چهارشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۸ - ۱۲:۵۲
تفصیل فلسفه را از کتاب‌ها می‌خوانیم تا به اجمال برسیم

داوری می‌گوید: ما ابتدا باید بدانیم مقوله‌هایی نظیر ماهیت و وجود در فلسفه ارسطو و افلاطون چه معنایی دارد و این معنا چه تفاوتی دارد با آنچه در باب این دو مقوله در فلسفه اسلامی آمده است؟ ما تفصیل فلسفه را از کتاب‌ها می‌خوانیم تا به اجمال برسیم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، روز سه‌شنبه 28 آبان 1398، به مناسبت روز جهانی فلسفه، سلسله سخنرانی‌هایی با موضوع «آزاداندیشی» در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.
 
در ابتدای این نشست، رضا داوری اردکانی، استاد فلسفه و رئیس فرهنگستان هنر، به ایراد سخنرانی پرداخت. داوری به طرح چند پرسش پرداخت و گفت: ما باید از خود بپرسیم که چه سروکاری با فلسفه داریم، با فلسفه چه می‌کنیم و فلسفه با ما چه می‌کند؟ به گمان من، ما چندان به این موضوعات فکر نمی‌کنیم.
 
او افزود: ارسطو گفته بود الهیات اشرف علوم است چون بی‌سودترین علوم است. این را درباره فلسفه هم می‌شود گفت، اما آیا بی‌سود بودن به معنای بیهوده بودن است؟ به گمان من این‌گونه نیست.
 
به اعتقاد داوری، فلسفه دو شان دارد. او در این زمینه گفت: یکی از این دو شان، شان یافتن است و شان دیگر، شان تفصیل و تشریح و توضیح. کتاب‌های فلسفه همه تفصیل یافت فیلسوف هستند. یافت قابل انتقال نیست و بر این پایه است که افلاطون معتقد است فلسفه را نمی‌شود آموخت مگر آنکه اتصالی بی‌تکلف بین ارواح برقرار شود. مراد افلاطون این نبود که کتاب جمهوری را نمی‌شود تدریس کرد، بحث او به آنچه که پشت این کتاب بود و به یافت فیلسوف مربوط می‌شود باز می‌گشت.
 
داوری در فراز دیگری از سخنش گفت: من در جایی گفتم فارابی و ابن‌سینا و ملاصدرا به کار امروز ما نمی‌آیند. آیا این سخن به معنای تخفیف شان این بزرگان است؟ به گمانم این‌گونه نیست. نکته این است که برنامه‌ریزی آموزشی و بانکداری و... را نمی‌شود از کتاب شفای ابن‌سینا استنباط کرد. در چنین وضعیتی پس دلیل رجوع ما به فیلسوفان چیست؟ ما از فیلسوفان علاوه بر آنکه مطالب و مسائل را یاد می‌گیریم، باید رسم و راه فلسفه‌ورزی را هم یاد بگیریم. ما ابتدا باید بدانیم مقوله‌هایی نظیر ماهیت و وجود در فلسفه ارسطو و افلاطون چه معنایی دارد و این معنا چه تفاوتی با آنچه در باب این دو مقوله در فلسفه اسلامی آمده است دارد؟ ما تفصیل فلسفه را از کتاب‌ها می‌خوانیم تا به اجمال برسیم.
 
به گفته داوری: بر پایه آنچه که گفته آمد دوری جستن از فلسفه اسلامی و دیگر انواع فلسفه معنا ندارد، مسئله نحوه پرداخت است.
 
او سپس به تاثیر فلسفه در زیست انسان‌ها پرداخت و پس از طرح پرسشی در این زمینه گفت: سخن گفتن درباره این تاثیر دشوار است اما علم و سیاست در سایه هنر و فلسفه رشد کرده‌اند. مردم از کانت شاید به طور مستقیم نتوانند چیز چندانی بیاموزند اما مسئله این است که کانت فرمی از روشنگری را پدید آورده است که پرتو آن بر ادبیات، سیاست و... هم افتاده است.
 
داوری افزود: فلسفه ما را متوجه افق‌ها می‌کند. مردم فلسفه را مستقیماً از فیلسوفان نمی‌آموزند. پرتو دانش آنان غیرمستقیم به مردم می‌رسد. عقل آموختنی نیست. نوعی بهره‌مندی است و شاید فیلسوفان از آن بهره بیشتری داشته باشند و مردم را هم از آن مستفید می‌کنند. ما با شناخت سیستم اندیشه فلاسفه است که می‌توانیم به اندیشه آنان راه بیابیم.
 
یکی دیگر از سخنرانان این نشست، شهرام پازوکی بود که سخنرانی‌ای با نام نگرشی عرفانی به آزاداندیشی را ارائه داد. او پس از تذکر این نکته که آزاداندیشی برآمده از فکر و اندیشه روشنگری است و سابقه‌ای چند قرنه و نه چندان طولانی دارد گفت: در مبحثی که ما طرح می‌کنیم آزاداندیشی در متن دینی و اسلامی معنا دارد و به همین دلیل، با این معنا متفاوت است. آزادی را می‌توان غایت سلوک عرفانی دانست و در معنای عرفانی می‌توان آزاداندیشی را معادل گشوده‌فکری تلقی کرد.

