عبدالله صلواتی عضو هیئت علمی دانشگاه شهید رجایی در ابتدای این نشست گفت: درباره فضای مجازی کارهای متعددی انجام شده و حتی به نوعی اشباع شده است. بسیاری از آثار بازاری است و دانشی نیست و از جایگاه معرفتشناسی، فلسفی و ... به فضای مجازی پرداخته نشده است. من در این کتاب سعی کردم از زاویه خاصی به مسئله نگاه کنم؛ این کتاب به معرفتشناسی فضای مجازی پرداخته و اگر در آثار داخلی و خارجی جستجو کنیم اثری ندیدم که از این جایگاه به صورت یک پژوهش مستقل اثری تولید شده باشد. من سعی کردم از معرفتشناسی رایج که حالت فردگرایانه دارد، فاصله بگیرم و معرفتشناسی اجتماعی را مطرح کنم که ظرفیت بسیاری دارد برای اینکه بتوانیم پیچ و مهرههای فضای مجازی را واکاوی کنیم.
صلواتی ادامه داد: روایتهای مختلفی درباره معرفتشناسی اجتماعی فضای مجازی وجود دارد که من سعی کردم در کتاب آن را بررسی کنم. فقط معرفتشناسی فضای مجازی را بررسی نکردم؛ بلکه دگردیسی و تحولات پیرامون فضای مجازی را هم بررسی کردهام، با این رویکرد معرفتشناسی دو ساحت تعریف و تجربه زیسته دارد و این حالت تجربه زیسته و انضمامی این است که کاربران بدون دانش معرفتشناسی درگیر فضای مجازی هستند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تاکید کرد: فاصلهای بین این دو ساحت وجود دارد که از تغییرات بین این دو ساحت به تحول معرفتشناسی یاد کردم. در کتاب به راهکار و توصیف بسنده نکردم که فقط برخی از وضعیتهای معرفتشناسی موجود را واکاوی کنم؛ بلکه در هر بخشی که از تحولات نام بردم، راهکارهای مربوط به آن المانهای معرفتشناسانه را بیان کردم.
او تصریح کرد: در این راهکارها سعی کردم در کنار راهکارهای فردی، راهکارهای سازمانی و نهادی را هم ببینم. دو رویکرد برونگرایی و درونگرایی معرفتشناسی فضای مجازی؛ معمولاً معرفتشناسی معطوف به رویکرد درونگرایی است؛ ولی من سعی کردهام از ظرفیتهای برونگرایی هم استفاده کنم؛ چون این ظرفیت ما را وارد عرصه جدیدی میکند.
صلواتی بیان کرد: معرفتشناسی اجتماعی، توجیه، تحلیل معرفتی، فرایندهای معرفتزا، مقاصد معرفتی از المانهای استفادهشده در کتاب است. تلاش کردم نگاههای مختلف به فضای مجازی را بررسی کنم. در نگاه اولیه این فضا امکانات و مزایای را در اختیار ما قرار میدهد که قابل چشمپوشی نیست. حتی الان که داریم فضای مجازی را نقد میکنیم هم در بستر فضای مجازی رخ میدهد. بسیاری از پژوهشهایی که از آن استفاده کردم در فضای مجازی است. پس فضای مجازی ابزار است اما وقتی آن را صرف ابزار بدانیم، آن وقت در تحلیلش دچار اختلال میشویم.
وی افزود: نگاه دوم فضا را ابزار میداند؛ اما معتقد است این ابزار هم به ما کمک میکند و هم ما را دچار دگردیسی میکند. نگاه سوم میگوید این دگردیسی یک تحول ساده نیست؛ چون در کنار جهان پیشادیجیتال، جهانی را خلق میکند که تار و پودش متفاوت است که احکام متفاوتی دارد. نگاه چهارم که بسیاری از تحلیلها به آن نرسیده، میگوید ذهن ما درست است جهان پیشادیجیتال را طراحی میکند؛ اما در واقع مانند یک بذر و گندم نیست که داخل یک ظرف قرار بگیرد؛ بلکه ذهنمان متحول میشود. ذهن دیجیتال وقتی به جهان پیشادیجیتال برمیگردد؛ نمیتواند دیجیتالی فکر نکند؛ تحلیل نکند؛ نبیند.
