یکشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۹:۴۴
زیارت اربعین و آنچه ابوریحان بیرونی از عاشورا نوشته است

ابوریحان بیرونی در «آثارالباقیه» درباره زیارت اربعین می‌نویسد: «در روز بیستم آن (ماه صفر) سر حسین علیه السلام به بدنش ملحق کردند و در همانجا دفن نمودند و زیارت اربعین راجع به همین روز است و بدین سبب این زیارت را اربعین گویند که چهل نفر از اهل بیت او پس از مراجعت از شام قبرش را زیارت کردند.»

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)،‌ سیزدهم شهریورماه، روز بزرگداشت یکی از مفاخر ایران‌زمین، ابوریحان بیرونی، است. همان حکیم و دانشمند بزرگی که در شاخه‌های گوناگون دانش، از نجوم، ریاضی و جغرافیا گرفته تا تاریخ، جواهرشناسی، گیاه‌شناسی، جامعه‌شناسی، مذهب‌شناسی و دین‌پژوهی استاد و سرآمد بود؛ او که جوینده دانش بود و تا آن دم که در بستر مرگ افتاده بود، حکایتی زبانزد داشت.

ابوریحان بیرونی حدود هفتاد و هشت سال در این سرای دنیا زیست؛ در سوم ذی‌الحجه 362 در خوارزم زاده شد و در شب دوم ماه رجب سال 440 در غزنه درگذشت. وی افزون بر زبان فارسی، به عربی، عبری، سریانی و سانسکریت و به‌ احتمال یونانی، نیز مسلط بود و بسیاری از منابع دسته‌ اول کارهای تحقیقی خویش را به مدد همین چندزبان‌دانی‌، از آثار دسته‌اول و اصیل زبان‌های یادشده یافته بود.

امسال که روز بزرگداشت ابوریحان بیرونی با ایام عزای سالار شهیدان (ع) هم‌زمان شده است، بی‌مناسبت نیست که به آنچه این دانشمند ایرانی مسلمان درباره عاشورا نوشته است، بپردازیم. آنچه در ادامه آمده، معرفی مختصری است از آثار ابوریحان بیرونی و به‌طور ویژه آثار الباقیه‌ و یادکرد این اندیشمند سترگ از عاشورا است.

آنچه ابوریحان از عاشورا نوشته است

ابوریحان در فصل بیستم از آثار الباقیه، آن‌گاه که می‌خواهد از ماه‌های قمری نزد مسلمانان بنویسد، هنگام پرداختن به ماهِ محرم، از روز عاشورا نیز نوشته است. وی درباره پیشینه عاشورا به این نکته مهم اشاره کرده است که این روز، یعنی دهمین روز از ماه محرم، تا پیش از آنچه در عاشورای سال 61 هجری رخ داد و آن مصیبت بزرگ واقع شد، نزد مسلمانان روزی خجسته بوده است.

عاشورا در تاریخ جاهلیت عرب از روزهای عید رسمی و ملی بوده و در آن روزگار، در چنین روزی روزه می‏‌گرفتند، روز جشن ملی، مفاخره و شادمانی بوده است و در چنین روزی لباس‌های فاخر می‌پوشیدند و چراغانی و خضاب می‏‌کردند. در اسلام، با تشریع روزه رمضان، آن روزه و عید آن روز نسخ شد. گفته‌اند: علت نامگذاری روز دهم محرّم به عاشورا آن است، که ۱۰ تن از پیامبران به ۱۰ کرامت در این روز مورد تکریم الهی قرار گرفته‌اند.

ابوریحان بیرونی ضمن نقل روایتی از پیامبر اکرم (ص) درباره این روز، چنین نوشته است: «ملّت اسلام همواره این روز را معظم می‌دانستند تا آنکه قتل حسین بن علی بن ابی‌طالب، علیهم‌السلام، در این روز اتفاق افتاد و او و یارانش را از راهِ بستنِ آب بر آنان، گذراندن از دَمِ شمشیر، آتش در خیامِ حرم، بر نیزه کردن سرها، اسب دوانیدن بر اجساد که در هیچ امتی با اشرارِ خَلق چنین نکرده‌اند، از میان بردند؛ و از این تاریخ مسلمانان عاشورا را شوم دانستند. ولی بنی‌امیه در این روز لباس نو پوشیدند و زیب و زیور کردند و سرمه به چشم خود کشیدند و این روز را عید گرفتند و عطرها استعمال کردند و مهمانی‌ها و ولیمه‌ها دادند و تا زمانی که ایشان بودند، این رسم در توده مردم پایدار بود؛ حتی اینکه پس از انقراض ایشان باز هم این رسم باقی ماند، ولی شیعیان از راه تأسّف و سوگواری به قتل سیّدالشهدا [علیه‌السلام] در مدینة السلامِ بغداد و شهرهای دیگر گریه و نوحه‌سرایی می‌کنند و تربت مسعود حسین [علیه‌السلام] را در کربلا در این روز زیارت می‌نمایند».



