محمود آموزگار رقیبتراشی برای کتابفروشیها را از اساس اشتباه خواند و گفت: به جای ایجاد بازارهای جدید غیرمرتبط، باید تقاضای کتاب را بالا برد.
محمود آموزگار، نایبرئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران در گفتوگو با خبرنگار ایبنا گفت: این کار اساسا اشتباه است و بهنظرم رقبتراشیدن برای کتابفروشیها؛ مثل دستفروشها، کتابفروشهای مترو و نمایشگاههای کتاب متفرقه، اصلا درست نیست.
کتابفروشیها؛ آخرین حلقه ارتباط با مشتری
وی که اساسا طرح این موضوع را در شرایط فعلی، نامناسب میداند، افزود: درحال حاضر تمام تمرکز ما روی این است که توجهها را به سمت کتابفروشیها جلب کنیم؛ چون در حال حاضر، کتابفروشیها آخرین حلقهای هستند که با مشتریها ارتباط پیدا میکنند. به نظر من این نحوه فروش کتاب اساسا پروژه اشتباهی است و به جای این قضایا باید تقاضای کتاب را بالا برد.
آموزگار در واکنش به این گفته خبرنگار ایبنا که برخی مطبهای تخصصی پزشکان به فروش کتاب تخصصی میپردازند، ضمن تاکید بر اینکه من این کار را بهطور کلی و ریشهای اشتباه میدانم؛ عنوان کرد: مطب پزشک باید کار خودش را انجام دهد. کار پزشک، تشخیص بیماری، ارائه نسخه و درمان و مداوا است، نه کتابفروشی.
وی افزود: این داستان دقیقا شبیه داستان فروش عینک در مطب برخی چشمپزشکهاست که آن هم اشتباه است؛ زیرا عینک را باید از عینکفروشی خرید، نه از مطب پزشک. هستند کسانی که اگر به چشمپزشکی مراجعه کنند که عینک میفروشد، فکر میکنند اصلا دکتر خوبی نیست.
فروش لوازمالتحریر در کتابفروشی؛ یک قانون نانوشته
نایبرئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران درباره حق فروش اقلام غیر از کتاب در کتابفروشیها، اظهار کرد: درصد خاصی برای این کار در نظر گرفته نشده است؛ منتهی معمولا در کتابفروشیها عرف بوده که خودکار یا مداد و این موارد هم، بنابر تقاضای مشتری، به فروش میرسیده است. اینجا اتحادیه نوشتافزار و لوازمالتحریر فروشان میتواند به کتابفروشی اعتراض کنند، که چرا بدون جواز کسبی لوازمالتحریر میفروشد.
وی اضافه کرد: اما یک قرارداد یا توافق نانوشته این میان وجود دارد- که هیچ جایی ثبت نشده – که در حد متعارف اغماض میشود؛ یعنی تمهیدی اندیشیده شده تا با توجه به اینکه لوازمالتحریر هم همگن با کتاب است و جزو اقلامی است که با کتاب بیگانه نیست؛ در کتابفروشیها به فروش برسد؛ میزان آن هم حدود 20 درصد در نظر گرفته شده است تا تداخل صنفی با لوازمالتحریرفروشها پیدا نشود. دلیل این کار هم تقویت اقتصاد کتابفروشیها است.
او اضافه کرد: الان کافهکتاب هم به رستههای اتحادیه اضافه شده که در همین رسته کافهکتابها، وزارت صنعت معدن و تجارت شرایطی تعیین کرده است؛ مثلا کتابفروشیهایی که حداقل 70 متر مساحت داشته باشند میتوانند به کافهکتاب تبدیل شوند و حداقل 60 درصد کافهکتاب باید به کتاب اختصاص داشته باشد، یعنی هدف اصلی فدا نشود. دلیل قبول کافه در کتابفروشیها هم کمک به معیشت بهتر و بیشتر کتابفروشی است، که بتواند ادامه کار دهد.
