به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، دكتر مجيد سرمدي در نشست «فرامرز در شاهنامه و فرامرزنامه» گفت: فرامرز در روايات، تاريخ و شاهنامه نام يکي از پسران رستم است كه در شاهنامه، او پهلوان سپاه ايران بهشمار ميآيد و در سپاهي که رستم به کينخواهي سياوش آراسته، پيشرو سپاه رستم بوده و سرانجام به دست بهمن پسر اسفنديار کشته ميشود.
وي كه در پانزدهمين مجموعه از درس گفتارهاي فردوسي در شهركتاب مركزي سخن ميگفت با اشاره به منظومه فرامرزنامه افزود: فرامرزنامه يکي از منظومههاي حماسي بعد از شاهنامه است که از چند حيث ممتاز و زمان سروده شدن آن به حماسه بزرگ فردوسي نزديک است.
وي خاطرنشان كرد: فرامرز در ادبيات حماسي و پهلواني كمرنگ مانده ولي در ديگر کتابهاي پهلواني و يا داستانهاي الحاقي شاهنامه مانند «برزونامه» آمده که در آن يکي از کارهاي مشهور او نبرد به جاي رستم با برزو پسر سهراب بوده است.
اين استاد دانشگاه يادآور شد: عظمت و شكوه شاهنامه، سبب شده بسياري از گويندگان شعر فارسي، زندگاني پهلوانان سرشناس اين شاهكار را برگيرند و طبع خود را در بوته آزمايش نهند. گاه نيز شاهان و وزيراني كه خود دلباخته حماسه بزرگ فردوسي بودهاند، گويندگان را وادار كردهاند به شيوه حكيم طوس، قصهاي از نامه پادشاهان را به نظم در آورند.
سرمدي افزود: «فرامرزنامه» از جمله اين منظومههاست. فرامرز، فرزند رستم و فرامرزنامه حكايت ماجراها و دليريهاي اوست، ولي از سراينده اين منظومه اطلاعي در دست نيست و همينقدر ميدانيم كه فرامرزنامه در نيمه قرن پنجم و حداكثر در اواخر اين قرن سروده شده است.
وي گفت: شاعر فرامرزنامه خود را مريد و شاگرد و غلام فردوسي مينامد و مانند فردوسي از دهقانان بوده است. از فرامرزنامه، دو نسخه شناخته شده در دسترس داريم كه هر دو منتخبي از اين كتاب بهشمار ميآيد، يكي نسخه كتابخانه پاريس (1173 ه. ق) و ديگر نسخه موزه بريتانيا (1019 ه.ق) كه نسخه تصحيح شده فعلي، 1594 بيت دارد و بر اساس اين دو نسخه گردآوري شده است.
اين شاهنامهپژوه به واژه شاهنامه اشاره كرد و گفت: شاهنامه كلمه بسيار زيبايي است و تعبير من از شاهنامه نامه بزرگ است زيرا شاه را سردمداران و فرمانروايان تلقي نميكنم؛ بلكه آن را يك نامه و نوشته كتاب بزرگ ميدانم.
وي افزود: من ناخواسته در برابر سراينده شاهنامه سر تعظيم فرو ميآورم، همچنين فرد ديگري كه مرا شگفتزده ميكند علامه دهخداست كه كاري سترگ را در فرهنگ و تمدن ايران كهن انجام داد.
اين استاد دانشگاه يادآور شد: شاه از ريشه خشتره يا شتره به معني شهر و كشور بهدست ميآيد و تعبير برخي از افراد درست نيست كه معتقدند شاهنامه درباره شاهان و فرمانروايان است. ما با اين ديدگاه به شاهنامه مينگريم كه شاهنامه نامه بزرگان است و واژه شاه در مواردي است كه به بزرگي از آن ياد كنيم مانند شاهرگ، شاهراه، شهسوار و شاه داماد كه در اين دسته از واژهها جاي ميگيرند.
