داستانی که راوی آن سعی دارد نظامی برخاسته از دل یک سیستم اربابرعیتی حاکم بر جامعه ایرانی را به تصویر بکشد، نظامی ناعادلانه و بدون قانون که قوانین نانوشته در آن تنها به نفع خان و ایادی وی تنظیم شده و کوچکترین حق برای رعیت قائل نیست، در حالی که تمام کارها و زحمات بر عهده این رعیت بیچاره است که در نهایت نهتنها اختیاری بر مال و املاک و زمین خود ندارد.
«صادره از خانآباد» داستانی زیبا از مردمان ترکمن را روایت میکند که هنوز هم بر اصول آباء و اجدادی خود پابرجا بوده و زندگی سادهای را در دل طبیعت زیبای صحرا میگذرانند اما قانون خان و رعیتی و بیداد و ستم خان و دار و دسته آن وصله ناجوری است که آرامش دشت را بههم زده و زندگی بیغل و غش آنان را به هم ریخته و با آن پیوندی نامبارک دارد.
اگرچه داستان در نیمه دوم تغیر مسیر داده و نویسنده سعی دارد با دور شدن از فضای تلخ اولیه خواننده را درگیر درامی عاشقانه کند، اما رد پای بیعدالتی و کینه و دشمنی همچنان در فضای داستان جریان دارد و پایانی را برای داستان رقم میزند که شاید زیاد دوست داشتنی و بر طبق پیشبینی خواننده نباشد اما به خوبی مسیر داستان را به پیش برده و تا آخر خواننده را با خود همراه میکند.
داستان بلند «صادره از خانآباد» را سولماز کولیوندی نویسنده خوشذوق زنجانی به عنوان اولین تجربه نوشتاری خود به رشته تحریر درآورده است.
داستان با نثری روان و قلمی زیبا از طرف نویسنده روایت میشود که میتوان در آن رد داستانهایی چون «کلیدر» نوشته محمود دولتآبادی و نیز «سووشون» سیمین دانشور را یافت که به موضوع کهنه و قدیمی خان و رعیتی میپردازد که اگرچه امروز دیگر در هیچجای جهان متمدن و توسعهیافته امروز جایی برای این سنت کهنه و قدیمی نیست، اما موضوع مهمی است که چندین سال از تاریخ پرفراز و نشیب این کشور با آن پیوند خورده است.
این اثر، داستانی است که در آن عاشقانههای آرام زندگی روستایی، کینهها، آداب و رسوم دست و پاگیر، غمها و شادیهای چند قوم به شکل ساده و ماهرانهای روایت شده است؛ كتابی كه شاید به جرات میتوان گفت كه از کلیشه در عشق و زندگی فاصله زیادی دارد و حتی کینهها و عشقها خالی از کلیشهاند.
سولماز کلیوندی نویسنده جوان زنجانی در اولین تجربه داستانی خود موضوعی خوب و قابل توجه را دستمایه داستان خود کرده است و در واقع یک اثر هنری را پیش روی خواننده قرار داده و آن را در یک هزار نسخه، روانه بازار کتاب کرده است.
کتاب «صادره از خانآباد» سیستم ارباب رعیتی حاکم بر جامعه ترکمن را تحلیل میکند و با وارد شدن به آداب و رسوم زمانهای گذشته در مورد قبایل و سنتهای آنها در مورد زنان و دختران شروع شده است.
بخش ابتدایی داستان مربوط به خون بهایی رفتن دختران و جنگهای قبیلهای است و در اواسط داستان كینه و انتقام از زمان گذشته شكل و رنگ و بوی خاصی به خود میگیرد و شالوده داستان را پیریزی میكند.
با این حال نقطه عطف داستان دختری از تركمن صحرا است و مارال شخصیت اصلی داستان، دختری است از كه دستخوش آداب و رسوم و حوادث گذشته قوم قبیلهاش میشود و با عشقها و نفرتهایش مسیر متفاوتی در زندگی برایش رقم میخورد و تا انتهای داستان مارال قلب تپنده این جریان است.
در این رمان خواهرها و بردارها، دوستان و دشمنان شخصیت دوگانه دارند و در واقع داستان به گونهای نوشته شده که همه به طور كامل بد یا خوب نیستند بنابه شرایط هر شخصیتی بعدی از وجودش را به نمایش گذاشته است، یكی بیشتر و یكی كمتر.
مارال شخصیت اصلی داستان با تمام مشکلاتی که در داستان دارد، در بخشی از داستان به فكر انتقام و ریشههای كهنه زندگیاش را سپری میكند و مدام به دنبال فرصتی برای جبران مافات و روزگاران گذشته و آینده در مورد خانواده خود است و برای این کار سعی دارد در طول داستان چند نفر را با خود همراه كند ولی در ادامه از این كار منصرف شده و به تنهایی به دنبال پرچم سرخ انتقام قد علم میكند و آنچه كه مربوط به یك زن حماسی با سایهای سیاه و سفید میشود را حفظ میكند.
کتاب «صادره از خانآباد» فراز و فرود های هیجان انگیزی دارد، یعنی گاها خیلی از شخصیتها به جای خود معمولی و مورد انتظارشان نیستند و جای خالی فرصتهایی كه به شخصیتها داده میشود و آنها بر خلاف آن عمل میكنند در جای جای داستان به چشم میخورد.
داستان غیرقابل پیشبینی است و در هر فصل از كتاب خواننده با اتفاق و شخصیت جدیدی روبه رو میشود و بر خلاف انتظار بخش اصلی داستان را با ماجرای متفاوتی شروع میشود و شخصیتهای داستان هریك به موقع و هوشمندانه وارد فضای داستان شده و تا اواخر رمان با هم هم نوا هستند.
یکی از موضوعات مهم در این داستان ازدواج اجباریست و به این موضوع در چند نقطه داستان به آن اشاره شده است بدون اینكه هیچ گونه پیش داوری در مورد آن صورت بگیرد و همین باعث شده است که جامعه زنان بارها و بارها به چالش كشیده شود.
این اثر که در 400 صفحه تهیه و تنظیم شده است که با وجود طولانی بودن آن به علت غیرقابل پیشبینی بودن حوادث و رویدادها در داستان، خواننده را تا پایان با خود همراه میکند، البته شاید در عصر اطلاعات و پرشتاب کنونی که فرصتها بسیار کم شده است، موجب وقتگیر شدن مطالعه داستان شود، اما جذابیت و فراز و نشیبی که این داستان دارد و دور شدن از موضوعات کلیشهای خواننده را تا پایان پیش میبرد.
نظر شما