نویسنده «لذت تماشای فیلم» در گفتوگو با ایبنا؛
جنبه اجتماعی در سینمای ایران بیشتر از وجه روانشناسی است
کورش جاهد با بیان این که یکی از کارکردهای سینما انعکاس زشتیهای درون جامعه روی پرده سینما است؛ ولی همه سینما این نیست گفت: جنبه اجتماعیبودن در فیلمهای ایرانی بسیار شاخص است و تعداد کمی فیلم ساخته میشود که جنبه ذهنی داشته باشد.
وی افزود: به این شیوه به بسیاری از آثار ارزشمندی که در بیست سال اخیر در دنیا ساخته شد کمتوجهی میشود؛ در واقع چنین نیست که تنها به سینمای گذشته توجه کنیم و بگوییم سینمای دوران کلاسیک شاهکار بود و همه آثار شاهکار سینمایی در دهه ۵۰ یا ۶۰ میلادی ساخته شد. چون سینما و اساسا هنر تابعی از زندگی است و ایده و فکر بشر پیشرفت میکند، به گمانم به همان نسبت که بسیاری چیزهای دیگر درخصوص هنر و انسانیت کشف میشود، سینما نیز گستردهتر میشود و مفاهیم عمیقتر و گستردهتری را درباره زندگی و انسان و ... بیان میکند. متاسفانه در کشور ما جای این مسئله خالی است. به واقع باید نسل جدید را با مفاهیمی که در بیست سال اخیر در سینما رایج شده آشنا کنیم.
نویسنده «تحلیل و درک فیلم در جهان پست مدرن» در خصوص تفاوت تماشای فیلم در قرن بیستویکم با پیش از آن عنوان کرد: سینما در دوران قبل از حدود ۴۰ سال پیش و قبلتر از آن هنری وابسته به دو هنر تئاتر و ادبیات بود به این جهت که سینما هنری نوپا و هنوز نتوانسته بود هویت کاملی برای خود فراهم کند؛ به همین دلیل از نمایش و ادبیات بهره بسیار میبرد. اما در ۴۰ سال اخیر مفاهیم جدید وارد سینما شده و تماشای فیلم تغییر کرده است.
او در ادامه بیان کرد: در دوران گذشته سینما بیشتر شنیداری بود و فرد با شنیدن دیالوگها میتوانست به ۸۰ درصد ماهیت و موضوع فیلم پی ببرد؛ ولی در دوران جدید مفاهیم زیادی در تصاویر، دیالوگها جنبههای مختلف بینامتنی فیلم ایجاد شده و سینما با روانشناسی، فلسفه، جامعهشناسی و موضوعات جدیدی که در ۲۰ سال گذشته برای بشر ایجاد شده، ارتباط گستردهای پیدا کرده است؛ بنابراین اکنون دیدن فیلمها با گذشته متفاوت شده است.
وی همچنین تصریح کرد: به واقع همهچیز پیش میرود و هیچ امری متوقف نشده است و این مفاهیم به سینما راه پیدا میکنند. همانطور که زندگی ما نسبت به گذشته دگرگون شده است، سینما نیز همین تفاوتها و دگرگونیها را به نمایش میگذارد. در حقیقت نهتنها مفاهیم فیلمها بلکه شکل و فرم آن نیز تغییر کرده است.
جاهد در خصوص علت تحلیل فیلمهای جهان در کتاب خود و نپرداختن به آثار سینمای ایران گفت: از این رو که هنوز در سینمای ایران به این مفاهیم دسترسی پیدا نکردیم. ۹۹درصد آثاری که در سینمای ایران ساخته میشود، به دلایل مختلف جنبه اجتماعی دارد و فیلمسازان قصد دارند بهنوعی مسائل اجتماعی را بازگو کنند. بهواقع جنبه اجتماعیبودن در فیلمهای ایرانی بسیار شاخص است و تعداد کمی فیلم ساخته میشود که جنبه ذهنی داشته باشد.
