گفتوگوی ایبنا با مولف کتاب «تاریخ معاصر از نگاه مقام معظم رهبری»
روایت مقام معظم رهبری از تاریخ معاصر ایران قابل توجه است/ ارجاع و استشهاد رهبر انقلاب به تاریخ اهمیت دارد
احسان بابایی میگوید: روایت ایشان از تاریخ یک گام مهم برای شناخت شخصیت و اندیشه مقام معظم رهبری خواهد بود. در واقع در آینه نگاه ایشان به تاریخ معاصر میشود به حساسیتها و دغدغهها و نگرانیها و ارزشهای مورد توجه ایشان پی برد و روایت ایشان از آنچه بر ایران در دوران معاصر گذشت، قابل توجه است.
ایده نگارش این کتاب از کجا به ذهن شما رسید؟
موضوع تاریخ معاصر از نگاه مقام معظم رهبری از چند جهت برای من جالب بود که چهبسا همین موارد زمینه دعوت به مطالعه این اثر باشد. از یک طرف با موضوع تاریخ معاصر مواجه هستیم که بخش مهمی از آگاهیهای ما را «باید» تشکیل دهد. این که میگویم «باید»، از این جهت است که متأسفانه آنچنان که شایسته است، به تاریخ توجه نمیکنیم. درحالیکه از نگاه اسلامی، تاریخ یکی از منابع معرفت است. ما اگر بخواهیم وضعیت امروزمان را بشناسیم، این شناخت بدون توجه به گذشته و مسیری که تا الان طی کردهایم، ممکن نیست. تاریخ، برای ما ایرانیها یک ابزار مهم برای تثبیت هویت ایرانی – اسلامی است. مسألهای که به نظرم متأسفانه مورد غفلت است و آنچنان که باید، به آن توجه نمیشود. اگر تاریخ، بهویژه تاریخ معاصر پیش روی ما باشد، اگر با تاریخ انس داشته باشیم، خطاهای ما کمتر میشود.
یک نکته دیگر، راوی این بخش از تاریخ یعنی مقام معظم رهبری است؛ از این جهت که ایشان اهل مطالعه تاریخ هستند و طبیعتا روایت ایشان از آنچه بر ایران در دوران معاصر گذشت، قابل توجه خواهد بود. یک موضوع که برای من اهمیت داشت، شناخت اندیشه و نگاه ایشان بود. طبیعتا روایت ایشان از تاریخ یک گام مهم برای شناخت شخصیت و اندیشه مقام معظم رهبری خواهد بود. در واقع در آینه نگاه ایشان به تاریخ معاصر میشود به حساسیتها و دغدغهها و نگرانیها و ارزشهای مورد توجه ایشان پی برد. نکته قابل توجه دیگر این که من فکر میکنم ما گاهی دچار فراموشی میشویم. فراموش میکنیم چرا انقلاب شد؟ چه نواقص و کاستیهایی در جامعه ایرانی بود که برای رهایی از آن نواقص و کاستیها مجبور به انقلاب شد؟ ما به تاریخ نیاز داریم تا نسبت به نفی استبداد، استقلال و آزادی حساس باشیم. ما به مطالعه تاریخ نیازمندیم که به عقب برنگردیم.
نگاه رهبری بهطور کل به تاریخ معاصر چگونه است؟ آیا میتوان در بین این دیدگاهها کلیت و منطقی یافت؟
این مهم است که به قصد و غرض ایشان از ارجاع به تاریخ توجه کنیم. به نظر من ایشان در ارجاع و استشهاد به تاریخ دو فایده مهم را دنبال می کردند. اول درس آموزی و عبرت گرفتن از تاریخ و دوم یادآوری، یادآوری ارزشها، یادآوری داشتهها. از جهت درس و عبرت، در تاریخ معاصر ایران، موارد فراوانی از شکستها و ناکامیها و نیز پیروزیها و موفقیتها را میتوان پیدا کرد. این شکستها و پیروزیها، بیعلت نبوده است؛ ناشی از انتخابهای ما بوده است. باید با تاریخ انس داشته باشیم تا مراقب انتخابهای خود باشیم؛ مراقب اولویتهای خود باشیم، مراقب فرصتها و تهدیدها باشیم. این نگاه به تاریخ کاملا با اندیشه اسلامی سازگار است. در اندیشه اسلامی، تحولات تاریخی، مبتنی بر مقولهای است به نام «سنت». سنت، یعنی قانونمندی؛ کسی که توجه ما را به مطالعه درسها و عبرتهای تاریخ جلب میکند بهعنوان پیشفرض و مبنا پذیرفته است که جامعه و تاریخ، بی حساب و کتاب نیست، قانون دارد. در آینه این شکستها و پیروزیها، میتوان قوانین حاکم بر جامعه و تاریخ را شناخت. این کتاب که در واقع روایتهای مقام معظم رهبری از تاریخ است، طبیعتا کتاب فلسفه تاریخ نیست؛ اما پیشفرضها و مبناهای کلی دارد که بدون آنها اساسا ارجاع به تاریخ بیمعنا خواهد بود.
