فردریک بیزر از تفاسیر پیشین رمانتیسم آلمانی خرسند نیست و از این شکوه میکند که رمانتیسم تاکنون عمدتا موضوع پژوهش منتقدان ادبی بوده و به سویههای متافیزیکی، معرفتشناختی و اخلاقی آن وقع چندانی نهاده نشده است.
فردریک بیزر نویسنده اثر استاد فلسفه دانشگاه سیراکیوز این 10 فصل را که در اصل ده مقاله هستند در مناسبتهای مختلف نگاشته است. مقالات این کتاب که علیرغم ربط منطقی بینشان میتوان آنها را به طور جداگانه نیز مطالعه کرد، با ارجاع مکرر به آثار رمانتیکهای آلمانی مسائلی را مطرح میسازد که گهگاه از منظر پژوهشگران تیزبین رمانتیسم آمانی نیز مغفول ماندهاند.
این مقالات کوششی هستند در جهت تعریف و توضیح جنبههایی از رمانتیسم آلمانی اولیه؛ دورهای مشهور به رمانتیسم اولیه آلمانی که میان سالهای ۱۷۹۷ تا ۱۸۰۳ شکوفا شد و به نوعی مقدماتی و اهتمامی به منظور راهنمایی خواننده انگلیسیزبان در سرزمینی ناشناختهاند. همچنین برخی از مقالات، به خصوص مقاله نخست و دوم، در واکنش به رویکرد ادبی همچنان مسلط بر رمانتیسیم اولیه نگاشته شدهاند. هرچند که برخی از مهمترین دستنوشتهها درخصوص فلسفه رمانتیک تنها از جنگ جهانی دوم به بعد به چاپ رسیدهاند.
جنبش رمانتیسم به طور کلی و رمانتیسم آلمانی به طور خاص اهمیت بسزایی در سیر تطور اندیشه غرب داشته، اما متاسفانه این جنبش تاکنون غالبا موضوع مطالعه پژوهندگان ادبیات بوده و سویههای دیگر این جنبش همواره تحتالشعاع سویه ادبی آن قرار گرفته است. کتاب حاضر با شوریدن بر این رویکردغالب، بر آن است تا نشان دهد ادبیات و زیباییشناسی این جنبش در حقیقت فرع بر متافیزیک، اخلاق و سیاست آن بوده، و امیدوار است بتواند با این شیوه رویکرد مطالعاتی به رمانتیسم با محوریت رمانتیسم آلمانی اولیه را دگرگون کند.
به عبارت دیگر، بیزر از تفاسیر پیشین رمانتیسم آلمانی خرسند نیست و از این شکوه میکند که رمانتیسم تاکنون عمدتا موضوع پژوهش منتقدان ادبی بوده و به سویههای متافیزیکی، معرفتشناختی و اخلاقی آن وقع چندانی نهاده نشده است و بر آن بوده تا با نقد سنتهای تفسیری بدیل، تفسیر بدیع خویش را عرضه کند. محور انتقادی اصلی این مقالات نیز معطوف به تفاسیر پستمدرن از رمانتیسیم اولیه، به خصوص آثار پل دومان، مانفرد فرانک، آیزایا برلین، ارنست بلر، فیلیپ لاکوبارت و ژانلوک نانسی است.
او معتقد است تفسیر این اندیشمندان از رمانتیسم اولیه یکجانبه و زمانپریشانه است و چنین تفسیری آن دوران را اساسا به مثابه سبقتی بر پستمدرنیسم میفهمد و دغدغههای معاصر را بدان تحمیل میکند. با این همه، و به رغم همه قرابتهای رمانتیسم اولیه با پستمدرنیسم، این دوره به عنوان پدیده تاریخی منحصربهفردی باقیمانده، و هنوز تا حد زیادی بخشی از قرن هجدهم است.
به زعم نویسنده دلایل بیتوجهی به فلسفه رمانتیک اولیه متعدد است. دلایل سیاسی نیرومندی وجود دارد. از زمان جنگ جهانی دوم، رمانتیسم را هم لیبرالها و هم مارکسیستها به یک اندازه به منزله ایدئولوژی حزبی آغوش گشودند. دلایل آکادمیک نیز وجود داشته است. از آن رو که رمانتیسم اغلب در قالب جنبشی ادبی و انتقادی دریافت شده بیشتر منتقدان ادبی و مورخان بدان اقبال دادهاند. دلایل فلسفی هم به ویژه دخیل بودهاند. رشد فلسفه تحلیلی در جهان انگلیسیزبان به شکاکیت و عدم تساهل در قبال طرق بدیل فلسفهورزی انجامیده و سرانجام دلایل دانشورانه دخیل بوده است.
اهمیت تاریخ این جنبش به چند عامل بستگی دارد. نخست اینکه رمانتیسم اولیه از آن جنبههای مهم میراث دکارتی میگسلد: برداشت مکانیکی آن از طبیعت، ثنویت آن میان ذهن و بدن، باور مبناگروانه آن به اصول اولیه معین و باور آن به سوبژکتیویته خودروشنگر. دوم اینکه رمانتیکهای جوان همچنین برخی از مفروضات بنیادین در پس عقلباوری روشنگری را به پرسش گرفتند: مفروضاتی از قبیل امکان عقل غیرتاریخی، امکان معیارهای کلاسیک نقادی و اصول اولیه بدیهی و سوم هم اینکه رمانتیکهای اولیه تقریبا در همه زمینههای فلسفه و سیاست و ... مبدع بودهاند.
کتاب «رمانتیسم آلمانی: مفهوم رمانتیسم آلمانی اولیه» نوشته فردریک بیرز با ترجمه سیدمسعود آذرفام در ۳۶۰ صفحه، شمارگان ۱۱۰۰ نسخه و به قیمت ۴۲۰۰۰ تومان منتشر شده است.
نظر شما