بخشایش معتقد است این شعار مبتکرانه و خلاقانه است و به خوبی به مساله هویت اشاره دارد.
در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید و پیشنهادات کتابی که او داشته است:
از شعار امسال، «ما همانیم که میخوانیم» شروع کنیم.
اولین بار که این شعار را روی تابلویی دیدم خیلی خوشم آمد و به نظرم ایده جدید و جالبی است. جمله انتخاب شده هم جمله پرمعنا و مفهومی است و نشان میدهد فرد یا افرادی که این شعار را انتخاب کردند، کارشان سنجیده و فکرشده بوده است. کتاب مسأله و موضوع بسیار مهمی است، آنقدر مهم که میتوان گفت تمدنها، چه تمدنهای دور و چه نزدیک با کتاب ساخته شدهاند و ساخته میشوند. ما انسانها از طریق کتاب، داشتههای خودمان را ثبت و ماندگار میکنیم. بخش عمده میراث گذشتگان، به واسطه آثار مکتوب به دست ما رسیده است. ما بزرگان گذشته را میشناسیم، چون نامشان در کتابی ثبت شده است و حتی میتوان گفت موفقترین و موثرترین چهرههای تاریخی کسانی بودند که یا خودشان کتاب مینوشتند یا اهل مطالعه کتاب بودند.
خدماتی که پیشینیان کردهاند در کتابها ثبت شده است. این جمله بارها تکرار شده، اما همچنان درست و معتبر است که کتاب میتواند بهترین راهنمای ما انسانها باشد و مسیر درست زندگی فردی و اجتماعی را به ما نشان دهد. از اینرو به نظر من شعار امسال هفته کتاب، به این نکته درست اشاره دارد که مطالعات ما، هویت ما را شکل میدهد. مایی که هویت عمیق و اصیلی داریم و متکی به پشتوانه عظیم تمدن ملی و دینی هستیم، تمدنی که عصاره اندیشههای نخبگان آن از طریق آثار مکتوب برای ما باقی مانده است و ما هم وظیفه داریم که به سهم خودمان بهترین و درستترین اندیشههای این دوره تاریخی را ثبت و به آیندگان منتقل کنیم.
بد نیست کمی هم درباره ضرورت مطالعه و چرایی تشویق مردم به مطالعه صحبت کنیم.
بدون تردید انسانها اگر با کتاب مأنوس شوند، در زندگی هم پیشرفت میکنند. هر کسی که مطالعه را بخشی از زندگی روزمره خودش قرار بدهد حتماً در کارهای دیگر خودش هم موفقتر خواهد بود، چون آگاهتر است و تصمیمهای بهتری میگیرد و ذهن منسجمتری دارد.
مطالعه تخصصی که قطعاً باعث پیشرفت شغلی میشود، اما مطالعه عمومی هم خالی از فایده نیست و در بهبود تعاملات اجتماعی و رشد شخصیت فردی بسیار مفید است. البته ناگفته نماند که این رشد و بهبود از طریق مطالعه کتابهای خوب، و نه هر کتابی اتفاق میافتد. منظورم از کتابهای خوب کتابهایی است که میتوانند راهنمای انسان باشند و کمک کنند که جهان را بهتر بشناسیم. معمولاً برای یافتن کتابهای خوب باید به متخصصان هر حوزهای مراجعه کرد و دید که آنان چه عناوینی را معرفی و پیشنهاد میکنند.
اما اگر به همان بحث ضرورت مطالعه برگردیم، معتقدم انسان نیازمند آگاهی است و این نیاز، نیازی همیشگی است. ما همچنین نیاز به مواجهه با تجربههای متفاوت داریم، نیاز به ارتقا دانش شخصی و همچنین رشد معنوی داریم، و بهترین راه برای پاسخ دادن به این نیازهای دایمی، مراجعه به کتابهای خوب است. کتابی که محصول اندیشه انسان متفکر و نخبگان جامعه است. بیتردید اگر همه یا اکثریت اعضای یک جامعه به مطالعه روی بیاورند، این گرایش به مطالعه قطعاً تاثیر بسیاری در ارتقای فرهنگ آن جامعه میگذارد.
جامعه با فرهنگ بالا که مدینه فاضله خواهد بود، که فرض کنید در جامعهای همه، با مطالعه برای ارتقای دانش و آگاهی و فرهنگ خودشان تلاش میکنند، آنوقت ما با چه نسل بافرهنگ و آگاهی سروکار خواهیم داشت. این یک وضعیت آرمانی است، اما نکته انکارنشدنی این است که اساساً برای پیشرفت در هر عرصهای، چه علم و چه هنر و ادب، چاره و انتخابی جز مطالعه نداریم. جوامعی در جهان امروز حرف برای گفتن دارند و میتوانند مدعی باشند که اعضای آن (یا اکثریت اعضای آن) اهل مطالعه، آنهم مطالعه عمیق کتابهای خوب باشند.
گفتید «کتاب خوب» و بد نیست به عنوان کارشناس حوزه فرهنگ مقاومت چند کتاب در این حوزه که ویژگیهای یک کتاب خوب را دارند معرفی کنید.
قبل از نام بردن از عناوین کتابها، به این اشاره کنم که ویژگی کتاب خوب این است که سطح دانش علمی و معنوی انسان را بالاتر ببرد و تجربه زیسته انسانهای دیگر را به ما نشان بدهد.
