دوشنبه ۳ تیر ۱۳۹۸ - ۱۱:۵۲
وضعیت داستان‌‌نویسی در اردبیل به نسبت استان‌های همجوار به مراتب بهتر است

دبیر کارگروه آفرینش‌های ادبی امور استان‌های حوزه هنری معتقد است که استان اردبیل با پرورش نویسندگانی مانند امیرحسین فردی، داوود غفارزادگان و محمدرضا بایرامی، به نسبت استان‌های همجوار خود، وضعیت بهتری در حوزه داستان‌نویسی دارد.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اردبیل - مریم رضایی: ساسان ناطق متولد 1354 در تبریز و فارغ‌الحصیل رشته مدیریت است. کار داستان‌نویسی را از سال 1374 شروع کرد و با تک داستان‌هایش در جشنواره‌های ادبیات داستانی بسیج، شعر و داستان جوان کشور، شب‌های شهریور و جایزه ادبی اصفهان خوش درخشید. نخستین مجموعه داستان ناطق با نام «وقتی جنگ تمام شود» در سال 1384 از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ رسید که در دهمین جشنواره انتخاب بهترین کتاب سال دفاع مقدس، شایسته تقدیر شناخته شد. این اثر همچنین رتبه برتر بحش آثار تألیفی را در دومین جشنواره تولیدات و مراکز استانی حوزه هنری و رتبه برگزیده جایزه «گام اول» را از آن نویسنده‌اش کرد. ساسان ناطق هم‌اکنون معاون مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری، دبیر کارگروه آفرینش‌های ادبی امور استان‌ها و مجلس و مدیر دفتر داستان حوزه هنری است. در جریان سفر چند روزه این نویسنده به اردبیل، فرصتی دست داد تا با وی درباره داستان و داستان‌نویسی و به ویژه وضعیت آن در استان اردبیل گفت‌وگو کنیم. ماحصل این گپ و گفت در زیر از نظر مخاطبان می‌گذرد.
 
از داستان شروع کنیم. چه شد که به سمت آن آمدید؟

هر مؤلفه‌ای شاخص‌ها و کارکردهای مخصوص به خود را دارد؛ داستان نیز ویژگی‌های خاصی دارد که با آنها مخاطب را درگیر جذابیت‌ها و زیبایی‌های خود کرده و به پیام، هدف و نتیجه هدایت می‌کند که از آن به تأثیرگذاری یا همذات‌پنداری مخاطب با متن تعبیر می‌شود. در این زمینه هرچه بگوییم برمی‌گردد به عنصر زیباشناسانه ادبیات داستانی. شعر عناصر زیبایی دارد؛ سینما نیز به لحاظ اینکه تصویر تأثیرگذاری بیشتری دارد از کارکرد بیشتری برخوردار است. در این میان، از تأثیرگذاری ادبیات داستانی نیز نمی‌شود گذشت و آن را کتمان کرد؛ کشف دنیای متفاوتی که نویسنده به عنوان انسانی خلاق و خالق به دنیا نشان می‌دهد. این جذابیت، کشف و تأثیرگذاری سبب می‌شود مخاطب با ادبیات همراه شود؛ مثل اتفاقی که در «هزار و یک شب» می‌افتد و خواننده داستان را تا آخر راه با خود می‌برد. داستان بهره‌مند از قصه است. اگر روایت درستی از داستان ارائه کنیم و در آن قصه‌ای داشته باشیم، مخاطب ایرانی از آن استقبال می‌کند. قصه‌نویسی بعدها وارد ایران شد اما این را از خاطر نبریم که ما ایرانیان عمدتاً مردمی قصه‌گو هستیم لذا با قصه، قصه‌گویی، قصه‌پردازی و قصه‌نویسی آشنا هستیم و ید طولایی در این زمینه داریم.
 
با توجه به اشرافی که به موضوع دارید و تا حد زیادی هم از فعالیت استان‌ها در حوزه داستان مطلع هستید، ارزیابی‌تان از وضعیت داستان‌نویسی امروز ایران چیست؟

خوشبختانه ادبیات خلاق در تمام استان‌های کشور - جدا از فراز و فرودهای خود - رشد خوبی داشته است اما هنوز با نقطه ایده‌آل فاصله دارد؛ آثار ترجمه شده یا ادبیات وارداتی هم به‌ویژه در ادبیات کودک اشباع شده و با اینکه به‌نوعی مکمل است اما در این خصوص احساس خطر هم می‌کنیم.

