18 فروردین سالروز اجرای عملیات کربلای 8 است. در این عملیات چندین تن از فرماندهان شاخص سپاه به شهادت رسیدند که با معرفی آثار منتشر شده درباره آنها مروری کوتاه بر زندگی این شهدا خواهیم داشت.
عملیات کربلای هشت با هدف انهدام نیروهای دشمن و تحکیم مواضع بدست آمده در عملیات کربلای پنج به مدت پنج روز در منطقه عملیاتی شرق بصره توسط رزمندگان اسلام در نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجام شد و طی آن ۶۰ دستگاه تانک و نفربر و دهها دستگاه خودرو از تجهیزات دشمن منهدم شد.
تعداد به هلاکترسیدگان دشمن طی این عملیات ۵۰۰۰ نفر و تعداد اسرا ۲۰۰ نفر و غنایم، دهها دستگاه تانک و نفربر و تعداد زیادی انواع خودرو از دشمن گزارش شده است.
بدین ترتیب، در آستانه سال ۶۶ ضمن آنکه موفقیت حاصله از عملیات کربلای۸ در منطقه شرق بصره، از سوی رسانههای خارجی مورد تأیید قرار گرفت، به عنوان ضعف و ناتوانی روحی روزافزون عراق نیز ارزیابی شد.
از شهدای شاخص لشکر در این عملیات میتوان به شهیدان «احمد عراقی»، فرمانده اطلاعات و عملیات لشکر۱۰ و «جعفر محمدی»، فرمانده سابق گردان حضرت علیاکبر(ع) در زمان تشکیل مجدد آن در سال ۶۴ نام برد. همچنین از شهدای شاخص این گردان میتوان به شهیدان «مسلم اسدی» جانشین گردان، «ابوالقاسم کشمیری» و «علی اخلاصوند» اشاره کرد. در ادامه این گزارش زندگینامه برخی از این آلالههای جاویدان که در قالب کتاب تدوین شده است را مرور میکنیم.
«کدخدای ابوالخصیب»؛ داستان زندگی شهید «ابوالقاسم کشمیری»
کتاب «کدخدای ابوالخصیب» به قلم و پژوهش اکرم گلبان به رشته تحریر در آمده است. موضوع این کتاب روایتی داستانی است از حماسهآفرینیهای شهید ابوالقاسم کشمیری که در 19 بخش و هر بخش با عنوانی برگرفته از متن داستان شکل گرفته است.
شروع داستان از روزهای حضور شهید در جبهه آغاز میشود و تا شهادت او در عملیات کربلای هشت ادامه مییابد. این کتاب به همت ستاد کنگره شهدای استان البرز توسط انتشارات شاهدان البرز تدوین و از طرف انتشارات سوره مهر در قطع رقعی منتشر شده است.
شهید ابوالقاسم كشميری، دوم آبان 1343 در شهرستان شيراز چشم به جهان گشود. تا دوم متوسطه در رشته مكانیک درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. هجدهم فروردين 1366، با سمت فرمانده گردان در پاسگاه زيد عراق با اصابت تركش به شهادت رسيد. مزار وی در امامزاده محمد شهرستان كرج قرار دارد.
آشنایی با شهید جنگ در «راز یک عبور»
«راز یک عبور»، عنوان کتابی است که در قالب زندگینامه به خاطرات شفاهی موجود درباره شهید جعفر محمدی میپردازد. مریم بذرافشان، نویسنده این کتاب، مقدمهای برای آن در نظر نگرفته اما پیش از شروع نخستین فصل، دلنوشتهای از همسر شهید آورده است.
با آنکه جای معرفی اجمالی شهید جعفر محمدی در ابتدای زندگینامه او خالی است؛ اما با جستوجویی ساده در فضای مجازی او را چنین میشناسیم: «جعفر محمدی در اول آذر ۱۳۳۷ در روستای میشن از توابع شهرستان ملایر متولد شد. پس از تحصیلات ابتدایی، با خانواده به تهران مهاجرت کرد و تحصیلاتش را در تهران تا دریافت دیپلم ادامه داد.
در عملیات والفجر مقدماتی، فرماندهی گردان یاسر از تیپ سلمان فارسی لشکر ۲۷ محمدرسول الله(ص) بر عهده او بود. در این عملیات از ناحیه شکم به سختی مجروح شد. با آنکه طی عملیاتهای دیگر نیز چندینبار مجروح شد اما هرگز جبهه را ترک نکرد و سرانجام در فروردین سال ۱۳۶۶ در عملیات کربلای ۸ در قرارگاه تاکتیکی سردار شهید کلهر (در منطقه پنج ضلعی شلمچه) هنگامی که در حال وضو گرفتن بود، با فرود چند گلوله توپ، ترکشی به سرش اصابت کرد و به شهادت رسید.»