وي افزود: محتواي اصلي شاهنامه بيشتر در ماجراها و حوادث پهلواني بنيان گذاشته ميشود، پهلوان شخصي است كه بيانگر آرمانهاي دروني، روحي و رواني ماست. پهلوان يك انسان معمولي است اما برجستگيهايي دارد و كارهاي سترگي انجام ميدهد كه ديگران دوست دارند انجام دهند ولي نميتوانند و اين مسأله در وجود آنها متجلي ميشود.
مصحح فرامرزنامه يادآور شد: پهلوانان در شاهنامه بر چند گروه تقسيم شدهاند، پهلواناني كه از خانوده كيانيان و كي بوده مانند قباد، كاووس، سياوش و كيخسرو، پهلوانان خانواده نوذريان مانند توس، رستم و پهلوانان ديگر مانند ماونديان و گودرزيان، همچنين پهلواناني كه منسوب به كاوه بودند مانند قارن و كارن. اما برجستهترين خاندان پهلوانان سيستاني از نژاد جمشيد هستند و طي ازدواج پسري به نام تور بهوجود آمدهاند. تور در لغت به معناي كسي است كه اسبي لاغر دارد.
وي افزود: بعد از رستم سلسله پهلوانان متوقف نميشود زيرا مردم جامعه و صاحبنظران دوست نداشتند رستم بميرد و اين در حالي است كه در شاهنامه رستم با ناجوانمردي و نامردمي كشته ميشود. البته از محتواي شاهنامه يك بحث فلسفي بهوجود ميآيد كه سيطره هستي قضا، قدر و مرگ است و انسان در مقابل آن تعظيم نميكند؛ زيرا دوست ندارد بميرد، از اين روي كساني را بايد در ذهن ايجاد كنيم كه ناميرا باشند.
سرمدي گفت: كيومرث كه در اساطير آمده زنده و ميراست و زندگاني مانايي داشته است و به نظر ميآيد ساختن و پرداختن به خاندان رستم از اين انگيزه نشأت ميگيرد كه رستم نبايد بميرد. رستم، نژاد ايراني و پهلواني و نماد بزرگي و افتخار ملي ماست و ما بايد آن را زنده نگهداريم.
اين استاد دانشگاه خاطرنشان كرد: از بين تمام پهلوانان بعد از شاهنامه، بيشتر به فرامرز پرداخته شده است اما در جامعه كنوني فرامرز مغفور مانده است. از اين پهلوان ايراني حتي در دوران كهنتر و در مجملالتواريخ، قصص، نزهتنامه علايي، دايرهالمعارفها، تاريخ بلعمي و اكثر تواريخ سيستاني ياد شده است.
وي به واژه فرامرز اشاره كرد و گفت: فرامرز از لحاظ ريشهشناسي از فر پيشوند و آموز تشكيل شده و كسي است كه دشمنش را پيشتر ميآموزد. فرامَرز بايد فرامُرز تلقي شود و در بيتي از اسكندرنامه با البرز همسوست و يكي از گونههاي گويشي فرامرز، البرز بوده است.
اين شاهنامهپژوه افزود: فرامرز فرزند رستم بوده و همچنين رستم پسري به نام سهراب داشته كه مادرش تهمينه بوده و داستان رستم و سهراب را ايرانيها بهخوبي شناختهاند، ولي فرامرز از كجا آمده و مادرش كيست؟
وي خاطرنشان كرد: مادر فرامرز، خاله كيقباد بوده است و نشان ميدهد كه رستم همسر ديگري داشته است و فرامرز دو خواهر ديگر به نامهاي بانوگشسب و زربانو داشته كه هر كدام داراي حماسههاي مستقل هستند.
سرمدي افزود: در تاريخ سيستان درباره اخبار فرامرز بسيار ميخوانيم و بالغ بر 12 مجلد كتاب درباره اخبار فرامرز وجود دارد كه به دست ما نرسيده است. بعدها ميبينيم كه در بهمننامه از فرامرز بيشتر ياد ميشود و در شاهنامه بيشتر وقايع اصلي با وجود رستم رخ ميدهد.