گزارشی که ابوریحان از شادمانی هر ساله بنی‌امیه، علیهم اللعنة و العذاب، در روز عاشورا داده است، به‌تمامی برابری می‌کند با این فراز از زیارت عاشورا: «اللّهُمَّ إِنَّ هذَا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو أُمَیَّةَ وَابْنُ آکِلَةِ الْأَکْبادِ، اللَّعِینُ ابْنُ اللَّعِینِ عَلَی لِسانِکَ وَ لِسانِ نَبِیِّکَ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ فِی کُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فِیهِ نَبِیُّکَ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ. اللّهُمَّ الْعَنْ أَباسُفْیانَ وَمُعَاوِیَةَ وَیَزِیدَ بْنَ مُعَاوِیَةَ عَلَیْهِمْ مِنْکَ اللَّعْنَةُ أَبَدَ الْآبِدِینَ، وَهذَا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِ:

خدایا این روز، روزی است که به آن تبرّک جستند بنی‌امیه و فرزند جگرخوار، آن لعنت‌شده فرزند لعنت‌شده بر زبان تو و زبان پیامبرت (درود خدا بر او و خاندانش) در هر کجا و هر موقفی که پیامبرت (درود خدا بر او و خاندانش) در آن ایستاد. خدایا لعنت کن اباسفیان و معاویه و یزید فرزند معاویه را که از جانب تو بر آنان لعنت باد به جاودانگی جاودان‌ها؛ و امروز، روزی است که خوشحال شدند به این روز خاندان زیاد و خاندان مروان، به خاطر کشتن حضرت امام حسین (درود خدا بر او)». 

ابوریحان سپس آورده است که «چون خبر کشته شدن حسین [علیه‌السلام] را به مدینه آوردند، دختر عقیل بن ابی‌طالب از خانه بیرون آمده، این اشعار را برخواند:

ماذا تقولون اِن قال النّبی لکم / ماذا فعلتم و انتم آخر الامم
بِعترتی و بِأهلی بعد مفتقدی / نصف اساری و نصف ضرجوا بِدَم
ماکان هذا جزائی إذ نصحت لکم / إن تخلفونی بسوء فی ذوی رحمی».

معنی بیت‌ها از این قرار است: اگر پیامبر (ص) از شما بپرسد که این چه بود که پس از من با اهل بیت من  کردید، با آنکه شما امت آخرین هستید، چه دارید که بگویید؟ نیمی را اسیر کردید و نیمی را به خون آغشته کردید. این پاداش من نیست، با اینکه خیرخواه شما بود، نسبت به خاندانم این‌گونه به من جفا کنید.

در آثار الباقیه همچنین چنین آورده شده است که در روز اول ماه صفر «سر حسین (ع) را به شهر شام وارد کردند و یزید آن سر را پیش روی خود گذاشت و با چوبی که در دست داشت، به لب‌های حسین (ع) می‌زد... . و در روز بیستمِ آن، سر حسین، علیه‌السلام، را به بدنش ملحق کردند و در همان جا دفن نمودند و زیارت اربعین راجع به این روز است؛ و بدین سبب این زیارت را اربعین گویند که چهل نفر از اهل بیتِ او پس از مراجعت از شام، قبرش را زیارت کردند». 



ابوریحان بیرونی کتابِ «آثار الباقیه عن القرون الخالیه» (یعنی آثارِ برجای‌مانده از سده‌های گذشته) را در حالی‌که 29 سال داشته، در سال 391 هجری به زبان عربی تألیف کرده است. البته همچنان‌که استاد همایی توضیح داده‌اند، «کتاب آثار الباقیه تا سال 427 ه‍.ق. که بیرونی فهرست مؤلفات خود را نوشته است، هنوز کامل نشده بود؛ و گویا پاره‌ای از مطالبِ آن را خود او بعد از سال 391 ه‍.ق. بر آن افزوده است». به هر روی، هرکه بخشی یا تمامِ این کتاب را خوانده باشد، نیک گواهی خواهد داد به نبوغِ نویسنده آن و بی‌تردید زبان به تحسینِ ابوریحان خواهد گشود که اطلاعاتی گاه نادر را در اختیار نسل‌های بعد از خود، درباره اقوام و ملل گوناگون نهاده است.

