گفتوگو با حمیدرضا شاهآبادی، به مناسبت روز جهانی کودک؛
ارتباطات جهانی ما خیلی کم است؛ اما به آینده خوشبینم
شاهآبادی گفت: «با یک نگاه متوجه میشویم که کارهای ترجمه بازار گرمتری دارند تا تالیف. البته بخشی از این مساله بر میگردد به فضای ادبیات نوجوان ما. شاید بشود گفت فضای چندان دلچسبی برای مخاطبان نیست. از طرف دیگر ناشران هم در حوزه تالیف خیلی سرمایهگذاری نمیکنند و دست به تبلیغ و ترویج نمیزنند. با این همه احساس میکنم که وضعیت خوبی داریم؛ و در مقایسه با آثاری که در سطح جهانی منتشر میشود -خصوصا در منطقه خودمان و در آسیا- حرفهای زیادی برای گفتن داریم.»
به مناسبت روز جهانی کودک، با او در باب چالشهای ادبیات و چگونگی راهیافتن به سطح ادبیات جهانی گفتوگو کردهایم.
بهترین کتاب کودک و نوجوانی که در یکی رو سال اخیر خواندهاید؛ چه ایرانی و چه ترجمه، کدامها بودند؟ چرا این کتابها نظر شما را جلب کردند؟
راستش بهکاربردن اصطلاح بهترین اثری که خواندم، خیلی سخت است. دشوار است اثری را با این عنوان انتخاب کنیم. ولی گروهی از نویسندگان هستند که من از خواندن آثار آنها همیشه لذت میبرم. در ادبیات خود ما نویسندگانی مثل داوود امیریان، عباس جهانگیریان، فرهاد حسنزاده،جمشید خانیان، مهدی رجبی و احمد اکبرپور نویسندگانی هستند که همیشه از خواندن آثار آنها لذت بردهام و نویسندگان زیادی که حضور ذهن ندارم و در حوزه نویسندگان خارجی هم نظیر دیوید آلموند، ژاکلین وودسون، نیل گیمن و نویسندگانی که در سالهای اخیر با آنها آشنا شدهام و همیشه از نوشتههایشان لذت بردهام.
در سالهای گذشته فرهاد حسنزاده دو بار به جمع نامزهای نهایی هانس کریستین اندرسن رفته؛ اما چرا اما دیده نشد؟ آیا همراهی رسانه و اهل قلم در این حوزه کارکردی داشته اند یا خیر؟
قطعا باعث خوشحالی ماست که اقای حسنزاده دو دوره به جایزه جهانی اندرسن راه پیدا کردهاند. این بر میگردد به ارزشهای آثار ایشان و جایگاه ادبیات کودک کشور ما دارد؛ اما اینکه چرا انتخاب نشدند، خب قاعدتا در مقایسه با نویسندگان خارجی که در مرحله نهایی شرکت کرده بودند، متاسفانه آثار ایشان در سطح جهانی کمتر شناختهشده بود. در مرحله آخر کارهای ایشان با ژاکلین وودسن - که همه کارهای او به فارسی هم ترجمه شده- در یک ردیف قرار گرفته بود.
خب این رقابت هم رقابت نابرابری بود. یک طرف نویسندهای که سالها در کشورهای مختلف شناخته شده و کارهایش ترجمه شده و همه جا رفت و آمد داشته و در طرف دیگر نویسندهای که به سختی دو سه تا کارش به شکل محدود در چند جا ترجمه شده و آن امکانی که برای بروز رقبا وجود داشته، برای آقای حسنزاده وجود نداشت. من فکر میکنم در چنین شرایطی نویسندههای ما همیشه ناچارند که در حوزه نابرابر به رقابت بپردازند.
ما صنعت نشر در کشور نداریم. فضای ادبیاتی ما کاملا بسته است. ارتباطات جهانی ما خیلی کم است. به دلیل نداشتن قانون کپیرایت عملا نمیتوانیم وارد مراوده با ناشرها شویم و آثار ما به شکل خیلی محدودی در خارج از کشور منتشر میشوند. شاید اگر قانون کپی رایت در کشورمان بود، مراودات و مبادله با ناشران مختلف جهان بیشتر میشد و ما میتوانستیم بهازای کارهایی که از ناشران مختلف خریداری میکنیم، کارهایی را هم به آنها بفروشیم و این تبادل دوجانبه باعث میشد که نویسندههای ما هم در سطح جهانی بیشتر مطرح شوند.
