چه هدف یا اهدافی شما را به نوشتن کتاب «اعلامیه جهانی حقوق بشر» ترغیب کرد و شما چه تعریقی از حقوق بشر دارید؟
در ابتدا لازم میدانم تعریفی از حقوق بشر ارایه بدهم. حقوق بشر، یک اصطلاح نسبتا جدید که پس از جنگ جهانی دوم و تاسیس سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۵ میلادی وارد محاورات روزمره شده و با توجه به نظریههایی در معانی ماهیت حقوق، معنای حقوق بشر هم متفاوت خواهد بود. شاید بتوان اینگونه معنا کرد که حقوق بشر، آن دسته از حقوقی است که انسان به دلیل انسان بودن و فارغ از اوضاع و احوال متغیر اجتماعی یا میزان قابلیت و صلاحیت فردی او، از آن برخوردار است. این عبارت جایگزین اصطلاح «حقوق طبیعی» و «حقوق انسان» شده که قدمتی بیشتر دارند. منظور از حقوق بشر چیست؟ مشکلی که در تعریف حقوق بشر وجود دارد ناشی از مفهوم و ماهیت «حقوق» است که مناقشات فراوانی در میان فلاسفه حقوق برانگیخته است. به طور کلی در مورد ماهیت حقوق دو نظریه وجود دارد: نظریهای که بر اراده یا انتخاب تاکید میورزد و نظریهای که بر نفع یا مصلحت تکیه میکند. کتاب اعلامیه جهانی حقوق بشر با زبانی بسیار ساده و روان و به صورت پرسش و پاسخ در بخش اول آن به تاریخچه و مفهوم حقوق بشر در اسلام و غرب پرداخته است و این ایده پرسش و پاسخ به دلیل تجربه زیسته بنده در کلاسهای درس در هنگام تدریس درس حقوق بشر در اسلام در دانشگاه است و در کل باید این را بگویم که سادهسازی زبان و ادبیات حقوقی امری بسیار مهم است زیرا باید برای تمام افراد جامعه قابل فهم باشد.
حقوق بشر چه ویژگیهایی دارد و جهانشمولی حقوق بشر چگونه است؟
پس از فاجعه تاریخی ناسیونال سوسیالیسم در کشور آلمان و جنایات نژادپرستانه هیتلر علیه یهودیان، دگراندیشان، مخالفان و مردم کشورهای دیگر، اتحادیه جهانی برای تشکیل یک نظم نوین جهانی به وجود آمد و قرار شد تا بر پایه ارزشهای مدرن، حقوق بشر مقرر شود. بنابراین فعالان و متفکران حقوق بشر به این امر واقف بودند که پیروزی در جنگ جهانی دوم بر نازیها و دولتهایی که متحدان آنها بودند به تنهایی نمیتواند به صلح سیاسی در جهان منجر شود. به همین دلیل هم میبایست منشوری تهیه کرد تا حقوق ملتها را تضمین کند به همین دلیل هم اعلامیه جهانی حقوق بشر را تهیه و در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ میلادی به تصویب رساندند. مطابق اعلامیه جهانی حقوق بشر و سایر اسناد بینالمللی این حقوق ویژگیهایی را دارا هستند که میتوان به مواردی همچون: جهانشمولی- غیرقابل سلب بودن- تبعیضناپذیری- برابری اشاره کرد.
در حقوق بینالملل معاصر، حقوق بشر از حقوق بنیادین و غیرقابل انتقال تلقی میشود؛ حقوقی که زیستن نوع بشر، بر پایه آن استوار است. حقوق بشر نه به معنای حقوقی که افراد بشر دارند بلکه به معنای حقوقی است که انسانها صرفا به دلیل انسان بودن از آن برخوردارند. یعنی برای برخورداری از آن حقوق، شرایط گوناگون اجتماعی، سیاسی و مذهبی در نظر گرفته نمیشود، بلکه فقط انسان بودن کافی است. به همین دلیل، حقوق بشر به لحاظ سرشتی که دارد، باید جهانی باشد و زمان و مکان خاصی را نمیشناسد. از این رو جهانشمولی یکی از ویژگیهای مهم حقوق بشر است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر بدان تاکید شده است و منشا اقتدار حقوق بشر نیز از آن است. پرسش درخور توجه در اینجا، مفهوم مبانی و راز جهان شمولی بشر است. هویتها و تفاوتهای گوناگون، خواه ناشی از باورهای مذهبی باشد یا از اختلافهای فرهنگی، سیاسی، نژادی یا قومی سرچشمه گرفته باشد، لازمه جهانشمولی حقوق بشر از دیدگاه فلسفی آن است که یا به همه فرهنگها توجه شود یا حداقل قدر مشترک همه نظامهای حقوقی اخذ شود. از دید جامعهشناختی نیز جهانی بودن آن مقتضی پذیرش حقوق بشر از سوی همه دولتها و ملتها است.
