گفتوگو با یکی از مولفان کتاب «روشهای آموزشی صادقین(ع)»
کثرت روایات صادقین(ع) به دلیل اعتماد به راویان است/ چه روشهای آموزشی مذهب تشیع را ترویج داد؟
سعید طاووسی مسرور میگوید: بخشی از روایات چهار امام نخست عامدانه کنار گذاشته شده و به جای اینکه به روایات این چهار امام پرداخته شود، به روایات امام باقر(ع ) و امام صادق(ع) پرداخته شده است چون راویان صادقین(ع) کمتر اهل سنت بوده و مورد اعتماد شیعیان هستند.
خوب است برای آغاز گفتوگو برای اینکه بدانیم اساسا چرا امام صادق(ع) نقش مهمی در ترویج مذهب تشیع دارد؛ به شرایط سیاسی و اجتماعی زمان ایشان اشاره کنید و اینکه این شرایط چگونه امام را به سمت این رویکرد سوق داده است؟
مذهب تشیع از یک اقلیت محض به سمت گسترش رفت، از جمله در دوره امام علی(ع) و خلافتشان مردم بیشتر با آن حضرت آشنا شدند. سپس فاجعه عاشورا باعث شد اهل بیت(ع) در اذهان یادآوری شوند، چون بنی امیه در صدد حذف اهل بیت(ع) بود. در دوره امام باقر(ع) نیز ظرفیتهای خوبی شکل گرفت که چه بسا ریشه در ضعف دولت اموی دارد و این که امکان فعالیت برای امام در قیاس با دوره امام سجاد(ع) و قبل از آن بهتر فراهم شد و ما در این دوره شاهد گرایش برخی به تشیع در عراق و کوفه هستیم که همین روند به دوره امام صادق(ع) میرسد.
اما اینکه امام صادق(ع) نقش مهمی در مذهب تشیع دارند به این دلیل است که عمر ایشان منهای امام زمان(ع) از سایر ائمه بیشتر است و از سوی دیگر شرایط تعویض خلافت و درگیریهای سیاسی وجود داشت و بنی امیه مشغول درگیریهای خود بوده و بنابراین رو به افول رفته بودند و برای اینکه بقای خود را تضمین کنند میجنگیدند. بنی عباس هم به مبارزه با بنی امیه مشغول بود و بعد از پیروزی هم سرگرم تثبیت حکومت خود شد. بنابراین امام بهترین فرصت را برای ترویج مذهب تشیع داشت که بدون وجود معارضان بتواند مبانی مکتب اهل بیت(ع) را در زمینه اصول و فروع دین، اخلاقیات و تاریخ ارائه کند. البته بعد از تثبیت عباسیان مجددا فشار بر شیعیان از جمله امام صادق(ع) زیاد میشود و شرایط برای ایشان سخت میشود و ما شاهد یک دوره تقیه در دوره منصور عباسی هستیم که نهایتا منجر به شهادت امام(ع) در سال 148 میشود. منصور از سال 136 خلافت را به دست گرفت و پس از تثبیت حکومت از حدود سال 140 به بعد، امام در شرایط سختی بوده است. اما در همان فرصت هم امام نهایت استفاده را بردند و شاگردان متعددی داشتند، اما شاگردان شیعه مذهب امام هم فراوان بودند بنابراین بیشتر حجم روایات در میان ائمه از ایشان است که توسط شاگردان منتشر شده است. یکی از مشکلات درباره ائمه(ع) قبل از امام صادق این است که روایان چهار امام نخست سنی هستند و به طور مثال ابن شهاب زهری که از امام سجاد(ع) نقل میکند یا روایان سه امام اول، حجم راویان اهل سنت بیشتر است و این باعث شده روایات چهار امام نخست به حاشیه برود چون به راویان امام یاقر(ع) و امام صادق(ع) اعتماد کامل داشتند و یکی از دلایل کثرت روایات صادقین نسبت به چهار امام نخست این است چراکه بخشی از روایات چهار امام نخست عامدانه کنار گذاشته شده و به جای اینکه به روایات این چهار امام پرداخته شود، به روایات امام باقر(ع ) و امام صادق(ع) پرداخته شده است.
امام صادق(ع) راه امام سجاد(ع) را ادامه داد. ایشان پس از عاشورا به تعبیر سید جعفر مرتضی عاملی از صفر شروع کرد و تشیع را بازسازی کرد و در زمینه اصول و فروع دین و ادعیه اعم از صحیفه و غیر آن مطرح شده و همین مسیر را امام باقر(ع) و امام صادق(ع) مبتنی بر زمانه خودشان ادامه دادند.