در حال حاضر ادبیات کودک و نوجوان ایران را در چه سطحی میبینید؟ از کتابهای منتشرشده راضی هستید؟ در بحث مخاطبشناسی که کودک و نوجوان از آنها استقبال خوبی کردهاند؟
بله؛ من سطح ادبیات کودک کشور خودمان را سطح قابل قبولی میبینم؛ چه در حوزه کتابهای کودکان و چه در حوزه کتابهای نوجوانان. ما در هردو حوزه آثار و نویسندگان خوبی داریم. ارتباط گرفتن ما با مخاطبان یک مقدار مشکل دارد. گاهی اوقات کارهای خودمان را بهخوبی معرفی نمیکنیم؛ حتی در سطح کشور. با یک نگاه متوجه میشویم که کارهای ترجمه بازار گرمتری دارند تا تالیف. البته بخشی از این مساله بر میگردد به فضای ادبیات نوجوان ما. شاید بشود گفت فضای چندان دلچسبی برای مخاطبان نیست. از طرف دیگر ناشران هم در حوزه تالیف خیلی سرمایهگذاری نمیکنند و دست به تبلیغ و ترویج نمیزنند. با این همه احساس میکنم که وضعیت خوبی داریم؛ و در مقایسه با آثاری که در سطح جهانی منتشر میشود - خصوصا در منطقه خودمان و در آسیا- حرفهای زیادی برای گفتن داریم.
اگر سرمایهگذاری از جانب نهادهای خصوصی و دولتی صورت گیرد، آیا ما در حوزه ادبیات کودک و نوجوان، پتانسیلهای لازم را برای جهانیشدن دارا هستیم یا خیر؟
همانطور که گفتم، به تجربه دیدم و امکان مقایسه در شرایط متعددی برایم فراهم شده. ما در سطح آسیا و اقیانوسیه ازجمله کشورهایی هستیم که حرف اول را میزنیم؛ و در سطح جهانی هم حرفهای زیادی برای گفتن و آثار خوبی برای عرضه داریم. اگر سرمایهگذاری خوب صورت بگیرد، اگر فضای مبادله با ناشران مختلف جهانی فراهم شود؛ اگر قانون کپیرایت در کشور ما فراهم شود؛ اگر از نویسندگان خودمان چهره بسازیم و آثار خودمان را در سطح جهانی تبلیغ و معرفی بکنیم، قطعا میتوانیم موفق شویم. من شک ندارم که بازار خیلی خوبی را در جهان به دست خواهیم آورد.
با توجه به نامزدی خود شما در جایزه آسترید لیندگرن و آثار ماندگاری که در حوزه نوجوان خلق کردهاید، آینده ادبیات کودک و نوجوان ایران را در چه مسیری میبینید؟
من به آینده همیشه خوشبین هستم. ما باید به آینده خوشبین باشیم تا بتوانیم به نتیجههای خوب برسیم. بدبینی از ما آدمهای از پیش شکستخوردهای میسازد که هیچوقت به هیچجا نمیرسند. در عین حال احساس میکنم که نشانههای خوبی هم برای خوشبینی وجود دارد. نویسندگان خوبی که علی رغم همه گرفتاریها و سختیها و ناملایمات مینویسند و داستان خوبی را خلق میکنند؛ نویسندگان جوانی که گاهی اوقات از آنها حرکتهای خوب و قابل اعتنایی میبینیم؛ و ناشرانی که علیرغم همه مشکلاتی که دارند، سعی میکنند حرفهای عمل کنند و درست و رو به جلو در واقع حرکت کنند، من را امیدوار میکند. درعینحال با تجربه دو دهه گذشته میتوانم بگویم که ادبیات کودک در کشور ما معمولا یک حرکت توام با افتوخیز دارد؛ یعنی همیشه روی یک خط نیست و یا یک مسیر رو به بالا را دنبال نمیکند. ما گاهی شاهد حرکتهای نزولی هستیم؛ و احساس میکنیم سطح ادبیات کودک نازل شده است؛ ولی بعد از دو سه سال با یک حرکت صعودی روبهرو میشویم و چند اثر خوب ما را به این امر امیدوار میکنند که یک اتفاق جدید افتاده؛ و واقعا این اتفاق جدید هم شکل میگیرد. این حرکت توام با افتوخیز همیشه بوده و هیچوقت در واقع به شکل یک جریان ثابت درنیامده است. من احساس میکنم که در سال گذشته در سال ۱۳۹۹، یک جریان نسبتا رو به جلو شروع شده و احتمالا با یک خیز دیگری مواجه میشیم و کارهای خوب بیشتری در حوزه ادبیات کودک و نوجوان خودمان شاهد خواهیم بود.
نظر شما