مسأله دیگر که در ارجاع و استشهاد مقام معظم رهبری به تاریخ اهمیت دارد، یادآوری ارزشها و بلکه ضدارزشهاست؛ که قدردان ارزشها باشیم؛ قدردان داشتههای خود باشیم و آنچه را که داریم، ارزان ندانیم. هم داشتهها را حفظ کنیم و هم حال خود را ارزیابی کنیم و هم آینده را بسازیم. این کتاب را که مطالعه میکنیم متوجه خواهیم شد که ما با مطالعه تاریخ، در گذشته متوقف نمیشویم بلکه اساسا به تاریخ مراجعه میکنیم تا از این آگاهی تاریخی پشتوانهای برای امروز و فردا فراهم کنیم. این توقع از تاریخ هم مبتنی بر همان باور به سنتدار و قانونمندبودن تاریخ است. اگر این نگاه به تاریخ نباشد، عملا نمیتوانیم تاریخ را به امروز و فردا وصل کنیم.
به نظر شما مردم در نگاه رهبری به تاریخ چه جایگاهی دارند؟
من فکر میکنم مردم از دو جهت در روایت ایشان از تاریخ معاصر اهمیت دارد. اول از این جهت که مردم، یک ملاک برای ارزیابی دورههای تاریخی و حکومتها و شخصیتهایی است که در تاریخ معاصر بوده اند. جایگاهی که آنها برای مردم قائل بودهاند، شاخصی برای ارزیابی آنها است. اصلا نوع نگاه به مردم، ملاک ارزشگذاری است. در تقبیح یک حکومت همین نکته کافی است که آنها به مردم، نگاهی طفیلی و از بالا به پایین داشتهاند. این ملاک برای امروز ما هم مفید است. ما با ملاک نوع نگاه به مردم میتوانیم خودمان را ارزیابی کنیم. دوره قاجار و پهلوی تمام شد؛ اما بعید نیست که با غفلتها، همان نگاه منحط به مردم دوباره حاکم شود. لذا از این منظر، توجه به مردم یک شاخص و یک هشدار است.
جهت دوم هم این که ایشان به مردم بهعنوان یک عامل مهم در تحولات مثبت و منفی تاریخ معاصر نگاه میکنند. مردم در تحولات تاریخی نقش دارند. لذا مردم، مسوولیت دارند. تاریخ در غیاب مردم شکل نمیگیرد. مردمی هوشیار و آگاه و توانمند، تاریخی افتخارآمیز رقم میزنند؛ و برعکس، اگر مردم به مسوولیت خود توجه نکنند، نتیجه نامطلوبی در تاریخ و برای نسلهای آینده رقم خواهند زد. مردم در نگاه مقام معظم رهبری هم یک شاخص برای ارزیابی هستند و هم یک سرمایه برای حرکت رو به جلو.
نظر رهبری درباره انقلاب اسلامی و روند شکل گیری آن در انقلاب و همچنین جایگاه امام خمینی(ره) در این حرکت عظیم چگونه است؟
ایشان به انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره) بهعنوان یک نقطه عطف نگاه میکنند. لذا من فصل آخر از کتاب را «فصل تازه» نامگذاری کردم. انقلاب اسلامی با شاخصهایی مثل، تغییر در نگاه به مردم، در عزتخواهی و استقلالطلبی، از جهت خودباوری و احیای هویت ملی و انسجام اجتماعی واقعا یک نقطه عطف بود و البته تأثیر امام خمینی(ره) در همه این مواردی که مطرح کردیم، غیر قابل انکار است. در بیانات مقام معظم رهبری تأثیر امام خمینی(ره) بر تاریخ معاصر آن قدر پررنگ است که من در این کتاب، یک فصل را به جایگاه امام خمینی(ره) اختصاص دادم. امام بود که این نقطه عطف را در تاریخ رقم زد. مقام معظم رهبری در روایت خود از تاریخ معاصر هم آن جمله معروف را پیاده کردند که این انقلاب بی نام خمینی(ره) در هیچکجای جهان شناختهشده نیست.
