اساسا تئاتر تعلیمی به چه معناست و چگونه میتوان به این نوع تئاتر دست یافت؟ آیا نوع نگارش نمایشنامه برای تئاتر تعلیمی متفاوت است؟
تئاتر تعلیمی شاخهای از تئاتر کاربردی است که با هدف آموزش و تعلیم موضوع و مفهومی خاص تولید و اجرا میشود. این نوع از تئاتر سه رکن اصلی دارد که با بررسی آنها به راحتی میتوان تفاوتش را با سایر گونههای نمایشی متوجه شد: 1) موضوع آموزشی؛ به این معنا که نمایش حتما یک موضوع و مفهوم قابل آموختن را به عنوان هدف مشخص میکند. 2) حضور معلم/بازیگر؛ به این معنی که اجرای این نوع نمایش توسط افرادی انجام میشود که علاوهبر آشنایی کامل با تئاتر و داشتن مهارتهای بازیگری، دارای روحیه و یا تجربه معلمی هستند، چرا که قرار است موضوعی را به مخاطبان آموزش دهند. 3) مخاطب فعال؛ از آنجا که هدف این نوع از تئاتر، آموزش و تعلیم است پس مخاطب باید همواره هوشیار و آگاه باشد که آنچه در برابر او اتفاق میافتد نمایش یا واقعهای است که در همان لحظه دارد شکل میگیرد نه داستانی که پیشتر اتفاق افتاده و حالا او باید تنها شاهد اتفاقات باشد.
در این گونه نمایشی تماشاگر باید خود را دخیل و تاثیرگذار در وقایع نمایش بداند. بنابراین مشارکت و فعال بودن تماشاگر به بهترین شکل در این نوع از نمایش اتفاق میافتد. وقتی هدف چنین نمایشی طرح یک موضوع یا مضمون آموزشیست که میبایست بهصورت مشارکتی و با حضور فعال تماشاگر به اجرا دربیاید، طبیعتا متن یا نمایشنامه این نوع از تئاتر نیز با سایر نمایشنامهها متفاوت است. چه بسا در جای جای متن میبایست واکنشهای مخاطب پیشبینی شود و برای آن در متن نمایشنامه پاسخهایی تعبیه شود.
در دنیای تئاتر برخی از افراد موافق نقش اصلاح و تربیت این قالب هنری بوده و بعضی دیگر مخالف این امر هستند؛ آیا تئاتر در هر سبک و با هر شیوه اجرایی میتواند چنین نقشی را ایفا کند؟ یا بهتر است بگویم میتوان نقش تعلیمی را برای هر نوع تئاتر متصور شد؟ در این صورت مبحث سرگرمی چه میشود؟
این بحث همواره وجود داشته است که آیا تئاتر تنها یک اثر هنری است یا میتواند کارکردهای دیگری از جمله آموزش و تعلیم را هم داشته باشد؟ نظریهپردازان مختلف به چنین سؤالی پاسخهای متعدد دادهاند. برخی معتقدند تئاتر تنها باید اثری زیباییشناسانه باشد و حتی نبایست به انتقال مفهوم یا پیام خاصی بیندیشد چه رسد به آنکه بخواهد مفهومی آموزشی را منتقل کند. عدهای دیگر معتقدند ظرفیتهای تئاتر آنقدر بالاست که میتواند علاوهبر نمایش جلوههای زیباییشناسانه، هر مفهوم و محتوایی چه آموزشی و چه غیرآموزشی را نیز به مخاطب خود منتقل کند.
حتی عدهای پا را فراتر گذاشته و میگویند هر تئاتری چه بخواهد و چه نخواهد چیزی را به مخاطب آموزش میدهد. منتهی اینجا صحبت از تئاتریست که آموزش را بهعنوان یک هدف یا بهتر است بگوییم یک رسالت یا کارویژه خاص در نظر میگیرد. در چنین شرایطی آیا صحیح است که تئاتر از ماهیت اصلی خودش یعنی جنبههای زیباییشناسانه فاصله بگیرد و به کلاس درس تبدیل شود؟ و از همه مهمتر همینطور که در پرسش شما هم آمده جنبه سرگرمکنندگی تئاتر چه میشود؟ برای پاسخ به چنین سوالی ترجیح میدهم به سخنی از برتولت برشت بهعنوان مبدع و به قولی آغازگر جریان آموزش در تئاتر اشاره کنم. ایشان با قاطعیت اظهار میکند که تئاتر برای «آموزش» و تئاتر برای «سرگرمی» متقابلا منحصر به یکدیگر نیستند. و به قولی دیگر، هدف آموزشی نباید مانع لذت و سرگرمی شود و هر دو میتوانند کنار هم باشند. به قول برشت: «تضاد بین یادگیری و سرگرمی یک قانون الهی نیست... تئاتر، تئاتر میماند حتی اگر آموزشی باشد، و تا وقتی که تئاتر خوب است، پس سرگرمکننده هم هست.»