مقاطع زندگی شهید جعفر محمدی در 26 فصل کوتاه در کتاب «راز یک عبور» تدوین شده است. این خاطرهها از دوران مدرسه و تحصیل جعفر در کوچه پسکوچههای منطقه مشیریه آغاز میشود. نویسنده در چهار فصل ابتدایی کتاب با توصیف فضا، کوشیده است خاطرات کوتاه و جزئی را به گونهای روایت کند که چهرهای از دوران کودکی و نوجوانی جعفر محمدی، نوعِ روابط و اعتقادات مذهبی خانواده او و موقعیتاش در سالهای وقوع انقلاب به مخاطب ارایه دهد.
شناختنامه شهید «محمدحسن قاسمی طوسی»
شناختنامه شهید «محمدحسن قاسمی طوسی» به قلم سیدحسین ولیپور زرومی از سوی نشر رسانش نوین و با حمایت ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس مازندران به چاپ رسیده است.
نویسنده در این کتاب ۷۲ صفحهای خواننده را با موضوعاتی از قبیل «در آینه زندگی و مسئولیتها»، «وضعیت خانوادگی، نشو و نمو»، «شور و شعور انقلابی»، «مشارکت مؤثر در نهادمندسازی انقلابی»، «مقابله با گروههای شورشی»، «مسئولیتهای راهبردی در فرماندهی لشکر»، «لحظه دیدار»، «اسلوب شخصیتی و رفتاری»، «اسلاممداری»، «صبوری و پایداری»، «خلوص و بندگی»، «عزم راسخ»، «فرهمندی شخصیتی»، «کرامتمداری» و «توانمندی و کارآمدی» روبرو میکند.
طوسی چند روز مانده به پایان سال ۱۳۶۵ به جمع خانواده پیوست. این آخرین دیدار او با خانواده و آشنایان بود. چند روز پس از بازگشت طوسی به جبهه، خواست خدا بود تا بعد از عمری مجاهدت و پایداری در ۱۸ فروردین ۱۳۶۶ به دیدار معبودش بشتابد. قریب به ۹ سال خاکهای تفتدیده شلمچه میزبان بدن مطهرش بود. سرانجام در آبان ۱۳۷۴ پیکر این سردار سلحشور با تلاش و گروه تفحص شهدا کشف شد و با انجام تشییع با شکوه در مرکز استان و شهر نکا، در زادگاه خویش روستای طوسکلا آرام گرفت.
کتاب گویای «نیمه پنهان ماه»
کتاب گویای «نیمه پنهان ماه» بقدر قطرهای، روایتگر رشادتها، فضیلتها و حماسهآفرینیهای سردار مظلوم جبههها، شهید «حمیدرضا نوبخت» است تا شاید گذرزمان پرده غفلت را ازدیدگان ما بزداید و نسل جوان، قهرمانان بینظیر هشت سال دفاع مقدس را بشناسند. شنیدن این کتاب را به شما پیشنهاد میکنیم.
از فرمانده لشگر ۲۵ کربلا در آن زمان(سردار مرتضی قربانی) نقل شده که: اگر «نوبخت» در «فاو» نبود هشتاد روز عملیات ما، منجر به عقبنشینی میشد.
اول تیرماه سال ۵۹ بود که حمیدرضا وارد سپاه بابلسر شد. اوضاع بسیار نابسامان بود. انجمن حجتیه، گروههای چپ، منافقان، همه و همه کار را برای بچهها سخت کرده بود. آن زمانها بسیج «محمودآباد» زیر نظر قصابیان اداره میشد، اما حضور برخی نیروهای نفوذی، اختلاف را به این مرکز کشاند و حمیدرضا مأمور پایان دادن به این مشکلات شد.
سپس غرب کشور او را به خود فراخواند و با تنی مجروح او را به شهر و دیار خود بازگرداند و این فرصتی شد تا حمیدرضا به زندگیاش سر و سامانی بدهد و بانو «سیما گرجیان» افتخار همسری با او را بیابد.
سالهای جنگ یکی پس از دیگری میگذشت و عملیاتهای مختلفی همچون قدس یک، قدس دو، والفجر هشت، کربلای یک، کربلای چهار، کربلای پنج و کربلای هشت، شاهد حضور رشادتمندانه حمیدرضا بودند. انگار قرار بود تا «کربلای هشت» خودش را برساند و داغ دوست، برادر، فامیل و نیروهای تحت امرش را تحمل کند و دست آخر به آنها بپیوندد.
در ۱۸ فروردین ۱۳۶۶ در حالی که فرماندهی «تیپ ۳» و «محور عملیاتی» را به عهده داشت در منطقه عملیاتی «شرق دجله» مفقودالاثر شد. در ۱۲ آبان همان سال، پیکر شهید حمیدرضا نوبخت توسط گروه تجسس سپاه شناسایی شد. چند تکه استخوان او در تابوت کوچک به زادگاهش بابلسر انتقال یافت و پس از تشییع در گلزار شهدای امامزاده ابراهیم بابلسر به خاک سپرده شد. حمیدرضا به هنگام شهادت صاحب دو فرزند به نامهای علیرضا و فاطمه بود.
کتاب «بوی عطر احمد»
سیاوش امیری از شاعران و نویسندگان کشورمان به رسم وفای به عهد با شهید والامقام «سیداحمد پلارک» اقدام به انتشار کتاب «بــوی عطــــر احمـــد» کرده و در این کتاب با نگاهی مستند و روایتگونه به زندگینامه کوتاه ولی بسیار پربار و عبرتآموز این شهید گرانمایه و نحوه شهادت وی پرداخته است.
در این کتاب، علاوه بر سخنان همرزمان شهید پلارک در خصوص اخلاق، رفتار و ویژگیهای روحی ـ اخلاقی شهید که به صورت مستند واگویه میشود؛ گُزیدهای از درد دلهای زائران فراوان او نیز روایت شده است.
فرمانده آرپیچیزنهای گردان عمار لشکر 27 محمد رسولالله، همان شهیدی است که مزار عطرآگینش مورد توجه بسیاری از افراد بوده و زیارتگاه مراجعهکنندگان به گلزار شهدای تهران شده است. نام اصلی این شهید بزرگوار «منوچهر پلارک» است که نزد بیشتر افراد به «سید احمد پلارک» شهرت دارد.
وی در 7 اردیبهشت 1344 دیده به جهان گشود و اصالتی تبریزی داشت. شهید سید احمد پلارک در زمان جنگ در یکی از پایگاههای شلمچه، بهعنوان یک سرباز معمولی همیشه مشغول نظافت توالتهای آن پایگاه بود، به طوری که بوی بدی بدن او را فرا میگرفت. تا اینکه در سال 66 در یک حمله هوایی هنگامی که او به مانند سایر روزها در حال نظافت بود، موشکی به آنجا برخورد کرده و او در زیر آوار مدفون میشود. پس از این اتفاق هنگامی که امدادگران در حال جمعآوری زخمیها و شهیدان بودند، متوجه بوی شدید گلاب از زیر آوار میشوند، پس آوار را کنار زده و با پیکر پاک این شهید که غرق در بوی گلاب بود؛ مواجه میشوند.
کتاب «من میآیم»
نگارش کتاب «من میآیم» به نحوی است که بدون تکنیکهای خاص و فنی نویسندگی خواننده را با خودش همراه کرده و به عمق جان کتاب میبرد، چرا که شهید «سیدمنصور نبوی» خداوند را در تمام مراحل زندگی از کودکی، ازدواج، خلقیات، به جبهه رفتن، سپردن فرزندان و همسرش به خدا و در نهایت شهادت سرلوحه قرار داد.
سردار نبوی فرمانده یک لشکر قوی بودند که در سال ۱۳۶۶ به شهادت رسیدند، در آن زمان یک دختر ۱۰ ماهه به نام زینبالسادات و سیدمنصور که سه ماه بعد از شهادت پدر بدنیا آمدند، داشتند.
شهید سید منصور نبوی در عملیات کربلای ۸ به شهادت رسید. شهید نبوی بارها به همسرشان گفته بود من عضوی از لشکر امام زمان(عج) هستم. کتاب سردار شهید سید منصور نبوی با عنوان «من میآیم» به نویسندگی «مریم طالبی امرئی»، شامل خاطرات سیدهزهرا حمیدی، همسر سردار شهید سیدمنصور نبوی، معاونت طرح و عملیات لشکر ۲۵ کربلا و دوستان و همرزمان شهید است.
نظر شما