کتاب «اعلامیه جهانی حقوق بشر» این اعلامیه را چگونه تبیین کرده است؟
برخی حقوقی که بهطور جهانی بنیادی تلقی میشوند و در اعلامیه جهانی حقوق بشر به آنها بسیار تاکید میکند عبارتند از:
1-حق تعیین سرنوشت
2-حق آزادی
3-حق رویه قضایی عادلانه
4-حق آزادی حرکت
5-حق آزادی اندیشه
6-حق آزادی ادیان
7-حق آزادی بیان
8-حق آزادی اجتماع
9-حق آزادی انجمن
بر اساس کتاب «اعلامیه جهانی حقوق بشر» مبنای این اعلامیه چیست و تا چه حد به برابری افراد بشر و حاکمیت روح برادری اشاره دارد؟
اعلامیه جهانی حقوق بشر آرمان مشترکی برای تمام ملل جهان محسوب میشود که بر اساس آن همه مردم فارغ از هر گونه نژاد، جنسیت، زبان، مذهب، عقیده سیاسی و... از همه آزادیها بهرهمند میشوند و به وسیله آن به حقوق یکدیگر احترام میگذارند. این اعلامیه، شامل یک مقدمه و ۳۰ ماده است که در ماده نخست آن به برابری افراد بشر و حاکمیت روح برادری در میان آنها اشاره شده یکی از اصول بسیار بسیار مهم می باشد و آمده است: تمام افراد بشر آزاد زاده میشوند و از لحاظ حیثیت، کرامت و حقوق با هم برابرند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و باید با یکدیگر با روحیهای برادرانه رفتار کنند و به همین ترتیب تا ماده ۳۰ که در آن آمده است: هیچ یک از مقررات اعلامیه حاضر نباید چنان تفسیر شود که برای هیچ دولت، جمعیت یا فردی متضمن حقی باشد که به موجب آن برای از میان بردن حقوق و آزادیهای مندرج در این اعلامیه فعالیتی انجام دهد یا به عملی دست بزند.
البته با وجود تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر اما در عمل واقعیت به گونه دیگری رقم خورد زیرا حوادثی پس از پایان جنگ دوم جهانی تا به امروز به وقوع پیوسته است که فاصله زیاد میان اهداف و عملکرد جامعه بینالمللی در دفاع از حقوق بشر را نشان میدهد. همچنین برخلاف تصور اولیه، شعارِ دفاع از حقوق بشر عملاً به ابزاری در جهت اِعمال فشارهای سیاسی و اقتصادیِ دولتهای غربی بر برخی از کشورهای دیگر برای پیشبرد منافع استعماریشان، بدل شد و این یک موضوع غیرقابل انکار است.
در این کتاب اعلامیه جهانی حقوق بشر از دیدگاه «قرآن کریم» چگونه تبیین شده است؟
اصطلاح «حقوق بشر»، نسبتا جدید است. بنابراین، بهطور قطع میتوان گفت که چنین عبارتی در ادیان سنتی و شناخته شده وجود ندارد. با این وجود، الهیات مبنایی برای نظریه حقوق بشر ارایه میدهد که از قانونی برتر از قانون دولت نشات میگیرد و سرچشمه آن خداوند متعال است. در توضیح مبنا بودن دین برای نظریه حقوق بشر میتوان گفت در همه ادیان، انسان موجودی ارزشمند، با کرامت و به عبارتی مقدس نگریسته شده است. در عهد عتیق آمده است که آدم در «صورت الهی» آفریده شده است و این یعنی موجودات انسانی مهری الهی بر پیشانی دارند که ارزش والایی به آنها میبخشد.
