این مترجم درباره علاقه نوجوانان به داستانهای رمزآلود بیان کرد: افسانهها و داستانهای رازآلود همیشه کنجکاوی برانگیزند؛ فضای وهمآوری که در این داستانها خلق میشود، بیشتر از داستانهای دیگر خیال خواننده را به پرواز درمیآورد تا در هزارتوی قصه بچرخد و غرق آنچه میخواند شود. حال اگر این داستانِ پر رمز و راز را نویسندهای نوشته باشد که در خلق فضای جادویی در داستانهایش کمنظیر است، لذت خواندن دو چندان میشود.
بیات درباره تاثیرگذاری تصویرگری گفت: اغلب آدمها هنگام خواندن توصیف صحنهها و شخصیتهای داستان، تصویری از فضای آنچه میخوانند در ذهن خود میسازند؛ اگر تصویرگر ارتباط خوبی با کتاب برقرار کرده باشد و با داستان خو گرفته باشد و شخصیتهایش را خوب شناخته باشد، تصویرگری به ایجاد این تصویر ذهنی در ذهن خواننده، خصوصاً خواننده کودک و نوجوان، کمک بیشتری خواهد کرد و قصه را برای آنها روانتر میکند.
وی افزود: درخصوص کتاب «جنگل ریشههای هزارتو» باید بگویم تصویرگریهای داخل کتاب و تصویر روی جلد آنقدر با فضای داستان همخوان است که پیش از آن که کتاب را بخوانیم یا اسم نویسندهاش را ببینیم میتوانیم بفهمیم حال و هوای قصه چیست.
این مترجم درباره شخصیتهای داستان گفت: این کتاب چند شخصیت مهم دارد؛ بعضی گرهها را میسازند، بعضی در دام این گرهها میافتند و بعضی قهرمان قصهاند و گرهها را باز میکنند. شاه کلودووئو بعد از جنگی طولانی رهسپار سرزمینش شده و بیتاب دیدار دوباره دخترش وربانا است. شاه در راه بازگشت از جنگل با چیزی روبهرو میشود که پیش از این نظیرش را ندیده است، در جنگل ریشهها و شاخههای درختان چنان در هم تنیده شدهاند که تشخیص آنها از هم ممکن نیست و شاه و همراهانش هر چه پیش میروند نشانی از کاخ و سرزمینشان نمیبینند.
وی افزود: از سوی دیگر در نبود شاه وزیر خائن او به همدستی نامادری وربانا در حال توطئهچینی برای بهدستگرفتن قدرت بودند و حالا وقت آن رسیده که پیش از رسیدن شاه به کاخش او و همراهانش را در راه غافلگیر کنند و به دام بیندازند. وربانا نیز که طاقتش از نرسیدن پدر تمام شده به جنگل میزند و پی به نقشه نامادری و وزیر خائن میبرد و با کمک پسری که بهتازگی با او آشنا شده نقشه آنها را بیسرانجام میگذارد.
وی ادامه داد: اینکه کدام یک از این شخصیتها برای مخاطب جذابتر است جواب قطعی ندارد، اما برای آنها که در قصهها دنبال قهرمانی هستند که با خردورزی و درایت نقشههای شوم دیگران را نقش بر آب کند بیشک وربانا شخصیتی تأثیرگذار است.

این مترجم درباره کتابخوان بودن کودکان و نوجوانان گفت: این روزها زیاد شنیدهایم که بچهها مثل قبل کتاب نمیخوانند و بیشتر وقتشان پای گوشیهای تلفن همراه و کنسولهای بازی میگذرد؛ اما به گمانم با استناد به آمار نشر کتاب کودک در این سالها به نتیجه دیگری برسیم.
وی در پایان گفت: بچههای این دوران نهتنها از بچههای نسلهای قبل کمتر کتاب نمیخوانند، بلکه همین ابزار تلفن همراه و اینترنت دسترسی آنها را به دانش روز و موضوعات موردعلاقهشان سادهتر کرده است. فکر میکنم بچههای این دوران بهخوبی یاد گرفتهاند که هر موضوعی کنجکاوی آنها را برانگیخت برای یافتن پاسخ در بهترین منابع جستوجو کنند و مهارتهای موردنیازشان را خودآموز توسعه دهند.
نظر شما