النور بادر: چه شد که به فکر انجام این مجموعه افتادید؟
ویکی بریتبارت: من در 55 سالگی فرزندی را به فرزندی پذیرفتم و همه کسانی که در مورد تصمیم من برای انجام این کار با آنها صحبت کردم به من گفتند که اشتباه میکنم. من اما گوش ندادم. بعدا، پس از پذیرش میا، شروع به نوشتن مقالهای در مورد پدر و مادر شدن افراد مسن کردم و با بیست زن و مرد مصاحبه کردم. همه آنها دیگرانی را میشناختند که بعد از 40 سالگی پدر و مادر شده بودند، و بنابراین من تماسهای زیادی داشتم. اما چالش من به دست آوردن صداهای متنوع بود به طوری که کتاب فراتر از سفیدپوستان طبقه متوسط باشد.
با این وجود، انگیزه کتاب تجربه شخصی من بود. من و نان بخشی از گروهی از زنان مسن هستیم که مرتبا برای اشتراکگذاری کار یکدیگر را ملاقات میکنیم. حدود سه سال پیش، مقالهای را که درباره والدین سالمند نوشته بودم برای گروه خواندم و متوجه شدم که کتابی در انتظار نوشتن در این زمینه وجود دارد. در نهایت، من و نان از دوران دانشگاه با هم دوست بودیم اما هرگز با هم کار نکرده بودیم. ما این را فرصتی برای همکاری با وجود همهگیری کووید دیدیم.
نان بورماگلین: وقتی ویکی از من خواست تا در تیک تاک با او کار کنم، این ایده برای من هیجانانگیز بود. بسیاری از کارهای من در چهار دهه گذشته به مسایل خانوادگی پرداخته است. من همچنین در چندین فهرست مطالعات زنان هستم، بنابراین از این گروهها برای فراخوان مشارکتکنندگان استفاده کردم. این هشتمین کتاب من است، از این رو، علاوه بر این، با افرادی تماس گرفتم که در مجموعههای دیگری که گردآوری کردهام با من همکاری کردهاند. نتیجه یک بخش نسبتا متنوع از افراد است: پدربزرگ و مادربزرگهایی که فرزندان فرزندان خود را بزرگ میکنند؛ والدین مجرد؛ و افراد مستقل. برخی والدین فرزندخوانده شدند و برخی دیگر به تنهایی یا از طریق فناوریهای کمکباروری باردار شدند. همچنین، ما دو کمک از فرزندان والدین سالمند دریافت کردیم که دیدگاه مهمی به کتاب میافزاید.
النور بادر: آیا هیچ یک از افشاگریهای مقالات شما را شگفتزده کرد؟
بریتبارت: لزوما تعجبآور نبود، اما بسیاری از مقالات تأیید میکنند که این والدین چهقدر خوشحال هستند و نشان میدهد که آنها در تربیت فرزندان چهقدر موفق بودهاند. اینها عمدتا افرادی هستند که مشاغل حرفهای دارند و قبل از بچهدارشدن از نظر اقتصادی امن بودهاند، زنان و مردانی که مسیر خود را ترسیم کردهاند. به ویژه زنان مصمم بودند که زندگی مستقل داشته باشند. آنها توانستهاند توجه زیادی به فرزندان خود داشته باشند. با این حال، شنیدن توضیحاتی درباره کمبود حمایتهای اجتماعی و مشکلاتی که آنها در ترکیب مشاغل خود با فرزندآوری تجربه کردهاند، ناراحتکننده بود. حتی بدتر، نژادپرستی همچنان به زنان سیاه و قهوهای آسیب میرساند که منجر به افزایش مرگ و میر مادران، به ویژه با افزایش سن میشود. اینها لزوما غافلگیرکننده نبودند، اما مقالات این مسائل را نشان دادند و روشن کردند.
