مجموعه داستان «سنگِ نر» نوشته محسن حاجیپور از سوی نشر هشت منتشر و راهی بازار کتاب شده است.
این مجموعه داستانگونهای از داستانهای دنبالهدار است که در آن ساختارهای طرحوارهای مشابه ناشی از نگاشت یک استعاره مفهومی از پیرامتن به متن اصلی پرداخته شده و بهواسطه برخی عناصر اشتراکساز به هم پیوند میخورند؛ حتی اگر قرار نبوده که دنباله هم باشند. پیوند داستانی در این روایتها -چه حول محور یک زمان یا حرکت در مکانی مشترک چه شخصیتها و اشیای پربسامد باشد- آنگاه که بهلحاظ فرم و معنا به هم وصل میشوند، مجموعه دارای کلیت یکپارچهای شده که شکلی از یک داستان پیوسته را بازمیتاباند و اینکه خواننده را وامیدارد به ساختن شبکهای از تداعیها؛ شبکهای که داستانها را به هم پیوند داده و تاثیر درونمایهای واحدی ایجاد میکند؛ و این ادغام نیست مگر با «ساخت فضاهای ذهنی» و «انطباق فضاهای ذهنی ایجاد شده» با یکدیگر.
در «سنگِ نر» گاهی متنی متن پیش یا پس از خود را کامل میکند؛ مکان داستانها مشترک است؛ زمانه آشناست؛ آیند و روند شخصیتها بر مبنای تکرار پرداخته شده؛ اشیا مداوماند و نویسنده کوشیده است داستانها بر پایه شخصیتهای جفتی پردازش شده و هر داستان را دو شخصیت پیگرفته پیوند میدهند به داستان بعدی؛ دوگانههایی مدام که دوامشان بر گفتوگوست؛ ولگردی نمودی برای حیرانی انسان و حیرت ساحت پرسش و پرسیدن آغاز شناخت اگر بشود!
بخشی از داستان نخست کتاب:
«زنی وقتی بالِ چادرش را به دندان گرفته، دستش بند است؛ در بندِ نگهداشتن چیزی که پناه چادرش نهاده تا نهان باشد از چشمخانهای و خانهای که پشت دیوارش دوتا پسربچه هِی سرک میکشند توی کوچه و باز برمیگردند تا خود را بچسبانند به سینه دیوار که پیدا نباشد از آنسوی جادهای که زن از باری سبزی پیاده که نه انداخته شد بیرون، به جستجوی راز هراسانیاش که هر بار دلواپس وامیگشت؛ دورتادورش را میپایید، راه افتادهاند پشت سرش و حالا که بادپیچی در میانه کوچه افتاده به پیچاندن سیاهی چادرش به پا و کمر، زن در پهلو میپیچد و ریگزار باد چشمانش را کور میکند و سُریدن چادر از روی موها را نمیبیند تا پیدا و ناپیدای چشمان تنگشده پسربچهها شود؛ شلالِ چادری و وزیدن مویی در باد.»
مجموعه داستان «سنگِ نر» نوشته محسن حاجیپور در ۱۲۷ صفحه و با شمارگان ۵۰۰ نسخه به بهای 25هزار تومان، از سوی نشر «هشت» منتشر و راهی بازار کتاب شده است.
نظر شما