 
او سپس به طرح این پرسش پرداخت که هنگامی که از آزاداندیشی در معنای مدنظر عرفانی سخن می‌گوئیم، از اساس چه معنایی از اندیشه را مدنظر داریم؟ پازوکی در پاسخ به این پرسش گفت: تفکر در معنای مدنظر عرفان اسلامی با آنچه در روانشناسی مدرن یا فلسفه اسلامی مدنظر است مخالف است. اگر این‌گونه نبود آن آیه از قرآن که گفته است یک ساعت تفکر برابر است با شصت سال عبادت، بی‌معنا می‌شد.
 
به گفته پازوکی: شیخ محمود شبستری در گلشن راز تفکر در نگاه عارفان را تعریف می‌کند و می‌گوید تفکر سیر از باطل به سوی حق است و رسیدن به یک کل مطلق. این معنای تفکر در عرفان و لازمه آزاداندیشی عرفانی است.
 
این عضو هیئت علمی انجمن حکمت و فلسفه افزود: آزاداندیشی از منظر عرفانی به تحقیق نیاز دارد و تحقیق در معنای عرفانی به معنای ظهور حقایق در دل و جان ماست. این گونه از تحقیق در واقع نوعی علم حضوری است. این تحقیق در برابر تقلید قرار می‌گیرد که یکی از موانع آزاداندیشی در عرفان اسلامی است.
 
به گفته پازوکی غرض نیز یکی دیگر از موانع آزاداندیشی در نگاه عرفانی است. او گفت: از منظر عارفان آنکه خدا را به قصد خاصی عبادت کند، حتی به قصد قربت، خود را پرستیده است.
 
از دیگر موانع آزاداندیشی عرفانی به گفته پازوکی تفسیر به رای است. او این موضوع را چنین تبیین کرد: از منظر عارفان تفسیر به رای، تفسیر از منظر خودبینی است. خود رای بودن تعبیر دیگر تفسیر به رای است و مولانا در داستان فیل در تاریکی مبحث نگاه عارفان به مقوله تفسیر به رای را به خوبی تبیین کرده است. به دنبال مسئله تفسیر به رای، مسئله عقیده و اعتقاد هم به میان می‌آید. اعتقاد نیز در نگرش عرفانی امر پسندیده‌ای نیست چرا که معتقد خدا را مقید به اوهام و تصورات خویش می‌کند.
 
او افزود: عارفان مسلمان اگر ذکر عقاید خویش کرده‌اند، برای رفع شبهات بوده است و از اساس چندان میلی به بیان عقیده در میان عارفان نیست. به همین دلیل است که شما واژه اعتقاد و عقیده را کمتر در متون عرفانی پیدا می‌کنید. این نگرش مخالف با مقوله اعتقاد، باعث می‌شود که عارفان اعتقادات فرقه‌های مختلف را بی‌اهمیت تلقی کنند. بر همین پایه است که کسانی مانند حافظ و مولانا هفتاد و دو ملت را هم‌عرض می‌دانند و معتقد هستند که این فرقه‌ها تا هنگامی که در حال جنگ با یکدیگر هستند از تحقیق به دورند.
 
پازوکی با ذکر این نکته که عارف به دنبال صلح کل است گفت: فرقه اندیشی و مذهب‌گرایی از منظر عارف مذموم است و آن‌کس که نگاه جامع‌بین دارد آزاداندیش است. به همین دلیل است که عرفا به جای واژگانی نظیر مذهب، از واژه طریقت برای نامیدن خود بهره می‌برند.
 
به گفته پازوکی: آزادی در نگاه عرفا، آزادی در بند حق است و به همین دلیل است که می‌گویند من از آن روز که در بند توام آزادم. در چنین نگاهی نبوت هدایت‌کننده به آزادی است و مومنان از جانب انبیا آزاد می‌شوند. آن جنبه از نبی که فرد را به سمت آزادی هدایت می‌کند، جنبه تبشیری یا ولوی پیامبر است.
 
آخرین بخش از سخنان این استاد عرفان نظری، به آثار پدید آمدن گشایش در تفکر اختصاص داشت. پازوکی گفت: یکی از امکانات و نتایج گشایش، بسط فرهنگ و تمدن است. در تمدن اسلامی به‌ویژه در دوران‌های اولیه، گشایش و وسعت‌نظر و آزاداندیشی‌ای که در جهان اسلام حاکم بود، به هم‌زیستی متفکرانی متنوع از احمد حنبل تا رازی و مولوی انجامید. این وضعیت، به تدریج خود را در صنایع و هنرهای جهان اسلام هم بروز داد و شاهد رشد در این حوزه‌ها بودیم. می‌توان به عنوان یک اصل این موضوع را پذیرفت که هر گاه گشایش اندک می‌شود، هنر و صنایع محدود و کم‌رنگ می‌شوند.
 
گفتنی است که در این همایش سخنرانان دیگری نظیر خسرو باقری، محمد راسخ، حسین شیخ رضایی و امیرحسین خداپرست نیز سخنرانی کردند. در مطالبی دیگر فرازهایی از سخنان برخی دیگر از سخنرانان این نشست در ایبنا منعکس شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها