پیام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به اولین دوره شبکه شهرهای خلاق فرهنگ و هنر؛
شبکه شهرهای خلاق یک میدان جدید برای فعالیت آماده کرد
سیدعباس صالحی در پیام به نخستین دوره شبکه شهرهای خلاق فرهنگ و هنر نوشت: «شبکه شهرهای خلاق یک میدان جدید برای فعالیت آماده کرد که امکان مشارکت طیف متنوع و ناهمگونی از بازیگران شهری را در جهت رسیدن به یک هدف فراهم آورد.»
«تجربه شهرهای خلاق فرهنگ و هنر تمام عرصههای مدیریتی و اجرایی شهر را با مفاهیم، روشها و ابزارها همراه کرده و با این کار چشماندازهای تازهای را برای کار و زندگی در فضاهای جمعی ایجاد کرده است. دیگر شهر یک فضای کالبدی و یک سکونتگاه فیزیکی نیست، بلکه محل پالایش و اعتلای روح انسانی جامعه است. شهر خلاق یک ایده جهانی است که در همه جای جهان نمونههای مختلفی از آن طراحی و اجرا شده است. با معرفی این ایده از طریق ادبیات ترجمهای، اقدامات پراکنده و زیادی برای اجرای نمونههایی از آن در شهرهای ایران انجام شده بود اما با اجرای این برنامه با محوریت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و تعامل و همکاری صمیمانه واحدهای مدیریت شهری همچون استانداریها، فرمانداریها و شهرداریها و مشارکت گرم تشکلهای فرهنگی و هنری، در تمامی استانهای کشور، خطوط روشنی از یک روش و نظریه برآمده از بسترهای بومی آشکار شد. گرچه کاوش در این عرصه برای تبیین کامل این نظریه کاری درازمدت است اما در دو سال فعالیت، افقها و چشماندازهای نوین و امیدآفرینی را در برابر عموم جامعه و به خصوص جامعه هنرمندان و مدیریت شهری گشوده است.
شبکه شهرهای خلاق فرهنگ و هنر ایران یک چارچوب ساده و حداقلی در حد یک دارِ قالیبافی در اختیار شهرها قرار داد و از نخبگان فرهنگی و مدیریتی شهرها خواست که با ذوق و هنر و تجربه خود هر نقشی که در دل دارند بر آن دار ببافند. این دعوتی بود که نخبگان شهری را به همنشینی، هماندیشی و همکاری دعوت کرد. این برنامه میراث فرهنگی شهرها را زنده کرد و خاطرات فرهنگی را از میان داستانها و قصهها و تصاویری که شاید رو به فراموشی گذاشته بود، فراخواند و با آرزوها و خیالهای امروزی جامعه در هم آمیخت. حاصل این بیداری و خودآگاهی، حضور367 شهر با برنامههای متنوع است که در 30 استان، جمعی از نخبگان محلی به منظور توسعه پایدار شهر خودشان تصمیم به اجرای آن گرفتهاند.
شبکه شهرهای خلاق میتواند اقتصاد مبتنی بر فرهنگ و هنر را در شهرها رونق دهد. پیش از این فعالیتهای پراکندهای در این زمینه در شهرهای معدودی انجام شده بود، اما این برنامه با هدف قرار دادن رونق اقتصاد خلاق، و ایجاد بسترهای مناسب برای تبادل توسعه شهرهای موفق و فعال، گامهای بلندی در این زمینه برداشته است. اقتصاد صنعتی ناشی از امواج مختلف مدیریت متأثر از جریانهای مدرنیته و جهانیشدن، در نیم قرن اخیر باعث تخریب صنایع فرهنگی بسیاری از شهرها شده است. در طول اجرای برنامه آشکار شد که در همه شهرها، خوشبختانه خاطرهها و تجربههای زیادی هنوز در میان مردم وجود دارد که با اندک توجه و حمایتی میتوانند دوباره وارد میدان شوند و حتی خود را برای حضور در عرصههای جهانی آماده کنند.
