سخن از حضور آموزههای قرآنی در عرضه جامعه و علوم انسانی غیر حکیمانه است. مبحث امکان و ضرورت کشف علوم انسانی از قرآن که هدف این کتاب است به شکل مبنایی در صدد پاسخگویی به همین شبهههاست.
در «مقدمه» این کتاب آمده است: «قرآن کریم بهترین و استوارترین مسیر اصلاح فرد و جامعه در نیل به سعادت ابدی است؛ این کتاب آسمانی در برابر هر نظر، نظریه و مکتبی درباره برنامه سعادت زندگی بشری، سخن برای گفتن دارد. آیات فراوانی با صراحت و اشارت به مسائلی میپردازد که در علوم انسانی قابل طرح است و میتواند به آنها رنگ و جلوهای بخشد که با لحاظ شرایطی، علوم مربوطه را از منظر اسلامی قابل قبول نماید. به شکلی که بتوان نام آن را علم اسلامی گذاشت، اسلامی کردن علم دینی یا علوم انسانی، از مسائل پر چالش در حوزه علمشناسی و دینشناسی است. در این موضوع، مسائل مختلفی قابل طرح است، از جمله امکان و ضرورت دینی کردن علم بهویژه علوم انسانی. دیدگاهها و رویکردهای مختلفی در اینباره شکل گرفته است که در مجموع دو طیف مهم وجود دارد. یکی طرفدار اسلامیسازی علوم انسانی و دیگری منکر آن است. رویکرد انکاری به شکل مبنایی طرح علوم انسانی اسلامی را به چالش می کشد و اسلامی کردن این علوم را با نفی چهار محور عمده «امکان و شدنی»،، «جواز و روامندی»، «مطلوبیت و سودمندی» و «ضرورت و بایستگی»، علوم انسانی اسلامی را غیر معقول یا ناحکیمانه میانگارد. این تحقیق در صدد پاسخ دهی مبنایی و غیر مستقیم به این شبهههاست.»
اهمیت و ضرورت این کتاب بدان علت است که علوم انسانی موجود بدون هدف نیست؛ زیرا این علوم، کنشی اختیاری و برخاسته از اراده آدمی است و هدف نهایی آن، رفاه دنیوی آدمیان است؛ از سوی دیگر رسالت قرآن کریم رقم زدن سرنوشتی نیک برای آدمیان است تا بتوانند به سعادت دنیا و آخرت نائل گردند، پس لازم است مؤمنان هدایت لازم را از قرآن کسب کنند؛ بنابراین نمیتوان قرآن را رها و مسیری را که خداوند برای رسیدن انسانها به سعادت بیان داشته مسکوت گذارند و به علوم غیر اسلامی رضا دهند و بر آنها امور دنیوی خود را سامان بخشند.
از سوی دیگر در عرصه اثبات امکان کشف علوم انسانی اسلامی، جواز، سودمندی و ضرورت آن از منظر قرآن، شبهههایی طرح شده است که به شکل مبنایی ظرفیت قرآن و آموزههای وحیانی را برای تحقق چنین هدفی زیر سوال میبرد؛ از این رو اثبات امکان، جواز، سودمندی و ضرورت علوم انسانی اسلامی بر پایه آموزههای قرآنی گامی مهم و مبنایی در اثبات قلمرو هدایت بخشی و سعادت محوری قرآن در امور اجتماعی استشبههها، سؤالات و دلایل سلبی بر آن است که آموزههای اسلامی برای دخالت در علوم ناکارآمد، بلکه مضر است؛ بدیهی است که تا این شبههها بررسی و پاسخ داده نشود، سخن از حضور آموزههای قرآنی در عرضه جامعه و علوم انسانی غیر حکیمانه است. مبحث امکان و ضرورت کشف علوم انسانی از قرآن که هدف این کتاب است به شکل مبنایی در صدد پاسخگویی به همین شبهههاست.
در مورد ساختار این کتاب باید گفت در این اثر برای پاسخگویی به چیستی مبانی قرآن شناختی در عرصه امکان، جواز، مطلوبیت و ضرورت علوم انسانی اسلامی، به دو بخش مهم نیاز بوده است: بخش اول، مبانی مربوط به حوزه امکان علم دینی با تأکید بر علوم انسانی با طرح عنوانهایی چون: زبان روش، هدف و محتوای قرآن و بخش دوم شامل چهار فصل است: اول مبانی مشترک جواز، مطلوبیت و ضرورت علم دینی از منظر قرآن و سپس بیان سه فصل: جواز، مطلوبیت و ضرورت علم دینی از منظر قرآن.
کسانی که علوم انسانی اسلامی را غیر ممکن میدانند، با دو رویکرد کلی با آن مقابله میکنند: یکی رویکرد فرهنگی- اجتماعی و دیگری رویکرد نظری و فلسفی. در این کتاب، بیشتر آن دسته از دلایلی که با پشتوانه نظری و فلسفی به ویژه در عرصه دین ارائه شده، مورد بررسی قرار میگیرد و البته اندکی در بخش دوم به نقد برخی دلایل فرهنگی آنان 1رداخته میشود.
قلمرو این نوشتار به قرآن کریم محدود بوده و بر اساس شبهههای مولف تنظیم شده است؛ اما تنها به شبهههایی که به طور مستقیم در مورد قرآن طرح شده است اکتفا نمیکند، بلکه شبهههایی که غیر مستقیم منکر ظرفیت قرآن برای ورود در علوم انسانی است را نیز شامل است.
کتاب «مبانی قرآنشناختی علم دینی» اثر محمدعلی اسدی نسب در 484 صفحه و با قیمت 155000 تومان از سوی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلام روانه بازار نشر شده است.
نظر شما