صلواتی در ادامه با اشاره به دیدگاه سیدرضا عاملی در زمینه فضای مجازی گفت: عاملی نظریه جهان موازی را مطرح میکند و میگوید هردو جهان راه خودشان را میرود و دو جهان مستقل است. اما این کتاب این نظریه را به چالش میکشد که روی کاغذ امکانپذیر است؛ اما وقتی ذهنی دیجیتالی شود، بازگشتش به جهان واقعی امری دور از ذهن است.
علی گرانمایهپور عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی در ادامه این نشست گفت: دو رویکرد درباره فضای مجازی وجود دارد؛ فضای مجازی مجموعهای از نرمافزارها و سختافزاهاست که داده را منتقل میکند؛ پس شعور انسانی ندارد؛ اما رویکرد دوم میگوید این فضا آواتاریسم انسانی است. شاید بخشی از کتاب به این انسانمحوربودن آن اشاره شده است.
وی افزود: ما وقتی نظریات را مرور میکنیم، به اصل نسبیگرایی میرسیم. در این حوزه باید به پنج رویکرد توجه کنیم نسبت فضای مجازی با اخلاقیات چیست؛ چون اخلاقیات نسبی است؛ تکنولوژی را نمیتوانیم با ابزار معنوی و انسانی بسنجیم؛ زیرا بسته به کاربردی دارد که از آن استفاده میکند. برخی خشونت، موفقیت، شکست و ... رواج میدهند.
وی تاکید کرد: دوم نسبیبودن هویت است. سوم نسبیبودن امنیت است. هر روز در فضای مجازی صحبت از هک، سرقت اطلاعات و ... است. نسبیبودن باورهای دینی و معرفت انسانی است. در برخی از شبکهها درباره دین و ... صحبت میشود که قبحزدایی میکند و این چالشی برای ادیان و فرهنگهاست.
به گفته گرانمایهپور، نسبیبودن ماهیت اخبار و اطلاعات رویکرد دیگری است که فضای مجازی با آن مواجه است. این فضا با سه چالش رو به رو است؛ رویکرد اول تخریب اطلاعات است، شما هرچند اطلاعات خالص و واقعی را منتشر کنید در فرایند دستبهدستشدن، تخریب صورت میگیرد؛ بنابراین در این فضا اطلاعات شما تا به دست دیگران برسد، چیز جدیدی از آن به وجود میآید که ممکن است با نگاه اولیه فرد کاملاً در تضاد باشد.
وی افزود: دومین کارکرد در بخش انتشار اطلاعات، دادن اطلاعات غلط است. گاهی ما با دادههای غلط در این فضا روبهرو میشویم. اینجاست که بشر امروزی در مواجهه اطلاعات غلط دچار توهم دانایی میشود و تصور میکند آنچه که از این فضا میگیرد، درست است. سومین رویکرد، دستکاری اطلاعات است. بسیاری از دادههایی که به دست ما میرسد مانند اخبار جعلی است. این دستکاری میتواند در حوزههای مختلف صورت بگیرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی یادآور شد: در پنج حوزهای که گفتم، باید تاکید کنیم هیچ چیز مطلقی در فضای مجازی متصور نیست و این فضا رابطه مستقیم با کاربران دارد؛ اما سوال این است؛ میشود نگاه معرفتشناسی به فضای مجازی داشت؟
وی افزود: در پاسخ باید گفت؛ یکی از مکاتب ارتباطات در این باره جبر تکنولوژیک است که میگوید در هر دوره تمدن بشری یکی از ابزارها غالب است. این مکتب باور دارد که انسان به هیچ عنوان نمیتواند از آسیبها و مزایای یک تکنولوژی به دور باشد و نمیتواند خودش را جدای از تکنولوژی بداند. امروز بحث کاربرد هوش مصنوعی مطرح است. زاکربرگ -که فیس بوک را تغییر داد- نشان میدهد که فضای مجازی هرچه بیشتر انسانی میشود اما شبه انسانیتی که در این فضا داریم، با فضای واقعی متفاوت است و این بخشی از جبر تکنولوژیک است. این انسان سازنده این فضا، خودش هم بخشی از این جبر تکنولوژیک است. انسان البته میتواند راهی برای کنترل این فضا پیدا کند.