او در ادامه تاکید کرد: متاسفانه در آثار ایرانی از روانکاوی و روانشناسی استفاده نمیشود و شاید معدود فیلمهایی وجود داشته باشد که کارگردان از این مفاهیم به شکل هنرمندانه و سینمایی آن بهره ببرد و مفاهیم فکری را در قالب فیلم ارائه کنند. البته فیلمهایی ساخته شده که حالت شعاری بوده و ساختی تصنعی دارد و غیرواقعی به این موضوعات پرداختهاند. از این رو که تجربهای در این خصوص نداریم. همچنین مفاهیمی نیز وجود دارد که یا امکان ساخت آن در کشور ما وجود ندارد یا فیلمسازان ما سراغ آن نرفتند. به عنوان نمونه ما در سینمای جدید مفهومی داریم تحت عنوان «ارجحیت شهود و تخیل بر دانش» که مفهومی گسترده است و در بسیاری از فیلمهای جدید میتوان آن را دریافت کرد؛ اما در آثار سینمای ایران خیلی دیده میشود.
وی افزود: حداقل کار فیلمساز ما این است که زشتیهای درون جامعه را روی پرده سینما منعکس کند تا درس عبرتی برای دیگران باشد. درحقیقت یکی از کارکردهای سینما همین است ولی همه سینما این نیست. شاید جستهوگریخته در آثار برخی فیلمسازان استفاده از این مفاهیم دیده شود اما چنین نیست که به صورت یک جریان بوده و تاثیرگذار باشد. شاید بتوان گفت اصغر فرهادی تا حدودی در آثارش به ویژه «فروشنده» از این مفاهیم بهره گرفته باشد.
این نویسنده در پاسخ به این سوال که برای تماشای فیلم چه نکاتی را باید مدنظر قرار داد و آیا در کتاب «لذت تماشای فیلم» به این موضوع اشاره کرده است، اظهار کرد: در مقدمه این کتاب حدود ۱۸ موضوع جدید را با توضیحاتی در خصوص آن آوردهام که برای تماشای فیلمهای سینمای جدید و جهت درک بهتر فیلمها لازم است به این مفاهیم توجه شود. همچنین باید به تصاویر دقت شود و گاهی در فیلمهای جدید در کسری از ثانیه ممکن است پلان تاثیرگذاری را نبینیم، بنابراین خود دیدن تصاویر در دنیای مدرن و پستمدرن با دنیای قدیم و کلاسیک تغییر کرده است.
او در ادامه توضیح داد: در نقاشی و تصویر کلاسیک نیاز بود تمرکز شما در مرکز صفحه، صحنه یا پلان معطوف میشد و فیلمساز و فیلمبردار نیز قصد داشت مخاطب همین مرکز تصویر را مشاهده کند؛ ولی در سینمای جدید چشم بیننده باید در صحنه و پلانها بچرخد و المانهای مختلفی را در اطراف یک صحنه ببیند.
کورش جاهد در پایان گفت: به عبارتی سینما در دوران جدید تمرکززدا است و مخصوصا تمرکز بیننده را از بین میبرد؛ همچنین در روایت فیلمهای گذشته سرنوشت یک یا دو شخص پیگیری میشد؛ ولی در سینمای امروز با گوناگونی سرنوشتها مواجه هستیم. ممکن است چند کاراکتر در یک فیلم با سرنوشتهای متفاوت باشند؛ اما داستان آنها به صورت موازی روایت میشود. همه این موارد سبب میشود برای تماشای آثار سینمای جدید به المانهای جدیدی توجه کنیم که در فیلمهای قدیم حضور نداشتند.
انتشارات پرنده کتاب «لذت تماشای فیلم در قرن بیستویکم» اثر کورش جاهد را در 264 صفحه، با تیراژ 300 نسخه و با قیمت 76000 تومان منتشر کرده است.
نظر شما