ویراستاران با یک مقاله آغازین کتاب را آماده کردهاند. آنها واژه بشرنگرانه (آنتروپوسن) را به معنای دورانی (از آغاز انقلاب صنعتی و ادامه تا به امروز) تعریف میکنند که اقدامات بشری (انسانی) مجموعه وسیعی از تغییرات عمدتا منفی سیارهای را به دنبال داشته است؛ از جمله گرم شدن کره زمین، از دست دادن تنوع زیستی، و تهدید انقراض جمعی. ویراستاران با گردآوری مجموعهای مشابه که دو دهه قبل منتشر شده بود، توجه میدهند که این مجموعه، تخریب محیطزیست را در «مقیاسی که بیست سال پیش ناشناخته بود، و در واقع غیرقابل تصور بود» آشکار میکند.
ویراستاران همچنین توجه میدهند که این کتاب به شکاف موجود در ادبیات بشرنگرانه میپردازد و صداهای آسیایی را به آن میافزاید که قبلا کمتر وجود داشته است. آن چنان که ویراستاران میگویند، این امر به رغم این واقعیت است که آسیا شامل چهار کشور از ده کشور آسیبپذیرتر در برابر تغییرات آبوهوایی است: فیلیپین، بنگلادش، پاکستان و ویتنام. آسیا همچنین بزرگترین تولیدکننده گازهای گلخانهای منطقهای است (از 40 درصد از کل گاز جهان در سال 2015، 89 درصد آن از چین، هند و اندونزی تامین میشود.)
این کتاب که از مطالعات کشوری تشکیل شده است و ایده راهحلهای گسترده و جهانی را دنبال نمیکند. این برای هر کسی که میخواهد در مورد مبارزه برای عدالت زیستمحیطی در مناطق مورد مطالعه بیشتر بداند، جالب است و به خواننده حس تحول یا زوال را در مورد سیاستهای خاص زیستمحیطهای میدهد. فرصتها و محدودیتها غالباً توسط رژیمهای سیاسی تعریف میشوند و پل جابین میگوید که دموکراسی به وضوح با دغدغههای محیطزیستی سازگار است. اقتصادهای مورد مطالعه از آزادترین - تایوان - تا غیرآزادترین – تایلند، کامبوج و ویتنام – رتبهبندی شدند و در میانه این دو اندونزی، فیلیپین، هنگکنگ، سنگاپور و مالزی قرار داشتند و این رتبهبندی از سوی جوبین، بر اساس دستگاهی که «خانه آزادی»، «اکونومیست» و «ویدم» توسعه دادهاند، امتیازبندی شده بود.
این روزها احتمالاً عدالت زیستمحیطی دشوارتر است، زیرا منابع زمین کمیاب شده و جمعیت آن زیاد شده است. شاید به طور تصادفی، تایوان کشوری است که در آن پروندههای زیستمحیطی بیشترین موفقیت را داشته است، از جمله دعاوی متعدد علیه فورموسا پلاستیک، یک مجرم زنجیرهای شرکتی. و اگرچه مقالهای به چین اختصاص داده نشده، اما منافع تجاری آن در بسیاری از کشورهای مورد مطالعه دیده میشود.
علیرغم اینکه چالشهای زیستمحیطی خاص کشورهاست، اما برخی اشتراکات نیز وجود دارد، از جمله مشاهده ویراستاران مبنی بر اینکه دولتهای ملی «به احتمال زیاد کسبوکارهای ناپایدار را طبق معمول به پیش میبرند.» در واقع، مطالعات مالزی، تایلند، اندونزی، فیلیپین و کامبوج، همگی جنبشهای سیاسی اجتماعی را نشان میدهد که برای مبارزه با استخراج منابع از جمله معدن، چوب یا سد برقآبی توسط دولت تشنه سود به وجود آمده است. اغلب دولتها سود را بر مردم ترجیح میدهند. همانطور که استفان اورتمن بازگو میکند، در جستار «جنبشهای زیستمحیطی در ویتنام تحت حاکمیت تکحزبی»، مخالفتهای مردمی برای واداشتن دولت برای توقف معامله بحثبرانگیز معدن بوکسیت در سال 2009 کافی نبود، زمانی که شرکت چینالکو (متعلق به چین) وعده سرمایهگذاری 15 میلیارد دلاری تا سال 2025 را برای حق افتتاح آن ارایه کرد.
