نصرالله حدادی به مناسبت کریسمس و آغاز سال نو میلادی یادداشتی درباره هنرمندان مسیحی و مرور آثار آنها نوشته است.
ذکاء، یحیی؛ تاریخ عکاسی و عکاسان پیشگام در ایران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 581 صفحه، رحلی، چاپ اول، 1376، تهران.
در این کتاب، مرحوم ذکا به صورت مستوفا راجعبه هنر عکاسی در ایران سخن گفته است و در کنار اوگوست کریشش اتریشی، لوئیجی پشه و فوکهتی ایتالیایی، کارلیان و بولکویل دوکو لیبوف فرانسوی، به لوئیجی مونتابونه ایتالیایی و ژوزف پاپازیان ارمنینژاد ایرانی نیز اشاره دارد و آنتوان خان سوریوگین گرجیتبار مسیحی و ایوانف (روسی خان)، نام دهها عکاس دیگر همچون عبدالله میرزا قاجار، آقارضا اقبالالسلطنه، میرزا ابراهیم خان صحافباشی، محمد حسنخان قاجار، یوسفخان عکاسباشی و ... را نیز ذکر میکند، اما نکته جالب توجه، حضور پررنگ عکاسان ارمنی در دیگر شهرهای ایران است. آقایانس، اصلان هایراپتیان، استپان استپانیان، آوادیس وسراپیون و اوسپیانس در تبریز، تونی هووانس مار دیروسیان و میناس عکاس در اصفهان، برادران خاچاطوریان در رشت، از جمله این عکاسان هستند که آثار درخوری ـ بخصوص از آنتوان خان سوریوگین ـ از آنان به یادگار مانده است.
در صنعت سینما، نام آوانس اوگانیانس با اولین فیلمهای ایرانی گره خورده است. او نخستین فیلمنامهنویس، کارگردان، تدوینگر و مؤسس مدرسه آرتیسی سینما در ایران است و با آن عاقبت خوشی پیدا نکرد «حاجی آقا آکتُر سینما» از جمله یادگارهای اوست.
امید، جمال؛ تاریخ سینمای ایران (1357 ـ 1279)، انتشارات روزنه، 1198 صفحه، رحلی، چاپ دوم، بهار 1377، تهران.
در این کتاب، با نام دهها هنرمند مسیحی عرصه سینمای ایران، آشنا میشویم. از ساموئل خاچکیان، تا آربی آوانسیان. از لوریس چکناواریان، تا شاهین سرکیسیان. از گریگور یقیکان، تا لُرتا هایراپتیان.
بردی از یادم؛ مروری بر زندگی لُرتا هایراپتیان(نوشین)، زاون قوکاسیان، 352 صفحه رقعی، خجسته، 1393، تهران.
در این کتاب، با زندگی و هنر لرتا، آن هم به روایت یک همکیش او بیشتر آشنا میشویم.
«لرتا هایراپتیان، در سال 1290 شمسی (1911میلادی) در تهران و در باغ ییلاقی پدربزرگش در زرگنده به دنیا آمد. اما خیلی زود پدرش هامبارسون هایراپتیان را که از ارامنه قرهباغ و از تجار بزرگ بود، از دست داد. مادرش، ماری ترز، فرزند ماکسیم دلاروکا دکتر داروساز ایتالیایی شهروند جزیره مالت، مردی هنرمند و هنرشناس بود. با موسیقی آشنایی داشت و ساز هم مینواخت.