وی در ادامه با طرح پرسشی دیگر گفت: اما سوال بعدی این است که نگاه معرفتشناسانه به فضای مجازی چه مزایا و معایبی دارد؟ اولین چیزی که به آن میرسیم این است که انسان باید آیندهپژوهی توجه کند. یکی از نقدهای من به طرح صیانت این است که ما برای اینترنت اشیا، چه برنامهای داریم، چه ساز و کاری داریم؟ بسیاری از خودروها امروز به سیستم ناوبری مجهز است و اگر آن را جدا کنیم ماشین کار نمیکند؛ پس باید ببنیم آیا در معرفتشناسی که به دنبال آن هستیم، آیندهنگری وجود دارد. در سال 2001 چین اعلام میکند که آموزش از فضای مجازی برای کودکان انجام شود، در سال 2012 آمار داده شده که 100 میلیون چینی دچار بیماری اعتیاد اینترنتی هستند.
گرانمایهپور گفت: گاهی نگاه معرفتشناسی میتواند ایدهآل باشد و باید تکنولوژی را هر دو بعدش نگاه کنیم؛ یعنی مزایا و معایبش را ببینیم. در رویکرد معرفتشناسی باید وضعیت موجود را تحلیل کنیم؛ اما باید بدانیم این نگاه از فرهنگ به فرهنگ دیگر و از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت است. آنچه که افرادی مانند صلواتی، عالمی یا ... دارند نگاه صرفا ایرانی یا بومی است؛ ولی ما باید بپذیریم که فضای مجازی -که بخشی از آن شامل فرهنگهای کشورهای مختلف میشود- بخش گریزناپذیری دارد که به ماهیت فرهنگ اجتماعی بر میگردد.
وی در ادامه به نقاط قوت و ضعف کتاب اشاره کرد و گفت: کتاب قلم روایتگونه و قشنگی دارد که با قلم دیگران متفاوت است. همچنین نگاه فلسفی به ماهیت فضای مجازی دارد. در تاویل و تحلیل متن در ارتباطات میگوییم کسانی که کتاب و اندیشهای دارند، در پس ذهنشان نکتهای دارند که آن را در واژهها منتقل میکنند. کتاب مفید و مختصر است. ساختار کتاب سه فصل دارد و ایشان ادبیات موضوع و رویکردهای حاضر را مطرح میکند و در نهایت در فصل سوم راهکارهای فردی و نهادی ارائه میکند.
وی در ادامه افزود: ایشان سعی کرده سوالات اساسی درباره فضای مجازی طرح کند که قابل تقدیر است. او درباره افکار عمومی در فضای مجازی سوالات و نکات جدی را طرح کرده است. وی در ادامه به مارپیچ سکوت میپردازد و نگاه معرفتشناسی و گلدمنی داشته است.
گرانمایهپور به برخی از نقاظ ضعف کتاب اشاره کرد و گفت: ایشان نگاه بیش از حد فلسفی به فضای مجازی دارد؛ درحالیکه باید نگاهی واقعبینانه به فضای مجازی داشت؛ نه نگاههای سلبی و ایجابی که امروز وجود دارد. جای دیدگاه، قلم و نظر مولف در کتاب خالی است که در فصل سوم گویا نشان داده میشود. او نگاهی خطرناک و تهدیدآمیز در لایههای پنهان نوشتههایش به فضای مجازی دارد. این سوال مطرح است که نگاه معرفتشناسی به کجا میخواهد برسد؛ چون این نگاه ایدهآل است و آیا اساسا قابل اجراست؟
رضا ماحوزی عضو هیئت علمی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم دیگر سخنران این نشست در ادامه گفت: این کتاب جزء کارهای تالیفی است و از این جهت که از زاویه فلسفه به موضوع نگریسته جای تقدیر دارد. من پدیدارشناسانه با متن کتاب مواجه میشوم؛ کتاب با یک تجربه زیسته شروع میشود؟ در ادامه مخاطب را به باغی میبرد اما در نهایت خواننده به اینکه این باغ چیست، دست پیدا نمیکند.
