نخستین داستان بلند چاپشده علی محمدی خاورانی با عنوان «از آن پس یا خاطرههایت را بینداز دور» بهتازگی ازسوی نشر داستان در 171 صفحه منتشر شده است. همانطور که از تاریخهای پایان کتاب پیداست، نوشتن این داستان بهمدت 9 ماه در سال 1396 زمان برده و در آبانماه 1397 نهایی شده است.
خاورانی معتقد است همه زندگی در داستان خلاصه میشود؛ داستانهایی باورکردنی یا دور از ذهن. هر مسئله و رخدادی در طول حیات هر فردی شامل قصههای مختلفی است و اوست که بهناچار باید با آنها مواجه شود.
«از آن پس یا خاطرههایت را بینداز دور» با این جمله آغاز میشود: «امروز پدر را تشییع کردیم» و قصه اصلی داستان شروع میشود؛ مردی بعد از 19 سال جدایی خودخواسته از خانواده برای خاکسپاری پدر به آنها بازمیگردد و اکنون ناچار است با همه چیز روبهرو شود. آدمها، اتفاقات گذشته و پیش رو و خودش.
«از آن پس یا خاطرههایت را بینداز دور» پر از دلبههمخوردگی و سرگیجه است. قصه سرراست و مستقیم نیست. دقت میخواهد تا بتوانیم شخصیتها و وقایع را در ذهن تکمیل کنیم.
شخصیتهای این داستان که کم نیستند، در ظاهر رها میشوند ولی رها نیستند و در رابطه با پدر شکل میگیرند؛ جمال (برادر بزرگتر)، مصطفی (برادر کوچکتر) و دریا. شمیم و عمهها و آقای الوندی. و حتی مادر، که سالها پیش مرده است، هر کدام در قصه میآیند، قسمتی از روایت را که بر دوششان است، روایت میکنند و منتظر میمانند تا از طریق ادامهی قصه، کامل شوند.
داستان بلند «از آن پس یا خاطرههایت را بینداز دور» شرح اتفاقاتی است که تاب تحمل آن از توان شخصیت داستان خارج است و برای مقابله با آنها تنها یک راه یافته است: فرار؛ گریختن و فراموش کردن و دور انداختن تمامی خاطرهها.
این قانون زندگی است که همه چیز ناچار است فراموش شود. اما مرد بعد از 19 سال هنوز نتوانسته است فراموش کند. قصه روایتی است از مرگ و قتل؛ ترس و تاریکی که زندگی همهی آدمهای داستان را احاطه کرده است.
این کتاب درواقه درباره درس گرفتن از اتفاقات گذشته و پذیرفتن آنها است. و این گفتهی یونگ، مصداقی از رمان «از آن پس یا خاطرههایت را بینداز دور» است: «آنان که از اتفاقات ناگوار زندگی خود درس نمیگیرند، وجدان هستی را مجبور میکنند آن اتفاقات را تا آنجا که نیاز باشد، تکرار کند؛ تا فرد آن چیزی را که آن اتفاقات ناگوار میخواهند آموزش دهند، یاد بگیرد.»
مرد شخصیت محوری داستان که خواسته یا ناخواسته در ماجرای قتلی وارد شده، ناچار است با تمامی پیامدهای ناگوار زندگی مواجه شود، آنها بپذیرد و تلاش کند شرایط را در مسیر خواسته خود تغییر دهد. «از آن پس یا خاطرههایت را بینداز دور» روایت آدمهایی است که خواسته یا ناخواسته در یک قتل دخیل هستند. پدری کشته شده و اکنون خانوادهای در سوگ او گذشته، حال و آینده را تصویر میکنند...
در بخشی از این داستان میخوانیم:
«هر آدمی در دل رنجهایی دارد که آن را از دیگران مخفی میکند. او سعی میکند با وجود گذشت سالها از اتفاقات هنوز حرفی نزند، قضاوتی نکند و چیزی از گذشته را به میان نیاورد و فراموش کند. رنج او فقط به آدمها خلاصه نمیشود. ساختمان پلاسکو. این بنای گذشته شهر، در اتمسفر و هوای اکنون داستان شکل دیگری پرداخت میشود. زمان قصه به سالها بعد از فروریختن پلاسکو تعلق دارد. ساختمانی که ویرانیاش در داستان پر از شک و تردید است. راوی در قسمتی از داستان میگوید که بعدها فیلمی دیده که شخصی از پشت بام، چند ساختمان دورتر بدون استرس از آتش کرفتن و فرو ریختن ساختمان پلاسکو فیلمبرداری کرده و وقت تمام شدن کار چیزی گفته مثل "موفق".»
یادآور میشود، کتاب «از آن پس یا خاطرههایت را بینداز دور» نخستین داستان بلند چاپشده علی محمدی خاورانی ازسوی نشر داستان در 171 صفحه منتشر شده است.
نظر شما