شبکه شهرهای خلاق یک میدان جدید برای فعالیت آماده کرد که امکان مشارکت طیف متنوع و ناهمگونی از بازیگران شهری را در جهت رسیدن به یک هدف فراهم آورد. این که مدیریت فرهنگی و اجرایی شهرها در کنار هنرمندان و اهالی فرهنگ بنشینند و مسیرهای جدیدی برای توسعه شهر را ترسیم کنند، اتفاقی است که در چارچوبهای مرسوم مدیریت اداری و سازمانی کمتر میافتد. گشودگی همه این نیروها نسبت به نظر دیگری و همکاری برای اجرای برنامههای جدید، آن هم در شرایط تفرقهای فراگیر و موج دوقطبیهای مصنوعی، فقط در بستر و پیرامون فرهنگ شکل میگیرد.
در شرایطی که دولت تلاش دارد تمرکززدایی را از یک شعار و برنامه به اقدامی ملموس تبدیل کند، برنامه شبکه شهرهای خلاق ایران الگوی تازهای را برای این کار نمایان کرد. هر شهر به خودآگاهی تازهای رسیده است و توان ترسیم راهبردها و طراحی برنامهها را پیدا کرده است. این نوعی تمرکززدایی مبتنی بر توانمندسازی شهرهای کوچک و ایجاد بسترهای تعاملی میان شهرهای مختلف ایران است. در هر شهر علاوه بر آنکه توانمندیها و ظرفیتهای خفته و پنهان زیادی کشف شد و به میدان آمد، جمع زیادی از کارشناسان و نخبگان هم میدانهای جدیدی برای فعالیت در جهت توسعه شهر برای بهبود زندگی شهروندان پیدا کردند. به این ترتیب، تمرکززدایی از یک واگذاری ساده فراتر رفته و با توانمندسازی محلی و برانگیختن حس فعالیت و تعامل در شهرها همراه شد. شهرها آموختند که میتوانند خودشان فعالانه وارد میدان شوند، خواستهها و برنامههای خودشان را بیان کنند و در سرنوشت خود مشارکت داشته باشند. این برنامه نشان داد که اصل تمرکززدایی از پایتخت، جز با توانمند و فعال شدن شهرهای دیگر به اجرا نمیرسد.
برنامه شبکه شهرهای خلاق ایران شروع خوبی داشت و به نتایج مناسبی رسید. این برنامه با همه محدودیتهایی که داشت، توانست چارچوب اجرایی روشنی را برای تدوین برنامه توسعه شهرها فراهم آورد. سطح آگاهی شهرها از طریق بحث و تبادل نظرهای جدیدی که با اجزا و ارکان خود داشتند و از طریق آشنایی که با تجربه سایر شهرها و استانها داشتند، با یک جهش همراه بود. این که یک نیروی پارهوقت در یک شهر کوچک محروم و دور از مرکز به شناختی جدید از منطق توسعه برسد و همچون مدیران ادارات شهرهای بزرگ مرکزی و با همان چشمانداز و ادبیات تصمیم بگیرد، برنامهریزی کند و یک صنعت فرهنگی را در شهر خودش مبنای توسعه شهر قرار دهد، از هر زاویه که بنگریم، اتفاق سادهای نیست و افقهای جدیدی را گشوده است.
امیدوار هستیم که شهرهای انتخاب شده با همین آگاهی و سازمانی که پیدا کردهاند، از راه تبادل تجربههای عملی و ایجاد و توسعه روشهای خلاق و استفاده از منابع موجود برای توسعه زیرساختها و به خصوص تشویق نیروهای جوان و استفاده از توان و تجربه نخبگان فرهنگی و هنری، بتوانند برنامههایشان را برای توسعه صنایع فرهنگی و هنری خلاق در شهرها به اجرا گذارند.»
نظر شما