وی افزود: او سعی میکند در کتاب بداهتزدایی کند و فضای مجازی را برای ما تعریف کند. ایشان ما را با دوگانهای مواجه میکند که در این دوگانه یک سوژه ما هستیم که وقتی با این باغ مواجه هستیم آسمان کاربر است و از سوی دیگر سوژه بعدی باغ است که نامش ابزار است.
ماحوزی به وجه ابزارگونگی فضای مجازی اشاره کرد و گفت: فضای هوشمند سایبری در اختیار کیست؟ چگونه کسب هویت میکند؟ تلقی مولف ما را با دوگانه ابزار - سوژه مواجه میکند که با نگاه بدبینانه با این فضا همراه است و ایشان را در مقام یک پدر نگران میبینم که دائما میخواهد سویههای مخرب و مضر این فضا را برای کاربران بیان کند. او بعد سعی میکند راهکارهای فردی و نهادی در این باره بیان کند.
عضو هیئت علمی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در ادامه افزود: ما در فضای مجازی با دوگانههای کلاسیک مرسوم مواجه نیستیم. این فضا راهی را آغاز کرده و بهزودی اعلام خودمختاری میکند؛ بنابراین ما اکنون با آن دوگانهای که صلواتی ترسیم کرده مواجه نیستیم و با در هم تنیدگی سوژه و سیستم مواجه هستیم. من سعی میکنم این موضوع را با انقلاب صنعتی چهارم یا انقلاب سایبری شرح دهم. در آینده نزدیک با هویت چهلتکهای نه به معنای شایگانی کلمه مواجه هستیم که با نوعی از هویت شبکهای به دست میآید که از مرزهای دینی، دولتی، زبانی و ... فراتر میرود. در اینجا شبکه هویت مستقلی است.
وی تصریح کرد: در کمتر از یک دهه شبکه در دوگانه با سوژه تعریف نمیشود؛ بلکه سوژه همان شبکه و شبکه همان سوژه است. اجازه بدهید این را با تمثیل گردباد شرح دهم. یک نقطه ثابت برای این شبکه گردبادوار متصور نیست و دائما این نقطه ثقل عوض میشود و همهچیز در هم بافته میشود؛ و دوگانه سوژه و شبکه در این فضا کاملا حذف میشود و ما با موقعیتی سرکارداریم که این موقعیت حصول نیست؛ بنابراین از چنگ سیاستگذاری میگریزد. ما فکر میکنیم با وضعیتی سر و کار داریم که میتواند قابل ترمیم و سیاستگذاری باشد؛ در حالیکه اینگونه نیست.
ماحوزی گفت: صلواتی در کتاب انگارهای که حاکم کرده بر یک تقدم معرفتشناسی بر هستیشناسی حاکم است؛ گویی ایشان این فضا را به عنوان یک سوژه معرفتشناسانه جلوی خود گذاشتهاند و در مواجهه با این سوژه آگاه -چه به معنای صدرایی یا کانتی و نوکانتی- این اجازه به مولف داده شده که ابزار فضای مجازی باید در اختیار کاربر باشد و اگر سوژه تحت تسلط فضای مجازی قرار بگیرد وضعیت بدی است و کاربر باید انتخابگر باشد و فریب وضعیت فضای مجازی را نخورد.
وی در ادامه بیان کرد: من از چارچوب رئالیسم انتقادی کمک میگیرم تا از بازی تقدم هستیشناسی و معرفتشناسی فاصله بگیرم و بگویم اساسا اگر نگاه مولف در این کتاب را اپوخه کنم و ببینم هستی فضای سایبر با توجه به وجود کلاندادهها، رباتها، هوش مصنوعیها و ... چه نوعی از هستی خود را پیش روی ما میگذارند؟ آیا این هستی یک لایه دارد یا ما با لایههای متعددی رو به رو هستیم. فضای سایبر در آینده لایههای بیشتری را به خود اضافه میکند اکنون سه لایه به فضای مجازی اضافه شده است؛ یک لایه زیرین است که شبکههای تجاری، اداری، صنعتی و ... با این لایه درگیر هستند. اکنون ارزهای دیجیتالی زیادی در دنیا کار میکنند که وابسته به هیچ سیستم نیست و در یک شبکه سیال کار میکنند و ارزش خود را مشخص میکنند.