قرآن هم در این زمینه میگوید: «و به راستی که ما به فرزندان آدم، کرامت بخشیدیم.» در بهاگاوارگیتا هم آمده است: «هر آنکه پروردگار خویش را در اندرون هر مخلوقی میبیند که بدون مرگ و زوال در میان دنیای فانی زندگی میکند: هموست که به حقیقت میبیند....» از دیدگاه ادیان همه انسانها در اینکه آفریده خداوند هستند، شریک هستند و به عبارتی خلقت الهی به وجود بشریتی مشترک میانجامد. اشتراک در خلقت و آفرینش، به جهانی بودن برخی حقوق که از منبعی ملکوتی سرچشمه میگیرد منتهی میشود. این حقوق نمیتواند با قدرتی زوالپذیر و اقتداری دنیوی، از انسان سلب شود. این مفهوم در سنت یهودی، مسیحی و نیز در اسلام و سایر ادیانی که مبنای الهی دارند، یافت میشود. در ادامه باید بگویم منابع حقوق بشر در اسلام شامل قرآن کریم و سنت و عقل میشود. قرآن کریم به عنوان بزرگترین منبع حقوق بشر میتوان در نظر گرفت. در این کتاب سعی شده با سوال و جواب آن هم با زبانی بسیار ساده برای مخاطب بیان شود که در دین مبین اسلام از حقوق بشر سخن گفته شده و به این موضوع بسیار زیاد توجه شده است.
حقوق بشر منعکسکننده آرمان جهانی عدالت و جامعهای است که در آن، هر انسانی بتواند از زندگی شرافتمندانه، همراه با مساوات و کرامت بشری برخوردار شود. حقوق بشر مجموعه حقوق وضع شده که آغاز آن را بتوان به اعلامیه جهانی حقوق بشر یا انقلاب کبیر فرانسه دانست، نیست بلکه باید قدمت آن را به درازای حیات بشر بدانیم. موضوع حقوق بشر «انسان» است و در جهانبینی اسلامی نیز انسان خلیفه خدا است که در سایه عقل و اراده و مسوولیت بر سایر مخلوقات برتری دارد. نزدیکی و قرابت آدمی به خداوند و اعتقاد به ارزش و کرامت والای انسان، به حقوق بشر در نظام اسلامی موقعیت ممتاز و برجسته بخشیده است. آنچه که به عنوان حقوق انسانی در اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده به نحو کاملتری در نظام حقوقی اسلام مورد توجه قرار گرفته است.
نقاط اشتراک حقوق بشر غربی و اسلامی (اعلامیه حقوق بشر جهانی و اسلامی) چیست؟
موارد اشتراک کلی هر دو نظام حقوقی غرب و اسلام درک و پذیرش نیاز قطعی انسانها است به حقوق و تکالیفی که حیات طبیعی و حیات مطلوب آنان را تأمین کند و نیز هر دو نظام حقوقی در وضع و تدوین موادی برای رفع نیازمندیهای هر دو قسم حیات (حیات طبیعی و حیات مطلوب) اتفاق نظر دارند. اصول یا حقوق مشترک بین نظام حقوقی اسلام و غرب به شرح ذیل است:
1- حق حیات؛ هر دو نظام حقوقی صیانت حیات را از هرگونه عوامل مزاحم لازم شمرده، دولت(حکومت) و جامعه را مسوول اجرای جدی این اصل یا حق بنیادین میدانند.
2- حق کرامت؛ هر دو نظام حقوقی کرامت و حیثیت انسانی را بسیار با اهمیت تلقی کرده، انسان را از این حق برخوردار میدانند.
3- حق تعلیم و تربیت؛ هر دو نظام حق تعلیم و تربیت را از اصول حقوقی دانسته، دولت و جامعه را مسوول اجرای این حق تلقی میکنند.
4- حق آزادی؛ هر دو نظام حق آزادی را از حقوق اساسی انسان ها تلقی کرده، دولت و جامعه را در آماده کردن محیط زندگی برای برخورداری از این حق اساسی مسوول میدانند. با این تفاوت که در حقوق جهانی اسلام برخورداری از آزادی مشروط به عدم اخلال در انجام تکالیف فردی و اجتماعی ناشی از حقوق مردم جامعه است.
5- حق مساوات در برابر حقوق و قوانین؛ هر دو نظام حق مساوات در برابر حقوق و قوانین را بر همه آحاد جامعه لازم و ضروری بر میشمرند و بر اجرای صحیح این حق از سوی دولت و جامعه تأکید میکنند.
این اصول و حقوق پنجگانه علاوه بر اینکه در نظام حقوقی اسلام و غرب بر رعایت آنها تأکید شده در دو اعلامیه حقوق بشر جهانی و اسلام نیز تصریح شده است. اضافه بر این اصول مشترک موارد مشترک دیگر در دو اعلامیه مذکور به شرح ذیل است.
