سونیا رزمجویی درباره این اثر پالانیک گفت: «باستر رنت کیسی» را شاید بتوان پرکارترین قاتل سریالی زمانه ما نامید؛ پسرک دبیرستانی یاغی که از شهر کوچک محل زندگیاش متواری شده و خود را به شهری بزرگ میرساند تا در آنجا بدل شود به رهبر گروهی شورشی و تخریبگر. چاک پالانیک با شرح سرگذشت رنت از زبان خانواده، دوستان و افراد آشنا به او، با لحنی طنزآلود آیندهای غریب و خوفناک را به تصویر میکشد که در آن بازیگران تنها هیولاها یا قربانیاناند و یا شاهدان ماجرا.
کتابی آکنده از خشونت و طنز
رزمجویی ادامه داد: مگر در تمام طول زندگی آدم چند بار کتابی حول محور بیماریهای همهگیر، سفر در زمان و تصادفات ساختگی اتومبیل میخواند؟ در آغاز داستان، نویسنده از ما میپرسد آیا هیچوقت به این فکر کردهاید که کاش هرگز متولد نمیشدید؟ بهتر است خوب حواستان را جمع کنید و عمیقاً به این سؤال فکر کنید، چراکه وقتی به پایان کتاب میرسید، تازه اهمیت این پرسش را متوجه خواهید شد. به گفته این مترجم جوان شیرازی، این پرسشی است که پالانیک حرفهای زیادی درباره آن دارد و راههای شگفتانگیز خود را برای ابرازش بیان میکند.
وی درباره اثر نویسنده مشهور آمریکایی گفت: درست همچون دیگر کتابهای پالانیک، آنچه در رنت خواهید خواند، آزاردهنده، خشونتآمیز، کریه و آکنده از طنز است.
درآمیختن مرزهای واقعیت و خیال
به گفته رزمجویی، در حقیقت روایت در رنت بهصورت نقلقولهایی طولانی و بیوقفه در رابطه با زندگی نوجوانی به نام «رنت» است و چیزی از آغاز خواندن داستان نمیگذرد که خواننده درمییابد پالانیک جمعیت عظیمی از راویان و روایتی گسترده را همگی در چارچوب یک داستان بهخوبی گرد هم آورده است. شاید در آغاز این نوع روایت عجیب به نظر برسد اما در این رمان داستانهای بسیار و درنهایت مرتبطی از زبان راویان متعددی درباره رنت نقل میشود. قالب این نوع روایت شفاهی همان چیزی است که موضوعات داستان را قوت میبخشد، در حقیقت آنچه بهعنوان اسطوره میشناسیم که همان ترکیبی از واقعیت و افسانه است که گاه سینهبهسینه نقل میشود و به دلیل نوع روایت آن مرزهای واقعیت و خیال در آن از یکدیگر قابل تمیز نیست.
«رنت» از پیرامون خود دلزده است
از سونیا رزمجویی درباره شیوه روایی کتاب رنت میپرسم و این مترجم شیرازی ميگويد: هیچیک از راویان بیشمار داستان تصویر مطلقی از رنت ارائه نمیکنند، مثلاً هیچکس نمیگوید رنت لاغر بود یا رنگ موهایش تیره بود یا صفاتی ازایندست، بلکه هر یک از دریچه دید خود تصویری متفاوت از رنت ارائه میدهند که مجموعه تمام این تفاسیر گاه متناقض درنهایت تصویر پیچیده و غریب اما متقاعدکنندهای از نوجوانی به نام رنت در ذهن خواننده ایجاد میکند.
به گفته این مترجم جوان، شاید چیزی که در ابتدا بتوان درباره باستر رنت کیسی گفت این است که او به معنای ساده از همهچیز در پیرامون خود دلزده است؛ بااینحال حس شوخطبعی ترسناکی نیز دارد، شامهای به قوت یک سگ و سیستم ایمنی مقاوم در برابر انواع سمها و زهرها که نتیجه قرار گرفتن مداوم در معرض نیش انواع و اقسام حیوانات و حشرات زهرآلود از کودکی آنهم تنها برای تفریح و سرگرمی است.
رزمجویی ادامه داد: رنت کیسی در زادگاه خود میدلتون، روستایی دورافتاده که با ماشین چهار روز تمام از هر آبادی دیگری فاصله دارد، مثل هیچکس نیست. البته تقریباً تمامی شاهدان روایت متفقاند که رنت شباهت عجیبی در ظاهر و رفتار به پدر خود دارد اما رنت مثل همکلاسیهایش و دوستانش و همسایگانش و بزرگترهای شهر کوچک میدلتون نیست.
