جذابیت لحظهای از سوی ناشران مورد توجه است و در حقیقت آنها شاید چیزهایی را چاپ کنند که ممکن است خودشان از آنها نفرت داشته باشند.
کتاب خاطرات کسانی مثل ترامپ، هیتلر و ... ممکن است از سوی ناشر بیارزش باشد ولی آنها یاد گرفتهاند چیزهایی چاپ کنند که خودشان از آن نفرت دارند. به طور حتم نویسندهای مثل تونی شوارتز که کتاب هنر معامله را برای دونالد ترامپ نوشته بود، تنها برای پول این کار را کرده است ولی ناشر میداند که خیلیها آن بیرون خواندن این کتاب را دوست دارند و شاید هم خیلیها با ناشر هم عقیده نباشند. بیشتر ناشران در سالهای اخیر کتابهایی منتشر میکنند که خودشان شاید خیلی به آن علاقه نداشته باشند ولی از فروش آن مطمئن هستند.
اکثر کسانی که برای نخستين بار وارد شغل انتشارات میشوند دوست دارند کتابهایی چاپ کنند که خودشان دوست دارند ولی تجربه ثابت کرده که عقاید و سلایق دیگران در این حوزه تاثیر بسیاری دارد. ذائقه دیگران برای ناشران پراهمیت شده است چون از یک طرف به فروش فکر میکنند و از طرف دیگر مسئلهای به نام حقوق دیگران وجود دارد. انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا این حقیقت را ثابت میکند که خیلیها با ما هم نظر نیستند. داستانهای سیاسی و محبوب شدن آنها در زمانه اخیر همان مثال محکمی است که بیشتر ناشران این دست میزنند. این داستان ها در دهههای قبل ممکن بود خیلی طرفدار نداشته باشد ولی حالا مردم خواندن این داستانها را ترجیح میدهند و ناشران مجبورند آن را چاپ کنند چون از گردونه رقابت باز میمانند.
خیلی از کسانی که از فروشگاه یا سایتهای آنلاین کتاب میخرند دوست ندارند مثل این شخصیتهای منفی واقعی و خیالی کتابها باشند ولی خب مطالعه داستان درباره این شخصیتها را دوست دارند و این دوست داشتن نمیتواند از سوی ناشران نادیده گرفته شود. در نهایت اینکه هرچند لیست پرفروشها و درآمد مالی کافی برای ناشران در سالهای اخیر مسئله مهمی شده است ولی بیشتر از آن ذائقه کلی مخاطب است که باعث میشود ناشر چیزی را چاپ کند که ممکن است از آن نفرت داشته باشد. شاید ناشر گتسبی بزرگ از تعریف داستان خانوادههای ثروتمند نفرت داشته باشد ولی در زمانی که مردم در زمان خود به این نوع زندگی علاقه نشان میدهند ناشر چارهای جز چاپ آن نخواهد داشت.
نظر شما