چهارشنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۰ - ۰۹:۰۲
«رهبری» و «مذاکره» با برایان تريسي

اینکه چگونه مانند یک «رهبر» کسب‌و‌کار زندگی کنیم و چگونه خواسته‌ها و نیازهای متضاد را با «مذاکره» سازگار کرده و اطمینان حاصل کنیم که به بهترین نتیجه ممکن دست خواهیم یافت را در دو کتاب برایان تریسی می‌آموزیم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کتابخانه موفقیت برایان تریسی یک مجموعه 14جلدی است که برای مدیران، کارآفرینان و بازاریابان طراحی شده است. این مجموعه شامل جدیدترین کتاب‌های برایان تریسی است. هر کتاب شامل 21 فصل است و به ارائه نکات کاربردی فراوانی می‌پردازد. انتشارات کلید آموزش با همکاری و اجرای شرکت مدیرسبز تمام کتاب‌های مجموعه کتابخانه موفقیت برایان تریسی را بلافاصله پس از انتشار ترجمه کرده و در اختیار مدیران قرار می‌دهد که در زیر به معرفی 3جلد از این 14 جلد پرذاخته‌ایم.
 

کتاب «رهبری»

با خواندن کتاب رهبری می‌توانید با رهبری کسب‌وکار از افراد معمولی، عملکرد فوق‌العاده دریافت کنید. در این کتاب، درباره افرادی صحبت می‌شود که عامل رویدادها هستند. یکی از دلایل اینکه افراد برای کار به سازمانی می‌پیوندند، رهبری آن است. ایجاد یک تیم قهرمان، ایجاد ارتباط با دیگران، اینکه چگونه مانند یک رهبر کسب‌و‌کار زندگی کنیم، چگونه استراتژی داشته باشیم و چگونگی ارتقا قابلیت‌های رهبری کسب‌و‌کار از مطالبی است که در این کتاب به آن پرداخته شده است.

در «فصل یک» این کتاب تحت عنوان «رهبران ساخته می‌شوند، به دنیا نمی‌آیند» می‌خوانیم: «من سال‌ها به مطالعه رهبری پرداخته‌ام. این کار را از دوران نوجوانی شروع کردم و نخستین رهبری که به دقت به مطالعه او پرداختم، هانیبال کارتاج بود. کتاب‌های متعددی را درباره جنگ‌های پانیک، توانایی فیل‌های هانیبال برای گذر از کوه‌های آلپ و جنگ او با رومی‌ها خواندم. او توانایی این را داشت که نیرویی کوچک را به یک نیروی جنگجوی قدرتمند تبدیل کند، آنها را هزاران مایل راه ببرد و بزرگترین امپراتوری آن عصر را شکست دهد. پس از او به مطالعه اسکیپیو پرداختم. ژنرالی که هانیبال را شکست داد. زندگی ناپلئون و ولینگتون را هم با دقت مطالعه کردم تا تفاوت این دو مرد را بفهمم. همچنین زندگی واشینگتن، لینکلن و ژنرال‌های معروف جورج پاتن دوايت أيزنهاور و عمر برادلی را هم مطالعه کردم که از بزرگترین رهبران زمان خود به شمار می آمدند. آنچه دریافتم این بود که رهبران ساخته می‌شوند، به دنیا نمی‌آیند.»

در «فصل دو» این کتاب نیز که عنوان «احساس ماموریت» دارد، رهبران یک چشم انداز و یک احساس ماموریت دارند که به مردان و زنان انگیزه می‌دهد تا به پا خیزند و به انجام آن ماموریت کمک کنند. در حقیقت، هر یک از ما اشتیاق متعهد بودن به چیزی بزرگتر از خودمان را داریم؛ رهبران این توانایی را دارند که انگیزه، رغبت و اشتیاق ما را بیشتر کنند تا تعهد ما برای دستیابی به چشم انداز قویتر شود. بنابراین به عنوان یک رهبر باید هدفی داشته باشید که انگیزاننده و الهام بخش باشد و تنها اهداف کیفی انگیزاننده و الهام بخش هستند. افزایش قیمت سهام، کسب درآمد بیشتر یا ارتقا گرفتن برای هیچ کس منبع انگیزه و الهام نیست. اما ارائه محصول یا خدمت به افرادی که به آن نیاز دارند، بهترین بودن در بازار و کسب موفقیت بزرگ در بخشی رقابتی منبع انگیزه و الهام است.»
 

کتاب «مذاکره»

مذاکره عاملی حیاتی در بهبود فردی و کاری است. این کتاب شیوه‌ها و ترفندهای مذاکره در زندگی فردی و کاری را و اینکه چگونه در ارتباطات، معاملات و تعاملات کاری مذاکرات بهتری انجام دهیم را آموزش می‌دهد.

