استان بوشهر یکی از مناطق فرهنگخیر ایران بهشمار میرود که نمود فرهنگ و هنر را میتوان بهوضوح در تمام ارکان زندگی ساکنان این دیار از جنوبیترین تا شمالیترین نقطه آن به نظاره نشست. اقوامی که در این سرزمین از دیرباز تا اکنون زیست میکنند، هر کدام دارای پوشش خاص خود هستند که برآیندی از جغرافیا، اندیشه و هنر و زندگی آنهاست. اما اغلب این اقوام امروز تحت تاثیر ترویج زندگی مدرن روزبهروز از سنتها و پوشش سنتی خود بیشتر فاصله میگیرند. این فاصله تا بدانجاست که برخی از البسه و پوشاک سنتی و اصیل این منطقه به فراموشی سپرده شده و جای خود را به لباسهای نو و بیگانهای داده است که گاه کمترین تناسب را با فرهنگ و باورهای آنها دارد.
میثم رضایی مولف کتاب «از بوشهر تا بوشر» که در این اثر تاریخچه پوشاک اقوام ایرانی بهویژه ساکنان کرانه خلیج فارس را مورد واکاوی و شناسایی قرار داده است، درباره پوشش ایرانیها به خبرنگار ایبنا گفت: ایران سرزمین بزرگی است که دارای اقلیمهای متفاوتی است و این اقلیمها تاثیر مستقیمی در طرز پوشش مردم ایران داشته است. از اینرو هر منطقه با توجه به شرایط اقلیمی و فرهنگی لباس محلی خاص خودش را داشته است.
این پژوهشگر در تعریف لباس محلی تصریح کرد: لباس محلی لباسی است که فرد را در مقابل گرما، سرما، رطوبت و طوفانها و... حفظ میکرده است؛ یعنی به واقع حکم کولر و بخاری زمانه خود را داشته است. بهطور مثال، لباسی که در تبریز میپوشیدهاند، با لباسی که در بوشهر میپوشیدهاند، بسیار متفاوت بوده است. «جیمز سیلک باکینگهام» در مورد دو لباس بسیار متفاوت در ایران قلم زده است. او در مورد لباسهای ساحلنشینان و شهرهای بالادستی بوشهر چنین میگوید:
«کلاه سیاهرنگی که با پشم گوسفند درست شده است، نمادی برای ایرانیان (انگلیسیها عربهای اصیل ایران را ایرانی نمیدانستند) است و کسانی که آن را میپوشند، از شهرهای بالادستی به بوشهر آمدهاند و این لباس مردم بومی بوشهر نیست. بوشهریها بهجای کلاه نمدی عمامه و عبای عربی میپوشند که بهخوبی نشان میدهد که آب و هوا و شرایط اقلیمی چه تاثیری در پوشش آنان داشته است.»
وی افزود: ایران همیشه در طول تاریخ مردمی هنرمند و دارای فرهنگ غنی داشته است. لباس مردم ایران همیشه، هم کاربردی بوده و هم نقشهای بسیار زیبایی داشته است که چشم هر بینندهای را به خود جلب میکرده است. بهطور مثال، ابنحوقل که در قرن چهارم مردم فارس را دیده است، میگوید: «[مردم اینجا] بسیار خوشپوش هستند و کسی در لباس پوشیدن بهمانند آنان نیست.»
رضایی با تاکید بر اینکه در طراحی و دوخت لباس آیتمهای دیگری مثل دین، اقتصاد و سیاست هم دخیل بوده هستند که البته سیاست نقشی بسیار پیچیده در این امر بازی میکند، ادامه داد: از دید من، در ایران غیر از اقلیم که شامل موقعیت جغرافیایی و آب و هوا میشده است، عامل دومی که تاثیر مستقیمی بر لباسهای ما داشته، دین بوده است. مردم ایران در طول تاریخ خود دینمدار بودهاند که این ادیان طرز تفکری خاص به آنان میداده است. از این رو لباس مردان و زنان بسیار پوشیده بوده است؛ چون بر این باور بودهاند که پوشیدگی یعنی نجابت و این برخلاف تفکر یونانی و رومی بوده است. هرچند بعد از مسیحیت نیز، لباس اروپاییها بسیار بلند و پوشیده شده است. بر این اساس فرهنگ دینی بر لباسهای ایران تاثیر بسیاری داشته است.
نویسنده کتاب «از بوشهر تا بوشر» با تاکید بر اینکه ایرانیان در صنعت پارچهبافی و لباس در دوران بعد از اسلام بسیار پیشرو بودهاند، گفت: بهطور مثال اصطخری و ابن حوقل بهترین پارچهها را ساخته دست سینیزیها میدانستهاند و این پارچهها و لباسها به سراسر دنیا صادر میشده است.
رضایی در ادامه با اشاره به تعدد لباس در ایران در طول تاریخ اشاره و تصریح کرد: همانطور که گفتم قومهای مختلف ایرانی لباسهای خاص خود را داشتهاند و لباسشان معرف قوم و قبیله خود بود است؛ اما بعد از دوره قاجار یکسانسازی در لباسها انجام شد؛ وگرنه تا قبل از آن لباس متحدالشکلی در این اقلیم نداشتیم. بهطور مثال، لباس سربازان شوشی با لباس سربازان مادی متفاوت بوده است. چنانکه گفتم ایران سرزمینی با اقوام گوناگون بوده است و از اینرو، نوعی تفکر چندفرهنگی در آن رایج بوده که این تفکر را میتوان در اندیشه حکومتداری کورش کبیر دید.