ابوریحان کتاب خویش را که به امیرِ زیاری ناحیه گرگان، شمس‌المعالی قابوس بن وشمگیر، تقدیم کرده، درباره دانش گاه‌شناسیِ مللِ گوناگون نوشته است. وی در این اثر شرح و یادکرد روزها و ماه‌ها و مناسبت‌های سور و سوگِ اقوام و ادیان مختلف را نگاشته است. آثار الباقیه یک مقدّمه و بیست و یک فصل دارد. ابوریحان در مقدمه کتاب از سبب تألیف اثر و شیوه‌ خویش در پدیدآوردنِ آن نوشته است.

او انگیزه خود را از تألیف این اثر، درخواست یکی از ادبا از وی در شرح تواریخ ملل مختلف و اختلافات آنها بیان کرده است و در توضیح شیوه خویش، یادآور شده است که «این کار را از راه استدلال به معقولات و قیاس معقول به محسوس نمی‌توان دانست و منتها راه موجود این است که از اهل کتب و ملل و اصحاب آرا و نِحَل که این‌گونه تواریخ مورد استناد آنها است، تقلید و پیروی کنیم و آنچه آنان برای خود مبنا قرار داده‌اند، ما نیز چنین کنیم؛ و پس از آنکه فکر خود را از عوامل زیان‌آوری که بدان معتاد شده، ازقبیل تعصب و غلبه و پیروی از هوا و ریاست‌طلبی که سبب هلاک بسیاری از مردم است و مانع دیدار حق و حقیقت، پاک ساختیم، باید آرا و گفته‌های ایشان را در اثبات این مقصود به یکدیگر بسنجیم. این روش بهترین راهی است که ما را به حقیقت مقصود می‌رساند و نیرومندترین یاری است که شبهه و تردید را از ما دور می‌سازد.»



جلال‌الدین همایی در بخشی از مقدمه عالمانه و فاضلانه‌ای که برای کتاب «التفهیم لاوائل صناعة التنجیم» ابوریحان نوشته، در اشاره به شمارِ کتاب‌های استاد ابوریحان نوشته است: «ابوریحان در سال 427 هجری قمری که 65 سال قمری و 63 سال شمسی از عمر او می‌گذشت، فهرستی برای مؤلفات خود نوشته که مشتمل بر اسامی 138 کتاب و رساله است. از این عده، 25 کتاب است؛ 12 کتاب از ابونصر عراق و 12 کتاب از ابوسهل مسیحی و یک کتاب از ابوعلی حسن بن علی جیلی که مخصوصاً برای ابوریحان و به نام او نوشته بودند؛ و باقی، 113 کتاب در مواضیع مختلف ریاضی و فلسفی و تاریخی و ادبی و مذهبی و غیره که اکثرش در فنون ریاضی است، همه از تألیفات خود ابوریحان است. لابد در باقی‌مانده عمرش که حدود سیزده سال می‌شد، کتاب‌های دیگر نیز تألیف کرده بود که در آن فهرست نیامده است و با این قیاس، شاید مؤلفات او به حدود صد و سی چهل کتاب بالغ شده باشد.»

نگاهی کوتاه به آثار پُرشمار دانشمند بزرگ اسلامی

1- آثار الباقیه عن القرون الخالیه (از مهم‌ترین آثار استاد که در ادامه به‌اختصار معرفی شده است.)
2- تحقیق ماللهند (در آداب و رسوم و عادات اهل هندوستان که حاصل سفر ابوریحان بدان دیار است)
3- التفهیم لِاوائل صناعة التنجیم (کتابی است درباره مفاهیم مقدماتی نجوم که ابوریحان آن را به خواهش دختری به نام ریحانه بنت حسین نگاشته است.)
4- الجماهر فی معرفة الجواهر (اثری درباره سنگ‌ها و فلزهای قیمتی و وزن مخصوص آنها)
5- قانون مسعودی (دانش‌نامه‌ای است در علومِ نجوم و هیئت، جغرافیا و ریاضی)
6- الاستیعاب فی وجوه الممکنة فی صنعة الاصطرلاب (اثری است در نجوم و کارکرد و انواع اصطرلاب)؛
7- تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن (درباره تعیین مختصات جغرافیایی مناطق گوناگون به روش جغرافیای ریاضی (نجومی)
8- الصیدنه فی الطب (کتابی است جامع در گیاه‌شناسی و داروشناسی)
9- پاتانجلی (ترجمه‌ای است به عربی درباره عرفان و فلسفه هندی که استاد ابوریحان آن را از زبان هندی به دست داده است.)
10- راشیکات الهند (رساله‌ای است مختصر در حساب و تناسب)
11- مقالید علم الهیئه (درباره مبحث مثلثات کروی).

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها