فریده الیاسیفرد با بیان اینکه حضور مردم در تشییع سردار سلیمانی، یک واقعه تاریخی محسوب میشود، گفت: گاهی تاریخ شفاهی که مینگاریم حاصل شنیدهها یا خواندههای ما از اتفاقاتی است که رخ داده، اما اتفاقاتی که در مراسم تشییع پیکر مطهر سردار سلیمانی رخ داد را با چشم خود دیدیم و میتوان گفت فقط نتیجه اخلاص حاج قاسم بود که خدا نیز اینگونه ایشان را عزیز کرد و به قلبها راه پیدا کردند.
فریده الیاسیفرد در «شروهای برای حبیب» برایمان از خاطرات بوشهریان در ایام شهادت حاج قاسم سخن میگوید.
ایده اولیه کتاب «شروهای برای حبیب» چگونه شکل گرفت، چطور شد نویسندگی این اثر را برعهده گرفتید؟
بحث ثبت خاطرات مردمی درباره شهادت حاج قاسم و زمان تدفین ایشان، یکسال بعد از شهادت ایشان در دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی شکل گرفت که البته من در جریان شکلگیری ایده اولیه نبودم. درواقع این تصمیم به این دلیل گرفته شد که حضور مردم در تشییع سردار سلیمانی، یک واقعه تاریخی محسوب میشود. به همین منظور در اولین سالگرد شهادت حاج قاسم، یکسری سؤالات اولیه و پرسشنامه الکترونیک تهیه و در گروههای مختلف توزیع شد و بعد خاطرات منتخب مردم در قالب کتاب سلیمانیها چاپ شد.
پس از این خاطرهنگاری که برای سالگرد حاج قاسم منتشر شد. در ادامه این اتفاقات و گزارهها، صحبت از این بود که مردم در شهرهای مختلف در مراسم شهادت حاج قاسم حضور داشتند، به همین منظور مقرر شد خاطراتی که مردم در استانهای دیگر از این مراسم داشتند، جمعآوری و تدوین شود. در این راستا ابتدا گروه مصاحبه، خاطرات افرادی که پرسشنامهها را پر کرده بودند و خاطرهای را بیان کرده بودند، جمعآوری کردند و بعد با آنها مصاحبه تلفنی صورت گرفت، سپس مصاحبهها بهدست نویسندهها میرسید و اگر مصاحبهها کوتاه بود، سؤال تکمیلی طرح میشد و به مصاحبهکننده بازگشت داده میشد و مصاحبهکننده خاطرات را کامل میکرد و بدین ترتیب این اثر تدوین شد.
شیوه انتخاب سرفصلها و مباحث کتاب به چه صورت بوده است؟
هر خاطره، یک تیتر و عنوانی دارد. هفت سؤال کلی در ابتدا در قالب پرسشنامه الکترونیکی از مصاحبهشوندهها پرسیده میشد و از بین پاسخها برای افرادی که در یک یا دو خط، خاطراتی را بیان کرده بودند و احساس میکردیم میتواند مناسب باشد، سؤال تکمیلی طرح میشد و مصاحبهگر هم کار را تکمیل میکرد.
در زمینه نگارش این اثر تا چه اندازه وارد عالم خیال شدید و دست به تخیل زدید؟
در نگارش این اثر، سعی کردهام کمترین تغییر را در خاطرات و آن حال و هوا داشته باشم و بیشتر بحث تدوین خاطره بود و برداشت و قلم من، هیچ نقشی در اثر ندارد.
چه نوع لحن و زبانی را برای بیان خاطرات بهکار بردهاید؟
مصاحبههایی که انجام شده با اینکه با مردم عامی گفتگو شده، اما خیلی کم با لهجه بوشهری صحبت کردهاند. البته گاهی اصطلاحات خاص بیان شده که در پاورقی توضیح داده شده است.
با توجه به انتشار خاطرات بسیاری از همرزمان و دوستان شهید سلیمانی در سالهای اخیر، خاطرات کتاب «شروهای برای حبیب» چقدر بکر و ناگفته محسوب میشود؟
خاطراتی که از دوستان و همرزمان شهید سلیمانی نقل شده است، از شخصیت خود این شهید بزرگوار میگویند، اما خاطرات این کتاب از این جهت، ناب، بکر ناگفته هستند که همه مربوط به بعد از شهادت ایشان است و این حرکتهای مردمی مربوط به همه اقشار جامعه است. مثلا در بوشهر از روستاهای دورافتاده خاطراتی را داریم که افرادی، کار خیری را به نیت حاج قاسم انجام دادهاند و یا خاطرهای از یک بچه 13 ساله در یکی از روستاهای دورافتاده بوشهر که برای حاج قاسم مراسم یادبود برگزار کرده، درواقع این خاطرات، بازتاب اخلاص و مردمیبودن شهید سلیمانی است.
از جمله خاطراتی که وجود داشت، حاجخانم سالمندی بود که سواد آنچنان نداشت و از نظر مالی نیز در سطح ضعیف بود، اما وقتی خبر شهادت سردار سلیمانی را میشنود، همسایهها را دعوت میکند که در منزلشان مراسم یادبود برای حاجقاسم برگزار کنند. بهنظر من این اتفاق بزرگی است که کسانی که اصلا حاج قاسم را ندیدهاند و شناختی درمورد ایشان نداشتند، چون سردار سلیمانی اصلا بروز و ظهور رسانهای نداشتند، اما قلبشان برای ایشان میتپید.
کتابهای زیادی درباره شهید سلیمانی نوشته شده و باز هم انشاالله نوشته خواهد شد، فکر میکنید راز محبوبیت سردار سلیمانی در جامعه به چه عواملی برمیگردد که اینگونه از هر اثری که درباره ایشان نوشته میشود، استقبال میشود؟
سردار حاج قاسم سلیمانی ابعاد شخصیتی مختلفی داشتهاند. در خاطرات هم به این ابعاد اشاره شده است، اما دراصل، اخلاص ایشان است که باعث شده اینگونه در قلبها نفوذ کردهاند. بعد از چند سال که از این اتفاق میگذرد، برای خود ما هم عجیب است که داریم این کار را انجام میدهیم. گاهی تاریخ شفاهی که مینگاریم حاصل شنیدهها یا خواندههای ما از اتفاقاتی است که رخ داده، اما ما اتفاقاتی که در مراسم تشییع پیکر مطهر سردار سلیمانی رخ داد را با چشم خود دیدیم و از نزدیک لمس کردیم و میتوان گفت فقط نتیجه اخلاص حاج قاسم بود که خدا نیز اینگونه ایشان را عزیز کرد و اینگونه به قلبها راه پیدا کردند.
بهنظر من شاخصترین ویژگی ایشان اخلاصش بود. ببینید این اثرگذاری تا چه حد است که ما بعد از دوسال، وقتی از مردم سؤال میکردیم که چگونه از شهادت حاج قاسم با خبر شدید؟ یا در فلان مراسم چگونه حضور یافتید؟ مردم شروع به گریه میکردند و سعی میکردند خود را کنترل کنند تا بتوانند به سؤالات پاسخ دهند. اینگونه اثرگذاری و داغ و سوختن برای شخصی خیلی خاص است و نشان میدهد حاج قاسم واقعا خود را برای خدا خالص کرده بودند که خدا نیز اینگونه ایشان را عزیز کرده است.
بهنظر شما مخاطب اصلی اثر چه گروه یا طیفی هستند؟
همه اقشار جامعه میتوانند مخاطب این اثر باشند. با بررسی این مصاحبهها به نظر من، از نظر مذهبی، جامعهشناسی و روانشناسی خیلی میتوان روی بازتاب شهادت حاج قاسم کار کرد که چه اتفاقاتی افتاده و چه تأثیرگذاریهایی داشته است.
با مطالعه این اثر میتوانیم همدلی و همراهی را بین مردم جامعه درک کنیم، البته یک نکتهای وجود دارد و آن هم این است که چون همعصر هم بودهایم، شاید حجاب معاصرت باعث شود، عظمت کار را درک نکنیم. درواقع غیر از شهادت حاج قاسم، همین بازتابهای مردمی هم واقعه مهمی است، بنابراین همه افراد جامعه میتوانند از این اثر بهره ببرند.
چگونه و با چه مؤلفههایی توانستید نگاهی که طیفهای مختلف فکری به یک سردار ملی یا میهنی دارند را در این اثر بیاورید؟
ابتدا بحث جمعآوری خاطرات بود که شامل کلیت بود و پس از جمعآوری خاطرات، درمورد افرادی که خاطرات خود را نقل کرده بودند، حتی نمیدانستیم چه قشری و در چه سنی هستند، پس از اینکه تماس میگرفتیم متوجه سن و سال افراد میشدیم. بنابراین انتخاب اولیه بر این اساس بود که آیا افراد خاطراتی در این زمینه دارند یا خیر، به میزان پاسخگویی اقشار مختلف، همان میزان خاطرات در کتاب آمده است.
از سختیها و شیرینیهای نگارش این اثر بفرمایید.
مردمی که با آنها مصاحبه میکردیم، خیلی حال و هوای خاصی داشتند. با تمام خاطرات ارتباط برقرار میکردیم و تحت تأثیر قرار میگرفتیم و وقتی مردم گریه میکردند با گوشدادن به صوت آنها انگار دوباره داغمان تازه میشد. نوشتن برای حاج قاسم از طرفی شیرین و از طرفی سخت بود، زیرا هم زمان کمی در اختیار داشتیم و هم کار باید فشرده انجام میشد. از طرفی گاهی مصاحبهها را که گوش میکردم دلم میخواست ساعتها در حال و هوای آن مصاحبه باشم، اما زمان کافی نداشتیم و با خواندن هر خاطره غم برای ما تکرار میشد، به هرحال خوشحالم که روزیام شد تا بتوانم کار کوچکی برای حاج قاسم انجام دهم.
اثر جدیدی در دست نگارش دارید؟
کتابی درمورد خاطرات مردم سیستان و بلوچستان از شهادت حاج قاسم سلیمانی نوشتهام که در مرحله چاپ است.
نظر شما