در این کتاب به مطالبی چون شش شیوه کلیدی مذاکره، نحوه استفاده از زمان برای موفقیت در مذاکره، استفاده از روش عمل متقابل، به‌کارگیری قانون چهار، آماده شدن برای مذاکره و ورود قدرتمندانه پرداخته شده است.

در «مقدمه» این کتاب آمده است: «توانایی مذاکره به نفع خودتان در هر شرایطی، تعیین کننده موفقیتتان در کسب و کار و زندگی است. مذاکره مهارتی کلیدی است که بر همه اعمال و گفتارتان و تقریبا همه تعاملات شخصی و کاری اثر می‌گذارد. اگر نتوانید به نفع خودتان مذاکره کنید، خودبه‌خود قربانی افرادی می‌شوید که نسبت به شما مذاکره کنندگان بهتری هستند. اگر مذاکره کننده خوبی باشید، همیشه درآمد بهتری دارید و معاملات بهتری انجام می‌دهید. شاید بتوان زندگی را به شکل یک جلسه مذاکره طولانی از گهواره تا گور دید. مذاکره هیچگاه متوقف نمی‌شود. مذاکره بخش اساسی زندگی و ارتباط با دیگران است. این عمل باعث می‌شود افراد با ارزش‌ها و علایق مختلف روش‌هایی سودمند برای زندگی و کار در کنار همدیگر پیدا کنند. توانایی مذاکره برای موفقیت در همه تعاملات حیاتی است.

مذاکره از ابتدای تمدن وجود داشته است، زیرا انسان‌ها همواره به بهبود وضع نسبی‌شان در زندگی علاقه‌مند بوده‌اند. هرکسی خواستار کسب مقدار بیشتری از چیزهای خوب مثل شادی، ثروت، مقام، عشق، امنیت، جایگاه، وجهه و موفقیت است. مردم می‌خواهند با روش‌هایی سریعتر و ساده‌تر و با حداقل هزینه زمانی و پولی ممکن به اهدافشان دست یابند. هر یک از ما به نوعی با بسیاری از افراد رقابت می‌کنیم که آنها نیز می‌خواهند به همان اهداف، نتایج و خروجی‌ها برسند. با مصالحه، مبادله و مذاکره است که می‌توانیم خواسته‌ها و نیازهای متضاد را سازگار کرده و اطمینان حاصل کنیم که به بهترین نتیجه ممکن دست خواهیم یافت.
 


کتاب «انگیزش»


روش‌های ایجاد انگیزه در کارکنان و افزایش عملکرد سازمان و یکی از مهم‌ترین عملکردهای مدیر یعنی توانایی انگیزه دادن به دیگران برای حداکثر کردن عملکرد را با خواندن این کتاب می‌آموزیم.

در «مقدمه» کتاب انگیزش می‌خوانیم: «بزرگ‌ترین و گرانبهاترین منبع هر سازمان، افراد آن هستند. بیشترین توان بالقوه برای رشد، بهره وری، عملکرد، موفقیت و سودآوری، در مهارتها و توانایی‌های افراد متوسط نهفته است. در این کتاب، روش استفاده از بهترین ایده‌های کشف شده در پنجاه سال اخیر را می‌آموزید تا به افرادتان کمک کنید که حداکثر توانشان را در سازمان به کار گیرند. البته می‌دانیم که نمی‌توانید به افراد دیگر انگیزه دهید، اما می‌توانید موانعی که آنها را از انگیزه دادن به خودشان باز می‌دارد، از میان بردارید. همه بحث انگیزش درباره خودانگیزشی است. به عنوان مدیر می‌توانید محیطی ایجاد کنید که این توان بالقوه برای خودانگیزشی به طور طبیعی و خودبه خود آزاد شود.»

همچنین در «فصل چهارl» این کتاب تحت عنوان «انتظارات را واضح بیان کنید» می‌خوانیم: «کلید انگیزش ایجاد احساس فوق العاده در افراد نسبت به خودشان است. یکی از راهکارها این است که باعث شوید احساس برنده‌ها را داشته باشند. هر کسی دوست دارد از «احساس برنده شدن» لذت ببرد. همه دوست دارند احساس شایستگی، موفقیت و مورد احترام بودن داشته باشند. یکی از قوانین بزرگ کار این است که به پایان رساندن کار منبع انرژی، اشتیاق و خودباوری است. در یک بررسی از کارمندان خواسته شد بهترین کاری که تاکنون داشته اند توضیح دهند، یکی از رایجترین پاسخ‌ها این بود، «دقیقا می‌دانستم از من چه انتظاری می‌رود.»
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها