کتاب «دستنامه جامعه شناسی عصبی» نوشته دیوید. دی فرانکس و جاناتان اچ. ترنر به ترجمه علیرضا حدادی از سوی انتشارات دانشگاه امام صادق(ع) منتشر شده است.
از سوی دوستان صادق به من گفته شده است که بعد از سخنرانیام در انجمن جامعهشناسی آمریکا، برخی همکاران هنگام خروج از سالن اجلاس شنیدهاند که ضمن انتقاداتی، معتقد بودند بدون فکر و آیندهنگری سخن گفته بودهام و بعدازآن، سالهاست که جامعهشناسان مرا متهم به تقلیلگرایی، ژن خوب و حتی نژادپرستی کردهاند. بااینحال متوجه شدم که سایر همکارانم به همان نتیجه من رسیدند و در حال پیگیری برنامههای فکری موازی هستند. بسیاری از ایشان در سال ۲۰۰۴ دور یکدیگر جمع شدند تا بخش «تکامل، بیولوژی و جامعه» را ذیل انجمن جامعهشناسی آمریکا تشکیل دهند. هدف این گروه، ارتقای گفتگو میان جامعهشناسی و علوم زیستی اعلام شده است. اکنون این بخش بهخوبی مستقر و تثبیت شده است و یک سالن منظم برای تفکر و بررسی درباره مواجهه دو جنبه اجتماعی و زیستی ارائه میدهد.
کتاب حاضر، نتیجه تلاشهای مسئولان ایجاد این بخش جدید است. کتاب راهنمای جامعهشناسی عصبی، زحمت دانشمندان علوم اجتماعی را فراهم میآورد که درباره پایههای عصبیِ اجتماعی بودن انسان مطالعه و تفکر میکنند. فصول کتاب فهرستی از موضوعات را ارائه میدهد که جامعهشناسی عصبی در درک تأثیر متقابل میان مغز و محیط، آن موضوعات مانند هویت را پوشش داده است. این فهرست شامل هویت، عقلانیت، کنش متقابل، اجتماعیبودن، تبعیض، کلیشهسازی، موقعیت، هیجانات، سلامت، وابستگی، همنوایی و ذهن است.
از نگاه من، پیشرفتهای آینده علوم اعصاب توسط علوم اجتماعی رخ میدهد، چنانچه DNA این نقش را برای علوم زیستی انجام داد. شکستن مرزهای سنتی میان رشتههای علمی و توسعه کار در زیرشاخهها رخ میدهد. جامعهشناسی این کار را با ایجاد پایههای عصبی برای شناخت، هیجانات و رفتار انجام خواهد داد. درحالیکه مدلهای اجتماعی بودن، عقلانیت و رفتار در گذشته بر اساس مفروضات مناسب اما بدون فاکت در مورد ماهیت بشر پایهگذاری شده بود، در آینده نظریات ما بهطور فزایندهای مبتنیبر دانش معتبر، نهتنها در مورد نحوه عملکرد شناخت انسان برای تکوین رفتار بلکه همچنین در مورد نحوه فعالیتهای محیطی برای شکل دادن به شناخت خواهد بود. این مهم ضروری است که جامعهشناسان بخشی از گفتگوی فکری بزرگتری باشند که اکنون بین دانشمندان علوم اعصاب در جریان است؛ زیرا نیروهای محیطی حیاتی که تجلی تمایلات طبیعی انسان را شکل میدهند، اجتماعی هستند و نه فیزیکی.
محیط اجتماعی در درک کنشهای انسان باتوجهبه پیچیدگی ژنوم انسانی و اهمیت یادگیری در شکلدهی رفتار، بسیار مهم است. انسانها بهطور مستقیم با محیط فیزیکی تعامل ندارند بلکه از طریق واسطهای فرهنگی و جامعه در ارتباط هستند و ازآنجاکه شیوههای فرهنگی و مقولههای اجتماعی از طریق تعامل با دیگران منتقل میشوند، دانستن تأثیر زمینههای اجتماعی که در آن زیست میکنیم، بر حالت ژن و رشد انسانی برای درک وضعیت انسان بسیار ضروری است. در شرایط خاص اجتماعی است که یادگیری اتفاق میافتد و تمایلات طبیعی انسانی نقش میبندد؛ بنابراین برای تبیین کنشهای انسانی باید مجموعهای از محیطهای اجتماعی را در نظر گرفت که افراد در مراحل مختلف چرخه زندگی و در مراحل مختلف تاریخی توسعه اجتماعی در آن زیست میکنند...»
در بخشی دیگر از مقدمه کتاب آمده است: «با بررسی رابطه متقابل و پویا میان مغز انسان، رفتار و محیط اجتماعی، مشخص است که دستنامه جامعهشناسی عصبی تمهیدی بسیار بهموقع، افزون بر ادبیات پژوهشی زیستاجتماعی است. فصول کتاب، مقدمهای ضروری بر قواعد پایهای و پرسشهای فوری در زمینه نوپدید جامعهشناسی عصبی را ارائه داده و زمینه را برای تفکر و تحقیقات آینده فراهم میکند. مفتخر و خوشحالم که آن را به همه جامعهشناسان تقدیم کنم؛ چراکه همانطور که در مقاله خود برای مجله سالانه گفتم، نقطه آغازین برای کنار آمدن با وضعیتمان باید درک این نکته باشد که ما در واقع موجودات بیولوژیکی هستیم .... ما باید مقاومت تاریخی خود را در برابر این ایده که رفتار اجتماعی دارای ریشههای زیستی است کنار بگذاریم و این واقعیت را بپذیریم که ما، بهعنوان بشر، استعدادهای ویژهای را برای تفکر و رفتار به ارث بردهایم که بر ساختارهای اجتماعی که ناخودآگاه در آن تکامل یافته و منطقی انتخابشان میکنیم، تحمیل و تأثیر میگذارند. انتشار کتاب دستنامه جامعهشناسی عصبی شواهد متقنی ارائه میدهد که جامعهشناسی بهطور عینی در این راستا حرکت میکند.»
نظر شما