ماحوزی یادآور شد: لایه دوم لایه دادههای آکادمیک علمی است که در آن شبکه دانشمندان به این فرمول در اختیار کشورهای توانمند قرار بگیرد تا جامعه بشری را بهسازی کنند. لایه سوم لایه اخباری است که ما با آن سر و کار داریم. ضمن چهلتکه مورد اشاره من، حرکت در درون این لایههای سهگانه صرفا در اختیار سوژه نیست؛ بلکه شبکه خودش سوژه است. هویت چهلتکه ما در درون این شبکه مدام هویت خود را میسازد و نقطه ثابتی نداریم.
وی گفت: تفاوت فضای مجازی و فیزیکی در اینجاست که ما با تقدم نگاه معرفتشناسی و هستیشناسی در فضای مجازی سر و کار نداریم و از این دوگانه رد میشویم و هستیشناسی و معرفتشناسی مثل کشتیگیرها همدیگر را گرفتهاند و حرکتها نیز در این فضا با کشش و مکش این کشتیگیرها صورت میگیرد.
وی درباره ساختار کتاب توضیح داد: من وقتی مقدمه کتاب را دیدم از تایتلهای کتاب انتظار داشتم مولف موضع و عینک خود را نسبت به معرفتشناسی فضای مجازی بیان کند؛ اما این تیترهای گوناگون تنها مخاطب را سردرگم میکند و گویا حرف اصلی مولف زده نمیشود! صلواتی در چند فصلی که در کتاب وجود دارد، صفحات بسیاری به بحثهای فلسفی مانند صدق، گزاره، تحول در معرفت و ... اختصاص می دهد و من اگر بخواهم به دانشجویانم این کتاب را ارجاع دهم، مفید است؛ اما وقتی قرار است این مباحث به فضای مجازی پیوند بخورد، در حد یکصفحهونیم است.
این استاد دانشگاه افزود: گویا ایشان از انبان معرفتی ارائهشده در کتاب استفاده نمیکند و نظرش را نمیگوید. کاش ایشان خواننده را با کثرت گزارهها آشنا نمیکردند و بعد موضع مختار خودشان را اعلام میکردند.
پاسخ به انتقادات
صلواتی در پاسخ به نقدها گفت: یکی از ویژگیهای فلسفه این است که مدام دوست دارد در حوزههای مختلف سرک بکشد و نسبت خود را با آنها مشخص کند بنابراین خوشحالم که استادانی مانند دکتر گرانمایهپور ورود ما را به این حوزه پذیرفتند. دکتر گرانمایهپور نکات خوبی را درباره نسبیگرایی در فضای مجازی و گردش اطلاعات طرح کردند. من البته با نسبیگرایی در این فضا با شما موافقم. در کتاب دیگری با عنوان «عصر کلیک» چهار اصل نسبیگرایی، نهیلیسم، پلورالیسم و خودگروی را بررسی میکنم و در آنجا نشان دادهام که در این فضا چگونه این چهار اصل تاخت و تاز میکنند.
وی افزود: من در کتاب اشاره میکنم که انگارهای وجود دارد که آنچه هست خوب است! اما آیا ما نمیتوانیم نسبتی با این واقعیت در ریل آگاهی بدهیم. چون گویی واقعیت زمختی است که نمیتوان با آن ارتباط داشت. من معتقدم با این واقعیت میتوان نسبت واقعیتگرا و خلاقانه داشت. به بحث جبر تکنولوژی اشاره کردید. من با این اصل مخالفم و این یک اختلاف مبنایی با شماست! من با مبنای دیگری کتاب را تالیف کردم.
صلواتی در ادامه یادآور شد: من از یک نگاه فایدهگرایانه وارد مسئله نشدم و نگفتم نگاه معرفتشناسانه تنها نگاه به این فضاست و یا تنها خیر موجود است، بلکه گفتم این بحث نیز مانند مباحث هستیشناسی، ارتباطی و ... امکانات و محدودیتهایی دارد و البته گریزی از این محدودیتها نیست.