بورماگلین: من از عدم تردید اکثر نویسندگان درباره بچهدارشدن شگفت زده شدم. من در مورد مادرشدن بسیار مردد بودم و بسیاری از زنان هم سن و سال من (79 ساله) این را احساس کردند.
النور بادر: من احساس ناراحتی و ترس را که برخی از والدین مسنتر ابراز کردند - مبنی بر این که ممکن است قبل از این که فرزندانشان به بلوغ برسند بمیرند - احساس کردم بسیار تکاندهنده است.
بریتبارت: بله، غم و اندوه و احساس ازدستدادن وجود دارد. آنها ممکن است مادربزرگ یا پدربزرگ نشوند یا حتی فرزندان خود را برای رفتن به دانشگاه نبینند.
از جهاتی، این مقالات راهی برای مشارکتکنندگان است تا در مورد این نگرانیها با فرزندان خود صحبت کنند. آنها کلمات خود را به عنوان بخشی از میراث به جا میگذارند. علاوه بر این، تعدادی از نویسندگان در مورد اشتباهگرفتن با مادربزرگ یا پدربزرگ فرزندشان صحبت میکنند. در اینجا کمدی و تراژدی نیز وجود دارد.
النور بادر: علیرغم این واقعیت که امروزه افراد بیشتری بعد از 40 سالگی والدین میشوند، هنوز برچسبهای زیادی پیرامون این موضوع وجود دارد، مخصوصا برای والدین اولین بار «چرا اینقدر صبر کردی؟» همچنان یک سوال مکرر است.
بریتبارت: برحسب فرهنگ متفاوت است، اما این مطمئنا اغلب درست است. مقاله سلما عبدالنور گیلمن، «ما میتوانیم منتظر بمانیم، اما آیا هزینه زیادی هم میپردازیم؟» فشارهایی را که از سوی خانواده لبنانیاش برای ازدواج و بچهدارشدن در بیستسالگی احساس میکرد، بیان میکند. او مقاومت کرد و اولین فرزندش را در 42 سالگی و فرزند دومش را 18 ماه بعد به دنیا آورد. اما او دچار پرهاکلامپسی شد، فشار خون بسیار بالا که اگر به موقع تشخیص داده و درمان نشود میتواند تهدیدکننده زندگی باشد. او مینویسد که زنان در هنگام زایمان میمیرند، نه به این دلیل که مشکلات پزشکی دارند که نمیتوان آنها را درمان کرد، بلکه به دلیل کارکنان بیاحساس، ارتباط نادرست بین پزشکان و مسایل مربوط به نژادپرستی ساختاری و تعصبات اجتماعی و اقتصادی در بیمارستانها.
این بخش بزرگی از چیزی است که باید تغییر کند. مثلا زبانی وجود دارد که متخصصان پزشکی اغلب از آن استفاده میکنند، اصطلاحاتی مانند بارداری سالمندی و رحمهای پیر. اینها توهینآمیز است. بالای 40 سالههایی که نوزاد دارند، میخواهند مانند دیگران با آنان رفتار شود.
بورماگلین: من در دهه 70 و 80 بسیار در سازماندهی فمینیستی مشارکت داشتم و نمیدانستم که وقتی پیرتر میشوم میخواهم بچهدار شوم. ناگهان بیدار شدم و احساس کردم ساعت بیولوژیکی من شروع به تیک زدن میکند. بسیاری از زنان دیگر احساس مشابهی داشتند. زیستشناسی بود یا اجتماعی؟ من نمیدانم. من میدانم که حتی اگر مخالف اصل پزشکی باشید، مستحق احترام ارائهدهندگان مراقبتهای بهداشتی هستید.
النور بادر: بسیاری از همکاران کتاب درباره نیاز به ایجاد اجتماع و تلاش برای ساختن «روستا» برای تربیت فرزندان خود مینویسند.