آموزگار فروش کتاب در مکانی غیر از کتابفروشیها را کار بسیار اشتباهی خواند و افزود: اگر قرار است کاری برای فروش کتاب صورت گیرد، باید بهنحوی باشد که فروش کتاب در کتابفروشیها انجام گیرد.
هزینه برای کتابفروشی سرمایهگذاری است
او ادامه داد: در بسیاری از کشورها، دولت و جامعه از کتابفروشی مراقبت، محافظت و حمایت میکنند و معتقدند کتابفروشیها مجاری تنفسی جامعه هستند و هرچه تعداد آنها بیشتر شود، از میزان جرم و جنایت و خلاف کاسته میشود.
وی افزود: آنها میگویند هزینه کردن در این بخش، هزینه نیست، بلکه سرمایهگذاری است؛ که دولت را از تحمل یکسری هزینهها برای برخورد با جرم و جنایت و این قبیل موارد معاف میکند.
نایب رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران در ادامه گفت: افزایش بازار فیزیکی کتاب، مسأله کوچکی نیست که همینطوری به ذهن کسی برسد. الان شهرداری تهران در برخورد با کسانی که در ایستگاههای مترو مبادرت به فروش کتاب میکنند، پذیرفته که حتما از اتحادیه جواز بگیرند و تحت نظارت اتحادیه باشند؛ یعنی قواعد صنفی را رعایت کنند، کتاب قاچاق نفروشند و این قبیل موارد را نداشته باشند.
آموزگار در پاسخ به این سوال که آیا کتابفروشان میتوانند از اماکن یا اصناف غیرمرتبط با این حوزه که دست به فروش کتاب میزنند، شکایت کنند؟ گفت: بله میتوانند، ولی شاید این کار را نکنند؛ چون در هر صورت کتاب بیشتری بهفروش میرسد. البته اگر این کار حمل بر رقابت با کتابفروشی شود، مسأله فرق میکند.
وی ضمن تاکید براینکه اگر قرار است کتابفروشیها حفظ شوند، باید از آنها حمایت شود؛ اضافه کرد: فردی که سرقفلی و اجاره پرداخت کرده و مکانی را به کتابفروشی تبدیل کرده است نباید با آن فردی که اجازه میدهند در کنار خیابان کتاب بفروشد، برابر تلقی شود.
در فروشگاههای زنجیرهای هم قوانین رعایت شود
رئیس کمیسیون حقوقی اتاق اصناف در واکنش به فروش کتاب در برخی فروشگاههای زنجیرهای عنوان کرد: در فروشگاههای زنجیرهای هم باید قوانین رعایت شود. مثلا یکی از همین فروشگاههای زنجیرهای کتاب قاچاق میفروخت.
او ادامه داد: برای روشنتر شدن این موضوع، فروش آنلاین کتاب را در نظر بگیرید که طبیعتا کتاب بیشتری در فرایند آن فروش میرود؛ ولی باید دید که ماحصل ماجرا چیست. آیا هدف ما فقط این است که کتاب با قیمت ارزانتر به فروش برسد؟ آیا به نقش اماکنی مثل کتابفروشی توجه داریم و ویژگیهای این نهاد را متوجه میشویم؟ اینها موضوعات بسیار مهمی است. باید تکلیف را روشن کنید که آیا منطق اقتصاد مدل آمریکایی است؛ که هر چیز که صرف نکرد را تعطیل کنیم، یا اینکه وجود یکسری چیزها برای جامعه ضروری است؟
آموزگار در پایان در جمعبندی نظر خود درباره توسعه فیزیکی بازار فروش کتاب گفت: فروش تنها کتاب در شرایط فعلی، با توجه به سهم اندک کتابفروش از قیمت پشت جلد، تکافوی هزینه برای کتابفروشی را نمیکند. بنابراین اگر بخواهیم کتابفروشیها حفظ شوند، باید امکانات و شرایطی را فراهم کنیم که کتابفروشها بتوانند در کنار کتاب -که عمدتا کتاب باشد- اقلام دیگر همگن با کتاب را هم بتواند بفروشد تا درآمدش افزایش یابد و از عهده هزینهها برآید.
نظر شما