وي به هدف فردوسي از آوردن نام رستم در شاهنامه اشاره كرد و گفت: رستم پهلواني فرزانه و داراي تجربه بسيار بالايي بوده است. تنها هدف فردوسي اين بوده كه يك نفر را انتخاب كند كه آمال و آلام مردم ايران را بشناسد و روحيه جوانمردي، دليري و از خودگذشتگي داشته باشد.
سرمدي يادآورر شد: مادر فرامرز از يك سو خاله كيقباد و از سوي ديگر تهمينه است و در تاريخ گزيده حمدالله مستوفي آمده كه تهمينه پسر ديگري براي رستم ميآورد. از روايات ديگر برميآيد كه مادر او دختري هندي بوده و هنگامي كه رستم به هند لشگر كشيده بود با دختري ازدواج كرد و فرامرز را به دنيا آورد.
وي افزود: در بعضي از روايات رستم با دختر گودرز ازدواج كرده و در برخي از روايات ارمني مادر فرامرز گلپري ناميده شده است كه مقاله مفصل آن را دكتر جلال خالقي مطلق نوشته و در كتاب فرامرزنامه آورده است.
وي يادآور شد: در شاهنامه به فرامرز پرداخته نشده و دليل آن بودن رستم است كه فرامرز در سايه بزرگي رستم گم شده است و هر جا كه به فرامرز اشاره شده مأموريتهاي بزرگي را به او سپردهاند و از آن جمله مأموريت لشگركشي به هندوستان است.
اين استاد دانشگاه گفت: منطقه هند در ادب فارسي جايگاه خاصي دارد. هند سرزمين شگفتيها، جادوها و ثروتهاست. هندوستان مكان ثروت بوده و در طول تاريخ در لشگركشيها و تاخت و تازهاي همسايگان واقع شده است.
وي افزود: يكي از وظايف پهلوان در حماسهها ستيز با دشمنان ماوراءالطبيعت بوده كه براي انسان ناشناخته و مهيب بهشمار ميرفته و از اين حيث هندوستان جايگاه خاصي پيدا ميكند. در هندوستان حماسه اژدها نقش بسيار بزرگي را ايفا كرده است زيرا مهيب و شگفتانگيز و داراي نيروهاي فوقالعاده و اسطورهاي بوده كه ريشه در باورهاي انساني داشته است. در تصاوير شعري نيز ميبينيم كه آسمان را به اژدها تعبير ميكنند و هر چيزي كه شگفتانگيز است به اژدها تشبيه ميكنند.
مصحح فرامرزنامه يادآور شد: نخستينبار در داستان سياوش نشان ميبينيم كه جنگ ايران و توران را فرامرز شروع كرده است و نخستينباري كه جنگ بين ايرانيان و تورانيان سر ميگيرد فرامرز منشأ آن بوده است.
وي افزود: در داستان بيژن و منيژه فرامرز با صد سوار ميآيد و در داستان رستم و اسفنديار كه داستان داستانهاست با بهمن درگير ميشود و منظومههاي اصلي از اينجا آغاز ميشود و در نهايت در مرگ رستم مأمور ميشود كه رستم را از چاه دربياورد و در تابوتي قرار ميدهد و در دخمه مخصوص خود دفن كند.
اين شاهنامه پژوه به نكته جالبي اشاره كرد و گفت: بعد از مرگ فرامرز پادشاهي به زني به نام هماي ميرسد.
پانزدهمين مجموعه درسگفتارهايي درباره فردوسي به «فرامرز در شاهنامه و فرامرزنامه» اختصاص داشت که دکتر مجيد سرمدي، استاد دانشگاه و مصحح فرامرزنامه شب گذشته 6 آذرماه در اينباره سخن گفت.
پانزدهمين مجموعه از درس گفتارهاي فردوسي با عنوان «فرامز در شاهنامه و فرامرزنامه» در شهركتاب مركزي،برگزار شد. دكتر مجيد سرمدي در اين نشست گفت: فرامرز، فرزند رستم و فرامرزنامه حكايت ماجراها و دليريهاي او و يکي از منظومههاي تاريخي حماسي بعد از شاهنامه بهشمار ميآيد که از چند حيث ممتاز و زمان سروده شدن آن به حماسه بزرگ فردوسي نزديک است._
نظرات