امير سرتيپ خلبان فرجالله براتپور مطرح کرد:
نیروی هوایی بیش از سایر نیروهای ارتش در دوران دفاع مقدس حضور فعال داشت
فرمانده سابق نیروی هوایی ارتش گفت: نیروی هوایی بیش از سایر نیروهای ارتش در بطن جنگ حضور فعال داشت و روزی 350 تا 400 سورتی پرواز را انجام میداد.
امير سرتيپ خلبان فرجالله براتپور، فرمانده سابق نیروی هوایی ارتش در دفاع مقدس به صورت مختصر درباره زندگینامه خود گفت: در سال ۱۳۲۴ در کنگاور بدنیا آمدم و تا مقطع دیپلم در کرمانشاه درس خواندم، پس از گرفتن دیپلم، به دانشکده خلبانی رفتم و در مهر سال ۱۳۴۷ پس از گذراندن تحصیلات در ایران و آمریکا به درجه ستوان دومی نایل شدم و در مهر سال ۱۳۵۷ هم برای آموزشهای مدیریتی به آمریکا رفتم و دو ماه مانده به انقلاب به ایران بازگشتم.
وی با اشاره به حال و هوای دوران جنگ اظهار کرد: وقتی ما میخواستیم به ایران بیاییم؛ یکی از مدیران آمریکایی ما که رابط میان نیروی هوایی و ارتش آمریکا بود، نزد ما آمد و گفت شما افسر ارشد هستید، انقلاب در حال پیروزی است. ما به شما کار میدهیم و شما میتوانید برای فروختن منزل و جمع کردن وسایل زندگی به ایران بروید و برگردید. اما من قبول نکردم و گفتم وطنم ایران است و حتی اگر بمیرم، دوست دارم آنجا باشم.
وی با بیان اینکه از دو طبقه در نيروی هوايی کمتر سخن گفته میشود، عنوان کرد: گروه اول، پرسنل فنی نيروی هوايی است. اين افراد کسانی بودند که در نيروی هوايی و در طول جنگ زحمت بسيار کشيدند. وقتی جنگ شروع شد اين گروه چه تلاشها و زحماتی را متحمل شدند. دسته دوم خلبانان گروه پروازی تانکر هستند که اگر تلاش شبانه روزی آنان نبود شايد هم ما موفق نمیشديم که اين پروازهای طولانی را انجام بدهيم، آنها بودند که شبانه روز در آسمان پرواز می کردند تا به ما بنزين بدهند تا ما بتوانيم هواپيمای کمتری را بالا بفرستيم و بتوانيم از اين هواپيما بيشتر استفاده کنيم.
براتپور افزود: خود من يک شب تا صبح پرواز میکردم و 4 مرحله بنزين میگرفتم. زمانيکه جنگ شروع شد من در پايگاه همدان در آن زمان، معاون لجستيکی و معاون عملياتی پايگاه همدان بودم. 57 فروند هواپيما در پايگاه داشتيم. زمانيکه جنگ شروع شد 57 فروند هواپيمای آماده داشتيم که شايد در دنيا کم نظير باشد. بارها شاهد بودم در آن سرما، در زير بمباران شبانه روزی تلاش میکردند تا اين هواپيما را آماده نگه دارند.
وی تصریح کرد: صدام در روزهای اول جنگ فکر میکرد، میتواند يک هفتهای به تهران برسد. ولی ما در همان اولين مرحله در 31 شهريور، اولين ضربه را به دشمن زديم. يعنی در پايگاه همدان همان روز دو دسته 4 فروندی فرستاديم و دو پايگاه عراق را در همان روز اول، پايگاه همدان زد. در پايگاه بوشهر و دزفول و تبريز هم به همين ترتيب عمل شد. در روز دوم جنگ يعنی اول مهرماه، 140 فروندی که همه می دانند، در يک زمان بود. يعنی يک زمان و در يک لحظه 140 هواپيما در انواع و اقسام هدفها در شمالیترين تا جنوبیترين نقطه عراق 140 فروند هواپيما داشتند عمليات انجام میدادند. اين بود که در همان روز نخست جنگ، صدام از حملهاش پشيمان شده بود و فرماندهانش را خواسته بود و پرسيده بود که چرا به من دروغ گفتيد و من درباره نيروی هوايی ايران نمیدانستم. اين بود که ما ادامه داديم و شکر خدا موفق شديم با توکل به خدا با روسفيدی از جنگ ياد کنيم. خداوند روح همه شهدای جنگ را هم شاد بگرداند.
فرمانده سابق نیروی هوایی ارتش درباره عملیات حمله به H3 گفت: آن عملیات در 15 فروردین 1360 انجام شد. این عملیات دو بار دیگر میخواست انجام شود که نشد؛ دفعه اول در آبان ماه 59 بود و به دلیل لو رفتن؛ در میانه انجام، متوقف شد. مرتبه دوم هم رهبری دسته با سرهنگ گلچین فرمانده پایگاه همدان و از بهترین خلبانان آن دوره بود. در مرحله سوم، شهید فکوری، بنده و سرهنگ گلچین و یکی دیگر از دوستان را خواست و گفت که این عملیات باید انجام شود.