در پی حقیقتی نازیبا
اما رنت چگونه کاراکتری است؟ رزمجویی گفت: رنت بر آن است تا تجربه منحصربهفرد و تکرار نشدنی زیست را از آنچه خود «طبیعت دروغین هر چیز» مینامد بزداید. او از پسِ پشتِ واقعیت ساختگی در پی نوعی حقیقت بیبدیل است، حقیقتی که دستدوم و عاریهای نیست که گرچه ظاهری زمخت و نازیبا دارد اما تنها یکبار قابل از سر گذراندن است و بهصرف حقیقی بودن خود است که ارزشمند است. چنانکه یکی از راویان درباره او میگوید: «رنت دلش میخواست دستکم یکچیز واقعی باشه، حتی اگه اون چیز واقعی خون و دلوروده متعفن بود. چیزی که رنت رو آزار میداد ساختگی بودن همهچیز بود. طبیعت مزخرف و بیپایه همهچیز.»
به باور سونیا رزمجویی، در جهانی که دیگر کتابی برای خواندن و فیلمی برای دیدن وجود ندارد و سرگرمی عمده شهروندان بهتنهایی نشستن در اتاق خود و متصل شدن به تجربههای بیواسطه دیگران و درک و احساس امور از دریچه حواس آنان است، رنت در پی تجربهای حقیقی است. «ماجراجویی واقعی و تجربهای اجتماعی که همه را به هم پیوند دهد».
تصویری هولناک از آینده
رزمجویی در ادامه گفت: شاید یکی از نکات موردتوجه داستان، تصویر هولناکی است که پالانیک از آینده ارائه میدهد، تصویری که گرچه مو بر اندام خواننده سیخ میکند، اما بسیار ملموس و قابل پیشبینی مینماید.
به گفته این مترجم شیرازی، داستان در آیندهای نزدیک یا حتی شاید حالی غیراز آنچه میشناسیم روایت میشود.
این مترجم شیرازی میگوید: پالانیک در شهر بزرگ، جایی که رنت برای گریز از روستای کوچک خود به آن متواری میشود، دنیایی فرای تصورات را به تصویر میکشد، جهانی که در آن با استفاده از مقررات زمان و حکومتنظامی زندگی روزانه از دنیای شبانه مجزا شده و مجانین، یاغیها، مبتلایان به بیماریهای همهگیر و درنهایت فرودستان و آنان که امکان تطابق خود با هنجارهای بهویژه جهان یقهسفیدها و «روزگردها» را ندارند، به جهان شب تبعید شدهاند.
روایتی ابزورد
سونیا رزمجویی درباره شیوه روایت رنت میگوید: روایت در رنت چنان ابزورد است که خواننده را بر این فکر وامیدارد که شاید در حال خواندن داستانی از ژانر بیزار است و سپس پس از حدود دو سوم از روایت است که نوعی از نگرش لوناتیک کمکم بر داستان سایه میافکند. مدتها پیش از آنکه کتاب را به پایان برسانید همهچیز بهخوبی شرح داده شده و شما به این فکر میافتید که چگونه ممکن است پالانیک تمام آن نقلقولها و پلاتهای گسترده را یکجا در یک چارچوب متقاعدکننده جمعآوری کرده باشد.
به باور رزمجویی، درحالیکه در داستان رنت، نویسنده به موضوعات گوناگونی در آن واحد میپردازد، روایت هرگز از ابتدا تا پایان از نیل به هدف غایی خود دور نمیشود. این کتابی است که به موضوعات مهمی میپردازد، ازجمله معنای زندگی. رنت در حقیقت کتابی است زیبا که از آلودگی و لجن زندگی واقعی پوشیده شده است.
«رنت» ادامه «باشگاه مشتزنی» نیست
مترجم رمان رنت در ادامه میگوید: اگر شما یکی از هواداران چاک پالانیک هستید و دلیل این هواداری باشگاه مشتزنی است، از رنت انتظار مشابهی نداشته باشید. در حقیقت این انتظار را از هیچیک از کارهای دیگر پالانیک نداشته باشید. او نویسندهای است منحصربهفرد که در هر یک از آثار خود داستانی بسیار متفاوت و ویژه برای ارائه دارد؛ تا آنجا که چاک پالانیک را در ادبیات میتوان معادل پانک راک در موسیقی دانست.
سونیا رزمجویی همچنین با اشاره به اینکه بسیاری از منتقدان پالانیک بر این متفقاند که آثار او تنها داستانسرایی صرف نیست؛ میافزاید: به باور منتقدان، آثار پالانیک حرکتی است به عمق ریشههای اجتماعی جنبشهای مردمی در جوامع سرمایهداری مدرن.
نظر شما