تجربیاتی که میتوانند برای خواننده مفید باشند و حتی برخی از این تجربیات را در زندگی خودش هم به کار بگیرد. به عبارت دیگر، کتاب خوب کتابی است که ضمن ارتقای سطح دانش و آگاهی خواننده، تجربیات مفیدی را هم به او منتقل کند. با این تعریف، اولین کتابی که پیشنهاد میکنم کتاب «حوض خون» (نوشته فاطمهسادات میرعالی، انتشارات راه یار) است که خودم بسیار به آن علاقه دارم.
این کتاب روایتی از تجربه زیسته در شرایط سخت است، روایت پایداری و اتحاد انسانهاست. روایت فداکار و ایثار زن ایرانی است، که سختیها را صبورانه تحمل میکند؛ سختیهایی که حتی شاید باور آن برای خواننده دشوار باشد.
فکر میکنم اگر این کتاب به زبانهای دیگر ترجمه شود و خوانندگانی از کشورهای دیگر که با عمق فرهنگ ما بیگانه هستند آن را بخوانند، آنچه را که در این کتاب روایت میشود باور نکنند. احتمالاً «حوض خون» را باور نمیکنند یا به سختی میپذیرند، زیرا درک این حقیقت برایشان سخت است که چگونه ممکن است جمعی از زنان در شرایطی بسیار سخت، چنین ایثار و ازخودگذشتگی نشان بدهند. دلیل این ناباوری میتواند این باشد که فرهنگ ما و ریشههای این فرهنگ را نمیشناسند و با ارزشهایی که پایههای فرهنگ ما هستند بیگانهاند.
دو کتاب دیگری که میتوانم از آن نام ببرم یکی «فولاذ» است، زندگی شهید علیاصغر فولادگر (نوشته محمدعلی قربانی، انتشارات انجمن پیشکسوتان)، از شهدای معروف حادثه منا؛ و دیگری کتاب «برادر حنیف»، زندگی و زمانه شهید نبیالله شاهمرادی (نوشته محمدعلی گودینی، انتشارات انجمن پیشکسوتان سپاس). شهید شاهمرادی معمار امنیت کردستان شناخته میشود و شخصیت بسیار بزرگی است که در مقطعی حساس، در کنار بزرگانی مثل شهید بروجردی و شهید احمد کاظمی خدمات ارزشمندی برای کشور و انقلاب انجام داده است.
این کتاب از جمله کتابهایی است که مطالعه آن در سطح گسترده در جامعه ضرورت دارد، زیرا شناخت فرهنگ زیسته و سبک زندگی شخصیتهایی مثل شهید شاهمرادی نیاز امروز ماست. بسیار ضروری است که در جهاد تببین که فرموده حضرت آقا هست، ابعاد مختلف زندگی چنین شهدایی تبیین شود.
گویا به شناخت کوششها و مجاهدتهای نسلهای گذشته و قدرشناسی از این کوششها باور دارید. این باور شما در سه عنوان کتابی که معرفی کردید نیز دیده میشود.
بله، من معتقدم که این انسانها هستند که جامعه خودشان را میسازند و جوامع برای ساخته شدن نیازمند فداکاری هستند. جامعه با ایثار و جهاد و پایداری ساخته میشود. حوادث کتابهایی که نام بردم و معرفی کردم در نقاط جغرافیایی متفاوتی از یکدیگر رقم میخورند، اما همگی در جایی به هم پیوند میخورند، زیرا ریشه آنها یکی است. هویت آنان به این ریشه وصل است.
حتی در رجوع به گذشتههای بسیار دور و در اسطورههای ملی و دینی ما نیز این هویت و ریشه بهوضوح دیده میشود. این ارزشمند بودن فداکاری و از خودگذشتگی، این کوشش برای حفظ اصالت و شرافت، هم در مردان و هم در زنان، در همه مبانی و آموزههای دینی و ملی ما وجود دارد.
اینهاست که کشور ما را میسازد، کشوری که در طول تاریخ همیشه مورد هجوم دشمنان و استعمارگران بوده است. به نظرم هم شناخت الگوهای گذشته و هم آشنایی با اسوههای پایداری جدید برای جامعه امروز ما بسیار ضروری است.
اوضاع بازار کتاب را چطور میبینید؟
میدانید که در دوره طولانی شیوع کرونا، روزهای سختی را گذراندیم. کرونا ضربات سختی به پیکر بخشهای مختلف جامعه وارد کرد و کتاب هم به عنوان یک کالای فرهنگی از این ضربات در امان نماند و بازار آن دچار آسیبهایی شد. متأسفانه بسیاری از ناشران در این دوره حدوداً دو ساله نتوانستند چنان که باید و شاید به نشر و پخش کتاب اقدام کنند و به نوعی دچار توقف و رکود شدند. اما الحمدلله بعد از تضعیف بیماری و عبور از آن دوره بحرانی، شرایط بسیار بهتر شده است.
از ارتباطی که با جامعه کتابخوان و جامعه ناشران دارم میبینم که اوضاع نسبتاً رضایتبخش است و انشالله با گسترش هرچه بیشتر حمایتهای مسئولین این حوزه، شاهد بازگشت به شادابی روزهای پیش از کرونا خواهیم بود.
و حرف پایانی؟
حرف آخرم اینکه کتاب دوست خوبی برای همه ماست و خوشا به حال کسانی که با کتاب انس بیشتری دارند و لذت مطالعه را بهتر درک میکنند.
نظر شما