وی با اشاره به اهداف این عملیات عنوان کرد: ما اطلاع پیدا کرده بودیم که عراق یکسری از هواپیماهای ساخت انگلیس با ارزش خود را در سه پایگاه نزدیک مرز اردن مستقر کرده است تا در وقت لزوم از آنها استفاده کند. آن هواپیماها میتوانستند از بغداد بروند و مشهد را موشک باران کنند و برگردند، ما برای این کار 2 هزار کیلومتر باید میرفتیم و 2 هزار کیلومتر هم برمیگشتیم؛ از طرفی در سوریه هم نمیتوانستیم فرود بیاییم و باید برمیگشتیم. فرماندهان جنگ هم مخالف سوختگیری در سوریه بودند و لذا باید در شرق و غرب عراق خودمان دو بار از هواپیمای مادر در ارتفاع پایین سوخت گیری میکردیم. در نهایت این عملیات حدود 450 دقیقه طول کشید و خدا را شاکریم که لطف او شامل حالمان شد و با وجود طی کردن این مسیر طولانی توانستیم دشمن را غافلگیر کنیم و تازه وقتی که آنجا را زدیم، عراق فهمید.
فرمانده سابق نیروی هوایی ارتش اظهار کرد: نیروی هوایی بیش از سایر نیروهای ارتش در بطن جنگ حضور فعال داشت و روزی 350 تا 400 سورتی پرواز را انجام میداد. شاید اگر حماسهسازی امثال عباس دوران، عباس بابایی و اردستانی نبودند، امروز خوزستان از خاك ایران جدا شده بود.
وی تصریح کرد: دلیل اینکه آمریکا نمیتواند به ایران حمله کند این است که ملت ما با هر گرایش و سلیقهای، در هنگام جنگ مقابل دشمن متحد میشوند. ما خلبانانی داشتیم که از ارتش اخراج شده بودند، اما وقتی جنگ شد همه برگشتند و گفتند هیچ پولی نمیخواهیم و فقط میخواهیم برای کشورمان بجنگیم.
امیرسرتیپ دوم خلبان، حسین خلیلی جوانترین عضو تیم عملیاتی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس که خود را شاگرد و پیرو مرام و مسلک سرلشکر شهید عباس بابایی میداند، طی سخنانی در این نشست ضمن ارائه مختصری از زندگینامه خود، گفت: من متولد 1335 در ورامین هستم. دورههای مختلف تحصیلی را در ورامین طی کردم بعد وارد ارتش شدم. سال 54 پس از گذراندن مراحل مقدماتی برای گذراندن دوره خلبانی به کشور آمریکا اعزام شدم و سال 56 به کشور بازگشتم. دوره تکمیلی را در پایگاه دزفول گذراندم و در اوایل سال 57 به پایگاه تبریز بهعنوان خلبان هواپیمای شکاری منتقل شدم. بنده جزو معدود خلبانانی بودم که دوره هواپیماهای شکاری را در19 سالگی در آمریکا طی کردم.
وی با اشاره به حال و هوای جنگ و دوران دفاع مقدس اظهار کرد: هنگام شروع جنگ، در شهریور 1359 با درجه ستوان یکمی در پایگاه شکاری تبریز خدمت میکردم. آن روز شاهد تجاوز 6 فروند هواپیمای سوخوی 20 عراقی بر فراز پایگاه هوایی تبریز بودم. هواپیماهای عراقی ظرف چند ثانیه بمبهای خود را رها کردند و رفتند. بمبها به همراه چترهای مخصوص در آسمان رها شدند عدهای فکرمیکردند عراق روی پایگاه هوایی تبریز چترباز پیاده کرده است، اما ثانیههای بعد با به گوش رسیدن صدای انفجار بمبها، به اشتباه خود پی بردند. آن روز بقدری خشمگین بودم که میخواستم با سنگ هواپیماهای عراقی را سرنگون کنم، ساعتی بعد متوجه شدیم، عراق همزمان پانزده پایگاه دیگررا نیز بمباران کرده است که مهمترین آنها پایگاه هوایی اهواز بود.
خلیلی بیان کرد: آنچه در دوران دفاع مقدس به چشم میخورد، همهاش شورحماسه بود و احساس مسئولیت، با تلاش پرسنل پایگاه هوایی کمتر از دوساعت باندها ترمیم و اولین هواپیماها پس از حمله به پرواز درآمدند تا ازحریم کشور دفاع کنند. بلافاصله 36فروند هواپیمای شکاری آماده شدند تا به پایگاههای کرکوک و موصل عراق حمله کنند.
وی تصریح کرد: نیروی هوایی با توانی بیش از ظرفیت خود فرصتهای زیادی را از دشمن گرفت تا آنکه یگانهای زرهی خودی از مسافتهای دور و نزدیک خود را به صحنه جنگ رساندند و کفه نابرابرجنگ در جنوب تا حدود زیادی متعادل شد.
نظر شما