لُرتا تحصیلات ابتدایی را در مدرسه فرانسویها، که بعدا به ژاندارک موسوم شد، آغاز کرد. در این زمان برادرش به مدرسه روسها میرفت. در این مدرسه برنامههای هنری از جمله تئاتر وجود داشت. به همین جهت لُرتا که فضای هنری را لمس کرده و مجذوب آن شده بود، پس از سه سال به اصرار، خودش را به مدرسه روسها منتقل کرد و دیپلمش را نیز از همین مدرسه گرفت. طی این سالها، رییس بانک شوروی که در ضمن کارگردان خیلی خوبی هم بود، با گروه تئاتر مدرسه کار میکرد و سالی یکی دو بار به مناسبت جشنهای سال نو و یا پایان سال تحصیلی، برنامه هنری اجرا میکرد. در این برنامهها که گروه کُر نیز وجود داشت، لرتا نقشهای اصلی را بهعهده داشت، ضمن آن که سو لیست گروه کُر نیز بود... در این زمان مادام آقابایف که تحصیلکرده رشته آواز از کنسرواتوار برلن بود، گاهگاهی کنسرت میداد، قطعههای تئاتر موزیکال هم برگزار میکرد، ایشان اولین بار لُرتا را که در آن موقع 10 یا 11 سال داشت، برای بازی در یک قطعه موزیکال در خارج از مدرسه به روی صحنه برد. لرتا همواره با لبخندی شیرینی در مورد آغاز مرحله جدیدی از زندگی هنری خود فروتنانه، با لبخندی شیرین میگفت: «من گل خشخاش بودم» همه این تئاترهای موزیکال به زبان فارسی اجرا میشد.
لُرتا در سال 1312 با عبدالحسین نوشین ازدواج کرد و به خاطر آشنایی با زبانهای روسی، فرانسوی، ارمنی و فارسی، با بسیاری از فرهیختگان و مشاهیر آن عصر، همانند صادق هدایت، سعید نفیسی، مسعود فرزاد، بزرگ علوی و پرویز ناتل خانلری حشر و نشر داشت.
با وقوع حادثه 15 بهمنسال 1327، عبدالحسین نوشین ناچار به ترک ایران شد و لرتا تا مدتی با او همراه بود و بعدها به ایران بازگشت و به زندگی هنری خود ادامه داد و سرانجام در سال 1358، ایران را به مقصد وین ترک کرد و سرانجام در 7 فروردین 77 روی در نقاب خاک کشید.
در دیگر عرصههای هنری، نامهای آشنای هموطنان ارمنیمان، ثبت تاریخ شده است. آثار زندهیاد مارکار گالستیانس در عرصه معماری در مجموعه میدان مشق تهران، در کنار اساتید بزرگی چون آندره گدار، نیکولای مارکوف و استاد حسین لرزاده، خودنمایی میکند و نام کلارا آبکار، و نقاشی به هم گره خورده است، همانگونه که موسیقی را مگر میتوانیم بدون لوریس چکناواریان، که بسیاری مردمی و خاکی است، تصور کنیم؟
صدای ژرژ پطرسی، یکی از آشناترین نواها در صدا و سیما و عرصه دوبله است و آلکس آقابابیان، بدون شک پایهگذار هنر دوبله، بر روی فیلمهای خارجی است و برسابه هوسپیان، بنیانگذار اولین کودکستان در تهران است که ابتدا آن را در محله امیریه راهاندازی کرد و هنرمندان بزرگی چون مرحوم مهندس همایون خرم، از جمله دانشآموزان این کودکستان بودند و بعدها، این کودکستان را به محله شاهآباد و در نزدیکی عمارت مسعودیه، بسط و توسعه داد.
نامهای آشنایی چون زویا پیرزاد و یرواندآبراهامیان، برای اهالی کتاب بسیار آشنا هستند و آثار آنان، به کرات، از سوی ناشران مختلف به چاپ رسیده و هموطنان عزیز مسیحی و ارمنی ما، در این عرصه نیز فعال هستند و روزنامه معروف آلیک، زبان گویای آنان است.
تولد پیامبر ابراهیمی، حضرت عیسی مسیح(ع) و آغاز سال 2020 میلادی، برعموم هموطنان مسیحی، ارمنی و آشوری، مهنا و مبارک باد.
نظر شما