فعالیتهای سیاسی امام صادق(ع) چگونه در آن دوره ساماندهی شد؟
امام صادق(ع) در آن دوره زمینه را برای فعالیت سیاسی آشکار و علنی و تعارض با خلفای عباسی مناسب نمیدید چون امامان بعد از عاشورا از سپهر سیاسی به سپهر فرهنگی رو کردند. به هر حال با قیام عاشورا حجت تمام شده بود و مردم همراهی نکرده بودند، بنابراین نیاز به تربیت، کادرسازی و پرورش شیعه وجود داشت و حفظ تشیع باید از طریق استمرار نسلهای شیعی صورت میگرفت. امام بنابراین همتشان را در این زمینه قرار دادند و امام قیامهایی که بنیالحسن در این دوره انجام دادند را تایید نکردند. قیامهای سادات حسینی مانند زید و یحیی نیز مورد تایید و اذن امام نبود و هیچ کدام از اصحاب برجسته ایشان در قیام زید شرکت نکردند به جز یک تن از صحابه که فکر میکرد امر بر آن مشتبه شده و باید در قیام زید شرکت کند.
منتسبان به بزرگان شیعه مانند فرزندان ابوحمزه ثمالی در قیام زید شرکت کردند اما اینها از امام صادق(ع) منحرف شدند و ایشان را به رسمیت نشناختند و رسما زیدی شدند. اما اصحاب وفادار امام صادق(ع) در قیام زید شرکت نکردند و به همین دلیل اصل قیام زید مورد تایید امام نبود اگرچه از شخصیت زید ذکر خیرهایی کرده باشد. مطلب دیگر درباره سیره سیاسی ایشان پیشنهاد خلافت در دوره عباسی است که به روایتی توسط ابوسلمه خلال و به روایت دیگر توسط ابومسلم خراسانی مطرح شد و به هر حال امام آن را نپذیرفتند. چون آنها در پیشنهادشان صادق نبودند و ابوسلمه خلال نامهای هم برای عبدالله محض پسرعموی حضرت فرستاده بود و از سوی دیگر امام قیام عباسی را قیام مشروعی که تبعیت از اسلام داشته باشد نمیدانستند که بخواهد پیشنهاد خلافت آنها را بپذیرد. مساله دیگری این بود که فرضاً حضرت خلیفه میشدند در حالی که جامعه آمادگی نداشت و مانند زمان حضرت علی جنگهای داخلی پیش میآمد بنابراین ایشان به این پیشنهاد جواب متفی دادند و مسیر خودشان را برای تجدید حیات شیعه پی گرفتند.
موضوع اصلی که این کتاب روی آن دست گذشته روشهای آموزشی صادقین هست. اساسا پرداختن به این موضوع چه اهمیتی با توجه به شرایط کنونی ما دارد؟
مقوله علم و آموزش تعطیل بردار نیست و بخش مهمی از زندگی انسان را به صورت رسمی در مدرسه دانشگاه حوزه و غیر رسمی در بر میگیرد و تا پایان عمر انسان ممکن است در حال آموزش باشد، بنابراین در این باره چالش و مشکلاتی داریم. یکی از راههایی که میتوانیم نظام آموزشی خود را بهینه کنیم برگشت به سنت است. من در رساله دکتری خودم با عنوان «تاریخ اجتماعی شیعه در پنج قرن اول هجری» بر اساس رجال نجاشی بخشی را به علم آموزش پرداختم و به طور خاص به روشهای آموزش در بین شیعیان پرداختم.
در این کتاب که به صورت مشترک با قیصر عباسی جعفری نوشته شده و پایاننامه ارشد ایشان بوده که توسط من اصلاح و تکمیل شده آمدیم و سعی کردیم روشهای آموزشی را نسبت به آنچه در رساله من آمده جزئیتر ببینیم مثلا انواع سوال پرسیدن و پاسخ به سوال دادن. از سوی دیگر ریشههای سنتی آموزش به روش شیعه را از امام صادق(ع) استخراج کردیم یعنی از مجموعه روایی عظیمی که شیعه دارد به ویژه کتب اربعه بتوانیم آنچه به مساله آموزش و ابعاد مختلف آن مربوط میشود استخراج و مرتبط کنیم و در معرض همه کسانی که در عرصه آموزش فعال هستند و حتی نه لزوما اساتید، دبیران و معلمان بلکه هر کسی که به نحوی مانند پدران و مادران، ائمه جماعات و ... با مقوله آموزش سر و کار دارند بتوانند از این کتاب و روایات دو امام بزرگوار استفاده کنند و بتوانند با مخاطب خودش بهتر تعامل کنند.