وی با تاکید بر اینکه غنای فرهنگ دیرینه ایرانیان در لباس آنها عینیت پیدا کرده است، افزود: لباس یک شیء نیست؛ بلکه با خود یک تفکر و شیوه زندگی به همراه دارد و نشانی از فرهنگ و زیباییشناختی آن قوم است. این تنوع در ایران بسیار بالاست. درست است که اقلیم و آب هوا نقش مستقیمی در این جریان دارد ولی ذوق و هنر ایرانی نیز در لباسها به وضوح پیداست.
این طراح و پژوهشگر حوزه لباس در ادامه گفتههای خود به صنعت عبابافی در منطقه دشتی استان بوشهر اشاره و بیان کرد: ما در این استان یک صنعت هفتصد ساله عبابافی داریم که از منطقه نجد وارد ایران شده است. عبابافان این منطقه ابتدا پشم شتر را میبافند و سپس با نخهای پشمی عباهای بسیار زیبا و ظریفی میبافند که در کل خلیج فارس خریدار و خواستار دارد. برخی نازک و برخی کلفتتر و برخی راهراه و برخی زرد و سیاه و کرمرنگ هستند.
وی همچنین در خصوص عمامهها و کلاههای مورد استفاده در این منطقه یادآور شد: عمامهها در این منطقه از کشور رنگهای متنوعی دارند از زرد و قرمز گرفته تا آبی شطرنجی و قرمز که هر کدام زیبایی خود را دارد. کلاههای نمدی که در مناطقی از این استان استفاده میشوند، بومی استان نیستند و اکثرا غیربومیها میپوشیدند که البته این مدل کلاهها بعد از یکسانسازی لباس در زمان قجریها در بوشهر، باب و بعدها بومیسازی میشود.
رضایی در ادامه به تاثیرپذیری و تاثیرگذاری ساکنان جنوب کشور بر کشورهای عربی در جوار خلیج فارس اشاره کرد و گفت: رفت و آمدهای دائمی و کوچ کردن در دو طرف خلیج فارس مسلما روی لباسهای این مردمان تاثیر زیادی داشته است تا جایی که بسیاری از جهانگردان لباسهای بومیان بوشهر را شبیه به لباسهای عمانیها میدانستند. طبق بررسیهای که صورت گرفته اقوام مختلفی از کشورهای عربی به ایران کوچ میکنند و در اینجا ساکن میشوند. در دوره اوایل اسلام، ابن بلخی میگوید که اکثر سیفها از عربها هستند منظور سیف بنیصفار و سیف بنیزهیر و سیف عماره است که اینان در اصل عمانی هستند.
وی ادامه داد: بنا بر پژوهشهای انجام شده، در دوره صفویه آل خلیفات و کاویها (کعبیها) در دیلم، آل زعاب و نجدیها و بنیتمیم در گناوه و بندر ریگ، شیخ محمد قطیف و بنیتمیم در دشتستان، بومهیریها، شنیدیها و مطاریش و آلمذکور در بوشهر، بنیهذیل، قطیفیها و ماحوزی در تنگستان، قحطانیها، بحرینیها، کوفیها، آل خلیفات و قواسم در دشتی، نصوریها در کنگان و آلحرم و بنیتمیم در عسلویه زیست میکردهاند و قبل از اسلام باز ما عربهای عمانی، بنیتمیم، تلغب، عبدالقیس... را داشتهایم.
نویسنده کتاب «از بوشهر تا بوشر» در خصوص پوشش زنان بوشهری در روزگار دور هم توضیح داد: سفرنامه رابرت بینینگ تصویر جالبی از پوشش زنان بوشهری ارائه کرده است. طبق این کتاب، زنان عموما بیرون از خانه از نقاب (روبنده) استفاده میکنند و تعداد کمی از زنان چادر و نقاب ایرانی میپوشند که با پارچه سفیدی صورت خود را میپوشانند؛ ولی اکثر زنان چادر (عبا) و نقاب سیاهرنگ عربی برای پوشش استفاده میکنند یا خانم دیولافوا در سال 1881 به لباس زنان بوشهری اشاره جالبی میکند. او میگوید آنان چادر ایرانی میپوشند ولی بهجای نقاب خفهکننده از یال اسب استفاده میکنند که بسیار زیباست.
یادآوری میشود، میثم رضایی، طراح مد و لباس، نویسنده و پژوهشگر و متولد سال ۱۳۶۵ در شهرستان دشتی استان بوشهر است. وی بهتازگی اثری را به نام «از بوشهر تا بوشر» در مورد صنعت لباس و مد و معرفی لباس محلی و بومی بوشهر و متعلقات آن به همت نشر «هلیله» در ۲۹۰ صفحه منتشر کرده است. رضایی دانشآموخته دانشگاه ولنگگ استرالیا است که بهدلیل علاقهمندی به تاریخ، مطالعات خود را در این رشته آغاز میکند و در ادامه بهصورت تخصصی به حوزه مد و لباس و معرفی و احیای لباسهای بومی بوشهر میپردازد. وی سال گذشته نمایشگاهی را در این حوزه در عمارت رشیدیه در بوشهر برگزار کرده و همچنین طراحی لباس گروه موسیقی «نیمه» استان بوشهر را در جشنواره موسیقی فجر برعهده داشته است.
نظر شما