وی درباره نکاتی که رضا ماحوزی طرح کردند گفت: من در عنوان کتاب بحث فاصله مجازی را مطرح کردم نه بحث سایبر، اما دکتر ماحوزی از فضای سایبر به موضوع نگریستند. اگر بخواهیم خودمختاری به معنای فلسفی را برای فضای مجازی به کار ببریم، سوال این است آیا نسبتی با ما دارد یا خیر؟ باز همین پرسش ما را وا میدارد که از خودختاری بداهتزدایی کنیم و نمیتوانیم از خودمختاری صرف فضای سایبر حرف بزنیم!
مولف کتاب معرفتشناختی فضای مجازی یادآور شد: از تقدم معرفتشناسی بر هستیشناسی یا برعکس در کتاب صحبت نکردم، البته شاید اشاراتی در کتاب این دید را به وجود بیاورد، اما نگاه من این بوده که ما بحث وجود، معرفت، اطلاعات و ... داریم. زلزلههای وجودشناسی که در فضای مجازی رخ میدهد در بحث معرفت و آگاهی سر ریز میشود و به دادهها و اطلاعات میرسد و همه شئون کاربر را این گردش درگیر میکند. اینجاست که لایه چهارم در صفحه 14 کتاب خودش را نشان میدهد و ذهن دیجیتالی مطرح میشود، این ذهن هیچ تقدمی در آن وجود ندارد. اما استعاره گردبادی که ایشان اشاره کرد جا دارد که پررنگ شود و آن را مبنای کار قرار دهم.
صلواتی افزود: اما در دوگانه سوژه و ابژهای که بیان کردید و گفتید شبکه همان سوژه است باز بحث همین بحث دوآلیسم سوژه و شبکه مطرح است وقتی به ذهن دیجیتالی میرسیم نه جهان موازی برایمان باقی میماند نه سوژه و ابژه. اما قبل از ذهن دیجیتالی آن دوگانه سوژه و شبکه در آن مطرح است. دکتر ماحوزی اشاره کرد که من فقط به لایه سوم شامل اخبار و هیجانات تکیه کردهام این را نمیپذیرم چون من بخش عمدهای را به بحث فراشناخت و ذهن اختصاص دادهام. این بحث یک لایه درونی و جعبه سیاه کاربر است و با لایه عواطف و هیجانات فاصله بسیاری دارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی بیان کرد: این کتاب حجم کمی دارد اما دغدغه من این بوده مخاطب وارد حواشی یا مسایل مطرح شده در منابع دیگر نشود وسعی کردم مستقیم سراغ اصل مطلب بروم، اما چه کنم که اگر بخواهم در بحث صدق، گزاره، و ... خواننده را ارجاع بدهم باید صدها کتاب به مخاطب معرفی کنم. مخاطبان کتاب لزوما فلسفه خوانده نیستند بنابراین مجبور بودم که تعاریفی از این مباحث فلسفی داشته باشم.
وی در ادامه گفت: من به دنبال واکاوی پیچ و مهرهها در فضای مجازی نبودم چون موضوع من تحول معرفتشناسی در فضای مجازی بوده، نه اینکه به هستی یا چه نیستی فضای مجازی باشم. البته درست است که اشاره کردید که من بیشتر به چه نیستی فضای مجازی پرداختم چون من میخواستم بگویم بداهت غلیظ در این فضا چیست و اساسا ما نمیدانیم این فضا چیست. عنوان کتاب عام است و تلاش شده تحول معرفتشناسی در و از فضای مجازی را توضیح دهد.