در این کتاب از چه منابعی استفاده شده و انتخاب منابع بر چه اساسی صورت گرفته است؟
برای تالیف کتاب از منابع مختلفی استفاده شده است و حدود 170 منبع به زبان فارسی و عربی مورد ارجاع بوده است. اما مهمترین منابع ما برای استخراج روشهای آموزش و مباحث مرتبط با آن آثاری است که اصحاب صادقین نوشتند. این آثار دستهبندی و طبقه بندی شده و در این باره آمار ارائه شده است. از این منظر این موضوع به بحث ربط دارد که برای نیاز آموزشی این حوزه چه محتوایی توسط اصحاب این دو امام تولید شده است. برای این که کلیت بحث جا بیافتاد و بتوانیم روشهای آموزشی و مسائل مرتبط با آن را استخراج کنیم چهار منبع اصلی داشتیم؛ کتاب «الکافی» از شیح کلینی که به غلط به آن اصول کافی میگویند در حالیکه اصول یکی از بخشهای سه گانه این کتاب است و کل کتاب شامل اصول، فروع و روضه است. کتاب «من لایحضرع الفقیه» از شیخ صدوق که این دو اثر از کتب اربعه شیعه محسوب میشوند. سومین اثر کتاب «بحارالانوار» است از علامه مجلسی که یک گردآوری کامل و به علاوه موضوعی و به تعبیری استاد رسول جعفریان دائرهالمعارف شیعه است و منبع چهارم که برای بخش آثار و برخی از روشها از آن استفاده کردیم کتاب «رجال نجاشی» است. علاوه بر این به منابع متعددی مراجعه کردیم که شامل تحفه العقول، وسایل الشیعه و ... است.
مهمترین ابزارهای آموزشی که صادقین از آن استفاده کردهاند چه بوده و شما در این کتاب بر چه مبنایی این ابزارها را دسته بندی کردید؟
یک بخش کتاب به روشهای گفتاری پرداخته شده مثلا موعظه، خطابه و تفاوت بین آنها. روش سوال و جواب، انواع سوال و انواع جواب مطرح شده، ویژگیهای سوال، طرح سوال و .... از جمله روشهای دیگر است. روش مناظره که مناظره صحیح با مناظرهای که مبتلا به آفاتی مثل جدال است توضیح داده شده و مثالهایی هم از مناظرات آورده شده است. روش بعدی استماع و شنیدن استاد است که شامل انواع شنیدن مانند املاست.
در بخش دیگر کتاب به روشهای نوشتاری مانند کتابت به عنوان یکی از ابزارهای انتقال علم پرداختیم. آثاری که از صادقین و شاگردان است آورده شده است. نامهنگاری روش دیگر است که شامل مکاتبات علمی است.
روشهای عملی و رفتاری بخش دیگر کتاب است که شامل انواع تعامل با دیگران، کودکان و ... است. همچنین ارتباط در عبادت، اختلاف نیز مطرح شده است. بخش دیگر تعامل با دیگر فرق، معاندان، فاسقان، کفار و ... مورد بحث قرار گرفته است. روشهای ترویجی یکی دیگر از ابزارهای آموزشی بوده که شامل اعزام مبلغان، پرورش شاگردان و اعزام آنها به مناطق مختلف میشود.
همچنین در ابزارهای آموزشی هم انواع و اقسام دیده میشود به طور مثال طبیعت مانند تخم مرغ، چوب، شن، بدن انسان، استفاده از آثار گذشتگان مثل میراث ائمیه پیشین، استفاده از تاریخ و قصه و انتقال میراث، شعر، بیان موردی نکات و مسائل دیگر.
مخاطبان اصلی این کتاب چه کسانی هستند و چه بهرهای میتوانند از آن داشته باشند؟
عموم طلاب، دانشجویان و همه فعالان عرصه آموزش و پرورش و حتی مخاطبان عام میتوانند از این کتاب استفاده کنند.
نظر شما