با ترجمه امیرحسین اللهیاری منتشر میشود
روایت شاعرانه ابنعربی از عشق شورانگیزش به نظام دختر شیخ مکین الدین زاهر
کتاب «عشق را زبانی دیگر» ترجمه منظوم امیرحسین اللهیاری از کتاب «ترجمان الاشواق» ابن عربی توسط نشر مولی منتشر میشود. ابنعربی این اشعار را در عشقش به دختری به نام نظام سروده است.
محمد حسن علوان در رمان «گاه ناچیزی مرگ» توصیف شورانگیزی از این عشق و حیرت ابن عربی و طواف مدهوشانه او از بیت الله الحرام بر اثر این عشق را روایت کرده است. این رمان را نیز اللهیاری به فارسی ترجمه کرده است.
ابن عربی درباره «ترجمان الاشواق» و مجلس درس شیخ مکین الدین نوشته است: «در سال ۵۹۸ به مکه فرود آمدم، با گروهی از بزرگان و دانایان، مردان و زنان آشنا شدم. در میان ایشان کسی را چون جناب مکینالدین، ابوشجاع، زاهر بن رستم، نیافتم. همچنین خواهر وی، شیخه حجاز، فخر النساء را در فضایل سرآمد همگان یافتم. کتاب صحیح ترمذی و بسیاری از دیگر کتب را در آن سامان خدمت شیخ تلمذ کردم، اما خواهرش که بهحق، افتخار زنان و مردان دانشمند بود، کسی فرستادم و از وی درخواست استماع حدیث کردم، چون حدیث را نیکو میدانست، لیکن نپذیرفت و گفت: «آرزوهایم سرآمده و مرگم فرارسیده و این چندگاه پایان زندگیام در فکر بندگی خدایم؛ بدین جهت از این کار، معذورم.»
با این حال، به برادر دانشمندش اجازه داد تا به نیابت از وی، رخصت عامی در ارتباط با همه روایات او برایم بنویسد و برادرش چنین کرد و اجازهنامه را به خط خویش برایم فرستاد... شیخ مکینالدین را دختری بود که زیبایی صورت و نیکویی سیرت، به حقیقت، در وی جمع آمده بود. نام وی، نظام، لقبش، عین الشمس و البهاء و از زنان بسیار فرهیخته و دانا، عابد روزهدار و معتکف پرهیزگار بود و... ما نیز از نظم خود در این کتاب، با زبان نرم مغازله و عبارات پاک تغزلی، بهترین آویزهها را به گردن او آویختیم.»
اللهیاری مترجم این کتاب به ایبنا گفت: «ترجمان الاشواق» برای نخستین بار است که از متن اصلی یعنی عربی به شعر فارسی ترجمه میشود. من این ابیات ابن عربی را به غزل فارسی برگرداندهام که به زودی توسط نشر مولی در دسترس علاقهمندان قرار میگیرد.
وی افزود: عربها به شعر میگویند «قصیده». حتی به شعر سپید یا بیوزن میگویند «قصیدةالنثر». من این قصیدهها یا به عبارتی غزلیات را به شعر پارسی برگردان کردم با مقدمه و پانوشتهای مبسوط. در برگردان اشعار از زبانهای دیگر به شعر فارسی مهم این است که مترجم ابتدا سطح زبانی شعر را در زبان مبدا دریافت کرده و در زبان مقصد پیاده کند. ذهن من نیز آموخته شعر است و وقتی آن غزلیات شورانگیز را میخواندم بیت به بیت به صورت شعر فارسی در ذهن من نقش میبست، فقط در مواردی به تنگنای قافیه میرسیدم که آن هم با توجه به همپوشانی دو زبان فارسی و عربی به سادگی حل میشد.
اللهیاری ادامه داد: ابن عربی خود در «فتوحات مکیه» به این عشق اشاره کرده است. او مفصل شرح داده که دلداده دختر شیخ زاهر بودم که از نظر اندام و... این ویژگیها را داشت و اگر حسادت حسودان نبود چیزهای بیشتری درباره او میگفتم. پس از انتشار و شهرت پیدا کردن کتاب «ترجمان الاشواق» آنقدر دشمنان ابن عربی بر او تاختند که اینکه دوتن از اصحاب ابن عربی به نامهای بدر حبشی و اسماعیل بن سودوکین به او نامه نوشته و گفتند که قضیه دارد مشکلساز میشود و شما فکری برای آن بکنید. تا اینکه ابن عربی شرحی بر «ترجمان الاشواق» نوشت به نام «ذخایر الاعلاق» که کتاب بدی است. ابن عربی این کتاب را فقط برای این نوشت که خود را از تهمت آن عشق خلاص کند و مثلا نوشته که اگر من از کمر باریک صحبت میکنم منظور سختی راهها در عرفان است و...
این مترجم همچنین به پیشنهاد ناشر مبنی بر ترجمه «ذخایر الاعلاق» نیز اشاره کرد و گفت: زمانی که مشغول ترجمه «ترجمان الاشواق» بودم حسین مفید مدیر محترم انتشارات مولی پیشنهاد داد تا «ذخایر الاعلاق» را هم ترجمه و به کتاب ملحق کنم؛ که بنده با احترام از پذیرش آن عذر خواستم. «ترجمان الاشواق» عظمت زیادی دارد و در عشق یک دختر سروده شده؛ و در مقابل اما «ذخایر الاعلاق» کتاب بیهودهای است. همانطور که اشاره کردم خود ابن عربی در متن فتوحات مکیه به این عشق اشاره کرده است.
اللهیاری همچنین در پایان از انتشار ترجمه خود از کتاب «عنقای مغرب» ابن عربی نیز توسط نشر مولی خبر داد.
ترجمه «کتاب مواقف و مخاطبات» اثر محمد بن عبدالجبار نفری، رمان «گاه ناچیزی مرگ» نوشته محمد حسن علوان، ترجمه «الکتاب» ادونیس (در سه جلد که مهمترین مجموعه شعر ۱۰۰ سال اخیر عرب است)، ترجمه حیدربابای شهریار به شعر فارسی به نام «سلام بر حیدر بابا» و «شرح گل سوری» ترجمه مجموعه مقالاتی مهم درباره ادونیس، از جمله ترجمههای منتشر شده امیرحسین اللهیاری است.
نظر شما