نکات پایانی
گرانمایهپور در بخش پایانی سخنان خود گفت: ما دو نگاه دورکیمی و کانتی داریم. نگاه انسدادی به فضای مجازی جز آسیب چیزی ندارد. اگر با نگاه دورکیمی به فضای مجازی نگاه کنم باید بگویم نگاه معرفتشناسی به ما کمک میکند یک نگاه انسانشناسانه به این فضا داشته باشیم و ببنیم در این فضا انسان چه مخاطراتی دارد، اما در کتابهای بعدی باید به این پرسش پاسخ دهیم که وقتی آدمها با فرهنگهای گوناگون در فضای مجازی خودنمایی میکنند نگاه معرفتشناسی به روشنتر شدن کدام بعد اندیشههای پشت ذهن این آدمها کمک میکند؟
وی یادآور شد: نگاه معرفتشناسی راهی برای ما باز میکند که به جای نگاه هراسناک، سلبی و تئوری توطئه دریابیم خانواده ایرانی چه رویکردی در فضای مجازی دارد؟ فضای مجازی سالهاست بخشی از فضای واقعی ماست و انسان آنچه را که به دلیل مقاومتهای فرهنگی، سیاسی و ... نمیتواند دربارهاش صحبت کند در فضای مجازی میگوید. بنابراین جنبش فمنیستی در فضای مجازی با قدرت در حال گسترش است و در این فضا تضادها، آمال و آرزوها، رویاها و .... میبینیم.
گرانمایهپور تاکید کرد: کلاب هاوس را ببینید! متوجه میشوید که چه قشری در این فضا حضور دارند؟ مثلا زنها در این فضا بیشتر حضور دارند. در مطالعه معرفتشناسی ما با رویکرد پدیدارشناسی هم مواجه میشویم تا نادیدهها را ببینیم.
ماحوزی نیز در بخش پایانی سخنان خود گفت: شما در معرفتشناسی تکلیفتان را مشخص کردید و به جنگ با نسبیگرایی در فضای مجازی میروید! اما من متفاوت فکر میکنم و احساس میکنم فضای جدید در راستای لغو کلان روایت برای جا باز کردن روایتهای نسبیگراست. انگار روایتهای نسبیگرایی که مرگش اعلام شده الان در حال حرکت است و از نسبیگرایی در فضای مجازی بهره می برد!
او درباره تقدم هستیشناسی و معرفت شناسی در کتاب گفت: من مصداق مشخصی ندارم اما شما انسانی را به مثابه یک سیاستگذار تصور میکنید که برای آن معرفت پاکی را طلب میکند که این معرفت هیمنهای را لازم دارد. شما اشاره کردید که در فضای مجازی ما با نوعی گذر و تحول از معرفتشناسی فردی به اجتماعی رو به رو هستیم و فضای مجازی در این تحول ایفای نقش میکند سعی کردید در این باره راه حل هم ارائه دهید.
ماحوزی یادآور شد: دغدغه شما برای پرداختن به این سوژه گریز از منفعل بودن در این فضاست گویی نکند خودم را در فضایی ببینم که اسب سیاه به مثابه مولانا بر ارابه مسلط شود! دغدغه شما روی سوژه، ناخواسته شما را وارد بازی تقدم سوژه و ابژه کرده است! ذهن انسان لایه لایه است و هر کدام از لایههای ذهن ما با لایههای مختلف از فضای مجازی ارتباط برقرار میکند. اگر از این الگوی چندلایهای برای معرفت انسانها و فضای مجازی رسمیت قائل شویم و بدانیم که هویت گردبادی در این فضا حضور دارد آن وقت از رئالیزم انتقادی هم عبور میکنیم و به چیز بیهویتی در عین حال هویتدار میرسیم. بدین معنی که این هویت در تعامل کاربر و شبکه مدام ساخته میشود و از سوی دیگر هویتی به معنای سیاستگذاری ندارد.
صلواتی نیز در بخش پایانی سخنانش گفت: وقتی میگویم نگران نسبیگرایی هستم با اینکه بگویم نگران کم آبی هستم فرق دارد، بدین معنی که آن وقت خود نسبیگرایی قابل پذیرش نیست و پذیرفتن و نپذیرفتنش علیالسویه است، بنابراین در حوزه معرفت و دانشی من نمیتوانم نسبیگرایی را به معنای هنجاری آن بپذیرم و بعد قدمهای بعدی را برداریم. بدون ایده آل ما فشلیم و نمیتوانیم برنامهریزی و سیاستگذاری کنیم. بنابراین باید ایدهال داشته باشیم. نسبت به نگرانی من نسبت به سوژه حرف زدید! اما سوال این است که سوژه در شبکه منفعل است یا فعال؟ این یک سوال باز است و یک امر معنادار برای تامل است.
نظر شما