عنوان دیگر کتاب «تئاتر»، «نقش شفا بخش آن در تعلیم و تربیت» است و پشت جلد کتاب نیز آوردید که یکی از جنبههای مهم تئاتر نقش شفابخشی آن است. این نقش شفابخشی یعنی چه و در چه صورت این امر اتفاق میافتد؟
بخش عمدهای از این کتاب خاطرات نویسنده، ریچارد مورس و تجربههای خاص او در بسیاری از مراکز آموزشی و درمانی و یا مرکز تأدیبی و تربیتی مثل زندانهاست. حتی فصل پایانی کتاب به خاطرات و تجارب نویسنده در کار با کودکان جنگ در افغانستان مربوط میشود. در اکثر این خاطرات و تجارب نویسنده، استفاده از تئاتر به عنوان ابزار درمان و تربیت و تعلیم بهطور آشکار دیده میشود تا جایی که نویسنده از قابلیتها و ظرفیتهای نمایش بهعنوان دارویی شفابخش استفاده میکند. بنابراین عنوان کتاب تنها یک ادعا نیست بلکه این جنبه شفابخشی تئاتر به عینه توسط نویسنده تجربه شده و در جای جای کتاب مصداقها و نمونههای چنین کارکردی قابل مشاهده است.
آیا نقش آموزشی تئاتر صرفا در نمایشهایی است که برای کودکان اجرا میشود یا میتواند در تئاتر بزرگسال نیز نمود داشته باشد؟
این یک اشتباه متداول یا غلط مصطلح است که کودکان فقط نیاز به آموزش دارند و بزرگسالان به دلیل طی کردن مراتب آموزشی یا کسب تجارب مختلف زندگی دیگر نیازی به آموختن ندارند در حالی که انسان در هر مقطعی از زندگی و در هر مرتبه و جایگاه علمی و اجتماعی از آموزش بینیاز نیست. منتهی موضوع آموزشی و نحوه آموزش در کودکان و نوجوانان با بزرگسالان بسیار متفاوت است.
میزان پذیرش و گیرایی کودکان و نوجوانان بسیار بیشتر از بزرگسالان است. درواقع بزرگسالان در برابر آموزش مقاومت و واکنش سختگیرانهتری دارند. بنابراین طرح مضامین آموزشی در تئاتر بزرگسالان از حساسیت بالاتری برخوردار است. هرچند این به آن معنا نیست که کار آموزش در تئاتر کودکان ساده و راحت است. بهطور کلی تئاتر تعلیمی چنانچه بنا باشد به بهترین شکل ارائه شود کار بسیار سختیست چرا که اثر ارائه شده هم میبایست استانداردهای یک اثر زیباییشناسانه را داشته باشد و هم موضوع و مضمونی را بهطور کاملا پنهانی و غیرمستقیم به مخاطب ارائه کند. در این صورت فرق چندانی نمیکند که این اثر برای مخاطب کودک و نوجوان باشد یا بزرگسال.
به نظر شما اگر اجرای تئاتر آموزشی در محیطی باز همانند پارکها صورت گیرد نمیتواند در جذب مخاطب، به ویژه مخاطب جوان، نوجوان و کودک اثر بیشتر و کارکرد بهتری داشته باشد؟
وقتی از تئاتر تعلیمی بهعنوان گونهای از تئاتر کاربردی یاد میشود به این معناست که قرار نیست تئاتر تعلیمی همانند تئاتر رسمی و متداول در سالن تئاتر تولید شود و منتظر حضور مخاطب بماند بلکه باید همانند سایر اشکال تئاتر کاربردی به سراغ مخاطب هدف برود و هرجا مخاطب و گوش شنوایی دارد همانجا به اجرا دربیاید. بنابراین محدودیتی برای مکان اجرا برای این گونه نمایشی وجود ندارد اما بهترین مکان برای اجرای چنین نمایشهایی مراکز آموزشی و تعلیمیست.