به نظر شما رهبری بیشتر کدام بخش تاریخ معاصر را مهمتر میداند و برجستهتر به آن میپردازند؟ اگر امکان دارد، علت این تأکید را توضیح دهید.
توجه داشته باشیم مجموعه گردآوری شده، حاصل تدریس تاریخ نبوده است. بنابراین بهراحتی نمیتوان به این پرسش پاسخ داد. اما میشود گفت در آینه ارجاعات ایشان به تاریخ، هشدارها و دغدغهها و نگرانیهای ایشان را بهتر درک کرد. اگر از این منظر نگاه کنیم مسألههایی مثل جایگاه مردم، استقلال، طمع بیگانگان به کشور ما، خودباوری، اسلامخواهی و نقش اسلام در ایجاد انسجام اجتماعی، جنبههای مختلف توان ملی و قدرتمندی، مسئولیت خواص و نخبگان برای ایشان مهم بوده است. دلیل توجه به این موارد هم شاید این بوده که ایشان تاریخ را جدا از نیازهای واقعی جامعه، ظرفیتها و تهدیدهای کشور نمیبینند. تاریخ، چیزی بیشتر از سرگرمی است.
آیا این امر قابل تشخصی است که در نگاه رهبری تاریخ معاصر چه سمت و سویی دارد و کجا خواهد رسید؟
از نگاه کلی، طبق اندیشه اسلامی و فلسفه تاریخ از نگاه دینی، قاعدتا باید بگوییم ما به مسیر تاریخ خوشبین هستیم. تاریخ بشر در مجموع رو به رشد خواهد بود. این رویکرد به تاریخ در «کتاب قیام و انقلاب مهدی از منظر فلسفه تاریخ» از آثار استاد مطهری بهخوبی توضیح داده شده است. اما اگر بخواهیم نگاه خود را به مقطع تاریخ معاصر و روایت مقام معظم رهبری از این مقطع تاریخی محدود کنیم باید بگوییم، سمت و سوی تاریخ کشور و جامعه ما، امری مشروط خواهد بود. یعنی با قطع و یقین نمیشود آیندهای برای کشور تعیین کنیم. وضعیت آینده ما به گامها و انتخابها و عملکرد امروز ما بستگی دارد. اگر امروز با آگاهی، با اراده و مسوولیتپذیری قدم برداریم، اگر به مؤلفههای قدرت اجتماعی توجه کنیم، اگر به گونهای عمل کنیم که مردم و دولت، همراستا باشند؛ میشود امیدوار بود که نسل آینده هم از ما راضی باشند؛ شاید هم برعکس شود. در هر صورت مطالعه تاریخ بهویژه تاریخ پر حادثه معاصر کمک میکند که هوشیارانهتر و با احساس مسوولیت بیشتری قدم برداریم؛ خلاصه این که نگران قضاوت آیندگان باشیم که مبادا خود ما عبرت آیندگان شویم.
جوان انقلابی امروز اعم از دانشآموز، طلبه یا دانشجو با چه نگاهی این کتاب را مطالعه کنند؟ این کتاب کدام خلأ را پر خواهد کرد؟
نکته اول این که خودمان را از مطالعه بینیاز ندانیم. بهویژه فردی که خود را متعهد به انقلاب اسلامی میداند، متعهد به اسلام و ایران میداند تا اسلام و ایران را نشناسد، نمیتواند بهدرستی از هویت دینی و ملی دفاع کند. مطالعه تاریخ دید ما را وسیع میکند؛ تجربه ما را زیاد میکند؛ سعه صدر ما را بیشتر میکند. نسلی که با تاریخ، شکستها و پیروزیها آشنا باشد، طبیعی است که پختهتر عمل میکند. از کنار فرصتها و تهدیدها به راحتی عبور نمیکند. انس با تاریخ به ما کمک میکند از خیلی انحرافها جلوگیری کنیم. ما در تاریخ معاصر پیروزی و صحنههای افتخارآمیز کم نداشتیم؛ همچنانکه شکست هم داشتیم. تاریخ در ایجاد نگاه واقعبینانه در ما مؤثر خواهد بود. قطعا این کتاب برای آشنایی تفصیلی با تاریخ معاصر کافی نیست؛ اما مطمئنا نقطه آغاز خوبی خواهد بود.
نظر شما