در ابتدا درباره سری آثار کلاسیک نشر افق توضیح بدهید. معیار انتخاب این آثار برای سری کلاسیک چیست و همچنین فرایند انتخاب رمان «شمال و جنوب» به چه شکل بود؟
در نشر افق و بهصورت همزمان، سه مجموعه از آثار کلاسیک منتشر میشود: افقکلاسیک، رمانهای جاویدان جهان وعاشقانههای کلاسیک. این کتاب از مجموعه افقکلاسیک است. در این مجموعه، تکرمانهایی درخشان از آثار نویسندگان کلاسیک انتخاب میشود که تأثیری انکارناپذیر بر بدنه ادبیات جهان داشتهاند. این آثار برای کتابخوانها و دوستداران جوان وبزرگسال ادبیات مناسباند و در انتخاب عناوین، محدودیتی در نظر گرفته نشده است.
درباره انتخاب «شمال و جنوب» اثر الیزابت گسکل باید بگویم سالها پیش از آقای رضا رضایی، مترجم صاحبنام ادبیات کلاسیک، شنیده بودم گسکل از مهمترین نویسندگان انگلیسی است و وقتی اولین بار این کتاب را به زبان انگلیسی خواندم، مجذوب شهامت و چیرهدستی نویسنده شدم. این عنوان را با مسئول کتابهای بزرگسال افق مطرح کردم و پس از بررسیهای نشر و پذیرش این پیشنهاد، ترجمه را شروع کردم.
مارگارت هیل زنی است که به ارزشهای ثابت جامعه و زمانه خویش نه میگوید و به نوعی در رفتار فردی و اجتماعی خود دست به تابوشکنی میزند. به نظرتان چه عواملی این شخصیت را در جایگاه یکی از مهمترین قهرمان زن کلاسیک در ادبیات انگلیسی قرار میدهد؟
البته الیزابت هِیل در بسیاری موارد چارهای ندارد جز پذیرش هنجارها و سنتهای جامعه خود. بااینوجود، او دختری بیباک واندیشمند است؛ ارزشهای اخلاقی خود را بر رفاه شخصی و آسایش لحظهای ارجح میداند؛ از بیان باورهای خودش هراسی ندارد و سکوت در برابر زورگویی و قلدری را تاب نمیآورد. الیزابت برتریهای طبقاتی در جامعه سنتی قرن نوزدهم در انگلستان را بیاساس میبیند و معتقد است همه انسانها باید از کرامت و فرصتهای برابر بهرهمند باشند. او خانهنشینی و بیعملی رایج آنسالها برای دختران جوان را عقلانی نمیداند و زندگی را با همه تلخیها و شیرینیهایش ستایش میکند و از فرصت زندهبودن، شادمان است. علاوه بر این، او انسانها را به خودی خود ارزشمند میبیند و برایش مهم نیست کی کارگر است و کی ارباب.
در این اثر، اهمیت بسیاری نیز به مفهوم خانواده و روابط خانوادگی داده شده است. میبینیم که چطور مارگارت برای آسایش خانوادهاش خود را به آب و آتش میزند و حتی در خطرِ رسوایی قرار میگیرد. یا اینکه چطور جان تورنتون از سنین پایین، برای رفاه خواهر و مادرش دست به هر کاری میزند. از طرف دیگر، گسکل بهخوبی نشان میدهد که این پیوندهای خانوادگی در خانوادههای کارگران را نیز به قوت خود باقی است و در یک کلام، به خواننده خود میگوید ثروت مهم نیست؛ آنچه برای همه ما ارزشمندترین داراییمان محسوب میشود، خانواده و ارزشهایی مثل همدلی و نوعدوستی است.
رمان «شمال و جنوب» جزو مهمترین کارهای الیزابت گسکل است. درباره سبک روایتی که گسکل در «شمال و جنوب» به کار گرفته، بیشتر توضیح دهید. چه عواملی کار او را متفاوت از بقیه آثار همنسلانش میکند؟
الیزابت گسکل نویسندهای است که بر خلافِ موجِ رایج زمانه خویش مینوشت. او در آثارش، بهویژه در شمال و جنوب،شخصیتی فراتر از کلیشههای قرن هجدهم و نوزدهم انگلیس خلق کرده: مارگارت هِیل دختری است که تنها هدفشدر زندگی را ازدواج با مردی ثروتمند نمیبیند، او نسبت به بیعدالتیهای اجتماعی ساکت و ساکن نمینشیند، از بیان باورها و انتقادهایش هراسی ندارد، با کارگران دوستی میکند، در برابر اربابان زورگو سرکش است.
گسکل با شجاعتِ تمام اثری نوشته که برای تمام دوران، تابوشکنیهای بسیاری دارد. قلم تند و تیز او، برخی از ماندگارترین دیالوگهای بهجامانده از قرن نوزدهم را خلق کرده است. علاوه بر اینها، گسکل در روایت از جملههای طولانی و ساختارهای پیچیده برای بیانِ درگیریهای ذهنی و اجتماعی شخصیتهای خود استفاده میکند. او توانسته سطح سواد و طبقه اجتماعی شخصیتهایش را با نوعِ گفتار آنها بهخوبی نشان دهد. تقریباً هیچ کدام از شخصیتهای شمال و جنوب، دستورزبان و دایره لغاتی مشابه ندارند: الیزابت و پدرش بهوضوح از نظر آگاهی و روشنفکری برتر از بقیهاند؛ نیکولاس، بسی و دیگر کارگرهای کتاب نهتنها ساده حرف میزنند، بلکه در مواردی اشتباههایی هم در جملهبندی خود دارند. جان تورنتون و مادرش زبانی تندوتیز اما بهنسبت ساده دارند. پس گسکل توانسته بهخوبی لایههای زبانی را برای پرورش جنبه دیگری از شخصیتهایش به کار گیرد.
در نهایت، شمال و جنوبِ الیزابت گسکل، رمانی اجتماعی است که پودِ اختلاف طبقاتی، انقلاب صنعتی و برابری اجتماعی را با تارِ عشق در هم میتند و از این منظر، یکی از شریفترین آثارِ ادبیات انگلیسیزبان در قرن نوزدهم به شمار میآید.
و در آخر در ترجمه این رمان با چه چالشهایی روبهرو بودید و درباره کارهایی که در آینده از شما منتشر خواهند شد، به ما بگویید.
ترجمه این رمان برای تجربه بسیار جذاب و درعینحال، چالشبرانگیزی بود. موارد بسیاری بود که فکر کردم به پانویس احتیاج دارند، مخصوصاً رخدادهای تاریخی، شخصیتهای مهم و اشارههایی که گسکل در ابتدای هر فصل ذکر کرده بود. مواردی هم بود که به زبان ایتالیایی یا فرانسوی یا لاتین بودند و مطمئنشدن از صحت ترجمه این بخشها، برایم خیلی مهم بود. برای همین، با متخصصان این زمینه مشورت میکردم. علاوه بر اینها، نثر خاص الیزابت گسکل هم بود که تمام سعیام را کردم با وفاداری به او، متن مناسب با معیارهای فارسی صحیح هماهنگ باشد. البته این اولین و تنها ترجمه از این کتاب به فارسی نیست و در سال ۱۳۹۵،خانم سارا خزایی نیز این اثر را ترجمه کرده بودند. ترجمه شمال و جنوب برای من یک کلاس درس واقعی بود.
نظر شما