محمد کشاورز گفت: داستان کوتاه مثل تئاتر است و رمان مانند سینما.در تئاتر و داستان کوتاه برخلاف سینما و رمان فضای اشتباه کردن نداری و باید در پاراگراف های اول آن را ساخت.
این نویسنده درباره نحوه نامگذاری داستان های کتاب «کلاهی که پس معرکه ماند» گفت: انتخاب اسم داستان هویت دادن به آن و لنگرگاهی برای آن است و تاوقتی داستان اسم ندارد هویتی هم ندارد. نام، کارکرد زیادی در داستان دارد و باید به اسم داستان به عنوان شناسنامه اثر توجهکرد. از زمانی که ایده داستان به ذهن من میرسد به اسم آن نیز توجه میکنم.
وی افزود: داستانهای اینمجموعه در بازه زمانی ۵ ساله نوشته شده است. آثار یک نویسنده گاهی اشتراکاتی هم دارد. وقتی شخصیتی را وارد داستان میکنم، نقش آن شخصیت را از پیشینه ذهنیام طراحی میکنم، مثلا در جوانی چون کلاس تئاتر میرفتم و تئاتر جزو علایقم بود، در شخصیتهای داستانیام تئاتر دیده میشود.
کشاورز در ادامه درپاسخ به سوال یکی از حاضران درباره میزان ویراستاری و بازنویسی داستانها افزود: وقتی ایده داستان میآید و شروع به نوشتن میکنم، مدام با داستان کار کرده و بارها آن را بازنویسی میکنم؛ حتی زمانی که کار دست ناشر است بازنویسی ادامه دارد. بیش از همه چیز شروع داستان و پاراگراف پایانی آن برایم مهم است و گاهی تا فرود داستان را ندانم نمیتوانم شروع به نوشتن کنم. در واقع بدون دانستن پایان بندی نمی توانم ادامه دهم و البته گاهی در آخر کار، پایان دلخواهم را شکل میدهم.
این نویسنده در ادامه نشست گفت: ویرایش متن در تنهایی سخت است اما هنگامی که داستان در جمع خوانده میشود بهتر میتوان آن را بازنویسی کرد و معمولا سعی میکنم بعد از وقفهای دوباره کار را بازنویسی کنم.
کشاورز در پاسخ به سوال علی خدایی درباره نحوه داوری جوایز ادبی و امتیاز دادن به آثار نویسندگان آماتور گفت: من به زبان داستانی اعتقاد دارم و در داوریها به زبان داستانی نویسندگان توجه میکنم و اگر ببینم داستان شکل نگرفته و بعد از دوصفحه روی پای خود نایستاده و شخصیت پیدانکرده آن را کنار میگذارم.
وی افزود:داستان کوتاه مجال پرت رفتن ندارد.داستان کوتاه مثل تئاتر است و رمان مانند سینما.در تئاتر و داستان کوتاه برخلاف سینما و رمان فضای اشتباه کردن ندارید و باید در پاراگرافهای اول آن را ساخت.
نظر شما