6 ـ ممنوعیت بردهداری: بردهداری به طور صریح در اعلامیه حقوق بشر اسلامی ممنوع شده است. ماده 11 بند الف میگوید: «انسان آزاد متولد میشود و هیچکس حق ندارد او را به بردگی بکشد یا ذلیل و مقهور خویش کند یا از او بهرهکشی کند و بندگی جز برای خداوند متعال وجود ندارد». این ممنوعیت در ماده 4 اعلامیه جهانی حقوق بشر هم تصریح شده است. آنجا که بیان میکند: «احدی را نمیتوان در بردگی نگاه داشت و داد و ستد بندگان به هر شکلی که باشد ممنوع است». نکته جالب این است که این موضوع در اعلامیه حقوق بشر اسلامی با تفصیل و توضیح بیشتری آمده است.
7ـ شناسایی حق مالکیت ادبی: حق دیگر، حق مالکیت ادبی یا استفاده از دستاوردهای علمی، ادبی، هنری و تکنولوژی است. این حق در اعلامیه اسلامی به رسمیت شناخته شده است. آنجا که در ماده 16 مقرر میدارد: «هر انسانی حق دارد از ثمرههای دستاورد علمی یا ادبی یا هنری یا تکنولوژی خود سود ببرد و حق دارد از منابع ادبی و مالی حاصله از آن حمایت کند و ...». همین حق در بند 2 ماده 27 اعلامیه جهانی نیز تصریح شده که: «هرکسی حق دارد از حمایت معنوی و مادی آثار علمی، فرهنگی یا هنری خود برخوردار شود».
در کتاب «اعلامیه جهانی حقوق بشر» حقوق زن چگونه تبیین شده است و در چه کنوانسیونهایی به حقوق زن اشاره شده است؟
یکی از برجستگیهای حقوق بینالملل در نیمه اول قرن حاضر توسعه فراوان آن در زمینه حقوق بشر و زنان است. از پایان جنگ جهانی دوم یعنی سال 1945 میلادی و متعاقب آن تاسیس سازمان ملل متحد که وظیفهاش حفظ صلح و امنیت بینالمللی و حمایت از حقوق بشر و حق توسعه میباشد تاکنون وضعیت زنان دستاویز بیش از 20 سند حقوقی بینالمللی بوده که هر یک از این اسناد نشاندهنده و منعکسکننده مشکل خاصی در رابطه با امور زنان است. در راستای این موضوع کنوانسیون 1979 محو هرگونه تبعیض علیه زنان سند تدوین بدیعترین تلاشهای عمده حقوق بینالملل برای توسعهی وضع زنان در دنیای کنونی است. این درحالی است که اخیراً در پی گسترش روزافزون موضوعات حفظ و ترویج احترام بر حقوق و آزادیهای بشر که در مکتب دین مبین اسلام از آن به عنوان قدامت انسانی سخن به میان آمده است دفاع از حقوق بشر به طور فزایندهای مورد توجه قرار گرفته است.
منشور سازمان ملل متحد به عنوان قانون اساسی جهان معاصر بر تساوی حقوق زن و مرد تصریح میکند و تحقق همکاری بینالمللی از رهگذر گسترش و تشویق رعایت حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همگان فارغ از هرگونه تبعیض نژادی، جنسی، زیانی یا دینی را از اهداف سازمان برمیشمارد. مواد 1 و 2 اعلامیه جهانی حقوق بشر اعلام میدارد که تمام افراد بشر آزاد به دنیا میآیند، از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند و از تمام حقوق و آزادیهای ذکر شده در اعلامیه بهرهمند میگردند. بند 15 اعلامیه 1968 کنفرانس بینالمللی حقوق بشر تهران صریحا آپارتاید جنسی را رد میکند و اظهار میدارد «تبعیضی که زنان همچنان در مناطق مختلف جهان قربانی آن هستند باید از بین برود. منزلت مادون برای زنان قائل شدن، مغایر منشور ملل متحد و نیز موازین اعلامیه جهانی حقوق بشر است».
اما مهمترین سند بینالمللی در مورد حقوق زنان، همان «کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان» است که در 18 دسامبر 1979 میلادی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، به تصویب رسید. متن کامل کنوانسیون طولانی است، ماده 1 این کنوانسیون اشعار میدارد: عبارت «تبعیض علیه زنان» در این کنوانسیون به هر گونه تمایز، استثناء (محرومیت) یا محدودیت بر اساس جنسیت که نتیجه و هدف آن خدشهدار کردن یا لغو شناسایی، بهرهمندی یا اعمال حقوق بشر و آزادیهای اساسی در زمینههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی و یا هر زمینه دیگر توسط زنان، صرفنظر از وضعیت زناشویی ایشان و بر اساس تساوی میان زنان و مردان، اطلاق میشود.
نظر شما