتر باقری در تحقیقات خود دچار این محدودیت در روش تحقیق و نظریه سازی می شود و باعث می شود ما نتوانیم تجربیات خود را به عینیت برسانیم. از سوی دیگر تحقیقات دانشگاهی پیشینیه تحقیقات را محدود می کند بنابراین در حوزه خانواده این برساخت ها محدود می شود و اجازه غور در ادبیات خانواده را نمی دهد و این محدودیت هم در کارهای دکتر باقری دیده می شود.
ربیعی هم در بخش دیگری از این نشست توضیحاتی را درباره شیوه تدریس و روحیه معلمی او ارائه کرد و گفت: صحبت درباره پروژه فکری او کار ساده ای نیست. اما من بیشتر در حوزه اندیشه های باقری درباره زنان و خانواده صحبت می کنم.
او با بیان اینکه پرداخت او بیشتر به جامعه اسلامی است افزود: از دید او تفاوت های میان زنانگی و مردانگی در جوامع مختلف متفاوت است و باید نظام انتظارات از زن را در جوامع بررسی کرد. در نظام اسلامی نظام انتظارات از زن باید بر اساس ساختارهای بیولوژیک و اجتماعی باشیم. ما در این باره البته خلاء تئوریک داریم.
او ادامه داد: زنان ایرانی مقتضیات خاص خود را دارند و باید با روش های بومی این مسایل زنان ایرانی را حل کرد. اغلب چالش هایی درباره فلسفه علوم اجتماعی دارد اما جامعه ما مقتضیات خودش را دارد و باید بر اساس هویت در تاریخ و هویت ایرانی اسلامی جایگاه زن را تبیین کنیم.
او گفت: مطالعه و بررسی مسایل زنان تحت لوای اندیشه اسلامی باید مبتنی بر شرایط زمانه هم باشد. حال سوال این است که چگونه می توان این رویکرد جدید را به دانشجویان علوم اجتماعی آموزش داد. نگاه تک ساحتی نباید در حوزه مسایل زنان داشت. او می گوید کارشناسان غربی به سوی بین رشته ای ها رفتند و ما نیز در این باره باید به سوی این چند ساحتی بودن حرکت کنیم.
نظر شما