ریچارد مورس در کتاب «تئاتر» به ژان ژاک روسو و پیشنهادی که او درباره آزادی دانشآموزان در خصوص استنتاج و تحلیل مسائل میدهد اشاره کرده است؛ در ادامه نیز میگوید این امر بیانگر تهدید جایگاه حاکمیت و ریاست است. سوال من این است که آیا عدم توجه به نقش تربیتی تئاتر (به ویژه درباره کودکان و جوانان) نمیتواند به دلیل همین تهدید جایگاه و ترس افراد در راس از برتری کودکان در آینده یا طغیان علیه وضع حاکم باشد؟
پاسخم به این سؤال هم میتواند مثبت باشد و هم منفی. درواقع هم با شما همنظر هستم که دلیل عدم توجه به نقش آموزشی و تربیتی تئاتر به خاطر ترس از وجه روشنگر تئاتر است و هم دلیل دیگری دارم و آن عدم آگاهی مدیران و مسئولان نهادهای تربیتی و آموزشی از ظرفیتها و قابلیتهای فوق العاده تئاتر در امر آموزش است. من روی مورد دوم بیشتر تأکید دارم. به نظرم دلیل اصلی بیتوجهی به نقش تربیتی و آموزشی تئاتر از عدم شناخت ظرفیتهای تئاتر ناشی میشود یعنی بیشتر عدم آگاهی در این امر تأثیر دارد تا آگاهی از آن. اتفاقا دلیل مخالفت بسیاری از مسؤلان و مدیران مراکز آموزشی با فعالیت نمایشی در این مراکز از همین عدم آگاهی ناشی میشود. آنها تئاتر را محل کار آموزشی میدانند و گمان میکنند بچهها با درگیر شدن در چنین فعالیتی از کار اصلیشان یعنی آموختن باز میمانند.
آیا میتوان نقش آموزشی تئاتر و آن چیزی که ریچارد مورس در این کتاب مطرح میکند را با نظریات اجرایی آگستو بوآل که در پی تغییرات اجتماعی از طریق اجرای تئاتر بود یکی دانست؟ آیا شباهتی بین این دو پیدا میشود؟
به نظرم نهتنها ریچارد مورس و آگوستو بوآل بلکه تمامی کسانی که به تئاتر به عنوان فعالیتی فراتر از ارائه یک اثر هنری و زیباییشناسانه نگاه میکنند یک هدف را دنبال میکنند و آن استفاده از تئاتر برای ایجاد تغییر در آدمها و در نهایت تغییرات اجتماعی است. پس طبیعیست که شباهتهای زیادی بین عملکرد و نظریات این افراد وجود داشته باشد. با مطالعه کتاب ریچارد مورس این شباهتها کاملا آشکار و واضح دیده میشود.
شما خود در حوزه کودک و نوجوان فعالیت میکنید؛ به نظر شما چه مقدار در تئاتر کودک و نوجوان ما به نقش آموزشی تئاتر توجه میشود؟
بسیاری از فعالان تئاتر کودک و نوجوان به این کارکرد تئاتر معتقدند و یکی از وظایف خود را آموزش و تربیت میدانند اما مهم نحوه ارائه پیامهای آموزشی و تربیتی در نمایش است. متاسفانه در بسیاری از آثار کودک و نوجوان امروز به مسئله آموزش و تربیت، کاملا سطحی و سادهانگارانه پرداخته میشود. در حالی که چنانچه پیام آموزشی و مضمون تربیتی به درستی در اثر گنجانده نشود و با آن سطحی و ساده برخورد شود به ضد خود تبدیل شده و نه تنها اثربخش نخواهد بود بلکه باعث واکنش منفی مخاطبان میشود.
در پایان اگر صحبتی درباره کتاب «تئاتر و نقش شفا بخش آن در تعلیم و تربیت» و ریچارد مورس باقی مانده بفرمایید.
کتاب «تئاتر و نقش شفابخش آن در آموزش» از جمله آثاریست که سرشار است از تجربههای هیجانانگیز و راهگشا که نهتنها انسان را به شوق میآورد بلکه دریچههای تازهای از کارکردهای فوقالعاده تئاتر بهروی مخاطبان میگشاید. امیدوارم خوانندگان این کتاب با مطالعه آن در تجربههای عالی نویسنده سهیم و شریک شوند و از نگاه متفاوت او بتوانند راهی نو برای آینده تئاتر ترسیم نمایند.
انتشارات سوره مهر کتاب تئاتر و نقش شفابخش آن در تعلیم و تربیت» نوشته ریچارد مورس را با ترجمه حسین فداییحسین در 313 صفحه، با شمارگان 1250 نسخه و با قیمت 45000 تومان منتشر کرده است.
نظر شما