بریتبارت: من برای پذیرش میا از طریق یک آژانس اقدام کردم و آنها سوالات زیادی در مورد جامعهای که میخواهم او را به آن وارد کنم پرسیدند. ما خوششانس بودیم که در منطقهای زندگی میکردیم که پذیرش و حمایت از آن آسان بود. من یک مراقبت عالی از کودک داشتم و به سایر والدین بزرگتر هم توجه کردم. نیازی به گفتن نیست که همه به این نوع سیستم پشتیبانی دسترسی ندارند.
باوئر مگلین: بسیاری از افرادی که در این کتاب مشارکت داشتهاند از نسلی هستند که گروههای زنان را برای افزایش آگاهی، درمان و فعالیت سیاسی ایجاد کردهاند. برخی گروههای مراقبتهای بهداشتی تشکیل دادند یا به دلایل اجتماعی گرد هم آمدند. آنها در گروه راحت هستند. البته، اگر شبکههای خانواده سالم و حمایتی وجود داشته باشد، همانطور که در بسیاری از نقاط جهان وجود دارد، به خانوادههایی که در حال انجام تعهدات متعدد هستند کمک بیشتری میکند.
النور بادر: چه حمایتهایی در این زمینه مورد نیاز است؟
بریتبارت: ما به مرخصی خانوادگی و پزشکی با حقوق برای مردان و زنان نیاز داریم. ما به مراقبتهای جهانی مقرون به صرفه از کودکان و پوشش بیمهای برای فناوریهای کمکباروری نیاز داریم. این سه حوزه بزرگ است که باید اصلاح شود. متخصصان پزشکی نیز به آموزشهای بهتر در حوزه نژادپرستی و تبعیض جنسیتی نیاز دارند تا همه از رفتن به مطب پزشکی راحت باشند.
بومگلین: مردان باید تشویق شوند تا کاملا در وظایف والدین مشارکت داشته باشند. قطعا این اتفاق افتاده است، اما تشویق اضافی برای این امر عالی خواهد بود. ما همچنین به حمایتهای بیشتر مالی برای خانوادههای کمدرآمد و مهد کودک بیشتر برای والدین شاغل نیاز داریم. پیشدبستانی و مهد خوب است، اما معمولا فقط نیمروز طول میکشد، بنابراین کار تماموقت و اطمینان خاطر از مراقبت خوب از فرزندان شما هنوز سخت است. با وجود پیشرفت، تعصب مداوم در مورد قرار دادن کودکان زیر پنج سال در مراقبتهای روزانه وجود دارد که دیوانهکننده است.
النور بادر: هدف شما از این کتاب چه بود؟
بورماگلین: ما معتقدیم که هر کس باید بتواند زندگی خود را آنطور که مناسب میداند، ادامه دهد. من طرفدار نوشتن هستم و معتقدم که ما به داستان دیگران احتیاج داریم. آنها به ما کمک میکنند تا کمتر احساس تنهایی کنیم و ذهن ما را به روی آنچه ممکن است باز میکند.
بریتبارت: یکی از اهداف ما در جمعآوری تیکتاک این بوده است تا پوششی «عادی» بر خانوادهها و والدین سالمند ایجاد کنیم. البته برخی از چیزها در نیمقرن گذشته تغییر کرده است، اما ما هنوز با واکنش شدید به تغییر ساختار خانواده مواجه هستیم. والدبودن به عنوان یک فرد مسن بدون چالشهای پزشکی و عاطفی نیست. ممکن است مشکلات و موانعی وجود داشته باشد، اما وقتی جلو میرویم، زندگی خود را در حال گسترش میبینیم. این قدرتمند است.
شناسنامه کتاب:
Tick Tock: Essays on Becoming a Parent After 40, by Vicki Breitbart (Editor), Nan Bauer-Maglin (Editor), Dottir Press, 304 PAGES, October 19, 2021
منبع: بررسی کتاب لسآنجلس (با تلخیص)
نظر شما