یکی از تحسینبرانگیزترین (و تلخترین) مقالههای کتاب، «دولت ناهنجار کامبوج، سرمایهگذاریهای چینی و جنبشهای ضدسد» نوشته جیمز وای وانگ است. وانگ استدلال میکند که نفوذ چین در کامبوج برای استثمار منابع طبیعی در تبانی با نخبگان حاکم کامبوج بوده است. رژیم تکحزبی تحت فرمان هون سن مخالفان کمی داشت و اعتراضات متعدد جامعه علیه نقض حقوق بشر و تخریب معیشت با «تهدیدهای کشنده» روبهرو شد. به گفته وانگ، «حمایت دولتی بر اساس واگذاری زمین و بهرهبرداری وحشیانه از منابع طبیعی همچنان بزرگترین دارایی سیاسی این دولت است.» وانگ ادعا میکند که این ارتباط مشتریوار با کامبوج به خوبی در خدمت چین بوده است، و نه تنها به منابع مورد نیاز (مانند چوب و نیروگاه برقآبی) دسترسی پیدا کرده، بلکه به چین اجازه میدهد تا نفوذ خود را در داخل آسهآن و دسترسی نظامی به سرزمینهای اصلی جنوب شرقی آسیا خریداری کند. معاملات شیرین شفافیت و حکمرانی خوب را دفن میکند و کشورهای دیگر چشم خود را بر نقض حقوق بشر در کشور دیگر میبندند. وانگ از مثال بازگرداندن اجباری 20 اویغور به چین از کامبوج در آستانه امضای توافقنامه وام آسان 1.2 میلیارد دلاری برای نشاندادن این موضوع استفاده میکند.
اکثر مقالات نشاندهنده درجات مختلف سرکوب و خصومت دولت در واکنش به تظاهرات زیستمحیطی است. جاکریت سانگخمانی در مقاله «دولت، سازمانهای غیردولتی و روستاییان: چهگونه جنبش محیطزیست تایلند ساکت شد» توضیح میدهد که چهگونه سازمانهای غیردولتی تایلندی، به گروهی از سازمانها تبدیل شدهاند که در قبال بقای خود بدون در نظر گرفتن آینده جامعه تایلند، دولت را تقویت کرده و با آن متحد شدهاند. در مقاله «پساسیاستهای مشارکت زیستمحیطی در سنگاپور»، هاروی نئو استدلال میکند که جنبشهای زیستمحیطی در سنگاپور «نوآزادیگرا»، جایی که دولت مشروعیت خود را از پیشرفت و توسعه اقتصادی مستمر میگیرد، «متزلزل و بیاعتبار شده یا نادیده گرفته شدهاند».
دو مقاله دیگر، «کنشگری زیستمحیطی در اندونزی» از فضلاله مجید کوک و عدنان حزری، و «سمنهای محیطزیستی در اندونزی پسانظمنوین» توسط سوهارکو سوهارکو این ایده را واکاوی میکنند که محیطزیستگرایی علاوه بر این که راهی برای واکنش مردم بومی نسبت به از دست دادن حقوق زمین است، ابزاری برای مردمسالارسازی و پاسخگوکردن دولت بوده است. اما مقاله «جنبشهای زیستمحیطی در هنگکنگ پساواگذاری» از جیمز کی وانگ و آلوین یو، به تاریخ انقضای خود رسیده است. متأسفانه، گمان آنها مبنی بر این که «محیطزیستگرایی بنیادگرا» با پیوند دادن اسلحه با جنبش مردمسالاریخواه هنگکنگ، میتواند بر تغییرات ساختاری و نهادی تأثیر بگذارد، حداقل در آینده نزدیک، راهبردی اشتباه بوده است.
شناسنامه کتاب
Environmental Movements and Politics of the Asian Anthropocene, Paul Jobin (ed), Ming-Sho Ho (ed), Michael Hsin-Huang Hsiao (ed) (ISEAS – Yusof Ishak Institute, May 2021), 392 pages.
* جیل بیکر عضو کمکی شورای تجارت آسیا در هنگکنگ و همکار فوربس است.
منبع: بررسی کتابهای آسیایی
نظر شما