برخی کارشناسان معتقدند ادبیات داستانی ایران حال خوبی ندارد اما من برعکس فکر می‌کنم و نویسندگان و ناشران فعال، شاهد این مدعای من هستند؛ کسانی که در ادبیات داستانی نام‌های آشنایی در این حوزه محسوب می‌شوند و با پتانسیل، توانایی و تجربه مضاعفی داستان می‌نویسند که این قضیه در کُلیّت کشور ساری و جاری است. ادبیات داستانی ایران تولید محور است؛ از این‌رو در زمینه رمان و داستان کوتاه ناشران تخصصی داریم اما باید نقطه ایده‌آل را با وضعیت کنونی تطبیق دهیم و این دو را به نقطه برابر برسانیم.

ما در نمایشگاه کتاب شاهد صف‌هایی برای خرید برخی کتاب‌ها هستیم که نشان از استقبال مخاطبان ایرانی دارد. برگزاری جشنواره‌های متعدد در نهادهای مردمی و دولتی نشان می‌دهد که هنوز در این زمینه خوب کار می‌شود و در بین نهادها، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی یا حوزه هنری برترین تولیدکنندگان کشور هستند. سالانه حدود ۲۱۰ اثر از مراکز استانی به حوزه هنری می‌رسد و مقبولیت از سوی مخاطب نشان می‌دهد کدام کار خوب از آب درآمده یا کدام اثر خوب نیست. در کل وضعیت تولید، به‌ویژه در زمینه انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، طنز انتقادی و اجتماعی، مساعد است، اما هنوز راه بسیاری در پیش داریم.
 
کیفیت آثار تا چه حدی رضایتبخش است؟

ادبیات داستانی ما در حال حاضر راضی‌کننده است اما با حد مطلوب هم فاصله داریم. اگر کسی می‌خواهد وارد این عرصه شود باید شناگر ماهری باشد و به دقت مضاعف نیاز دارد. با تمام جدیت و سختگیری‌هایی که نسبت به داستان داریم، برخی آثار باعث شگفتی است. حضور جوانان در کنار پیشکسوتان نام‌آشنا، امیدواری ما را به این‌که ادبیات داستانی در جایی خواهد درخشید، پررنگ‌تر می‌کند. ادبیات جنگ در میان تولیدات داستانی بیشتر چشم‌نوازی می‌کند؛ ژانر خاطره نیز پا‌به‌پای آن پیش می‌رود و گاهی هم به لحاظ تولید و استقبال از آن پیشی می‌گیرد.

ادبیات داستانی ادبیاتی زنده و پویاست ادبیات داستانی یک صنف است؛ لذا طوری که در دنیا اتفاق می‌افتد، وقتی کتابی چاپ شد باید همگی برای فروش و معرفی نویسنده تلاش کنیم؛ زیرا با اینکه در حوزه ادبیات داستانی، به ویژه رمان، تعداد تولیدکننده بالاست، اما فروش آثار نوسان دارد. جای تشکر دارد که ناشران بخش تخصصی پا‌به‌پای برخی نهادهای دولتی و حتی پیشروتر از آنها فعالیت می‌کنند و مقبولیت از سوی مخاطب هم این موضوع را تأیید می‌کند.

 
درباره حضور نسل جدید چه نظری دارید؟

از سرمایه‌گذاری روی قشر جوان هرگز ضرر نخواهیم کرد چرا که نقطه اتکایی برای ادبیات داستانی درست می‌شود. معتقدم در غیر این‌صورت اگر امروز پایه و ستون درستی چیده نشود، در حیطه ادبیات داستانی در آینده حرفی برای گفتن نخواهیم داشت.
 
چه عواملی را در بهتر شدن وضعیت داستان‌نویسی ایران مؤثر می‌دانید؟

برخورداری از ذهنیت بسیار قوی در حوزه تاریخ و جغرافیا و زیست‌بوم و دایره واژگانی نثر و زبان، بر میزان قوت و قدرت کار می‌افزاید؛ در این‌باره متون کهن به ما کمک می‌کند. جغرافیای برخی نواحی ایران متأثر از وقایع تاریخی است از جمله آذربایجان که محل تناظر سیاسی و اجتماعی برخوردها بوده است. برای این مورد کتاب «ایرانشهر» را مثال می‌زنم که محمدحسن شهسواری پس از سال‌ها تحقیق آن را می‌نویسد و اگر اطلاعات لازم از تاریخ و جغرافیای آن مقطع را نداشته باشد، طبیعتا نمی‌تواند چنان فضایی را بیافریند.
 
جایگاه اردبیل در حوزه داستان و داستان‌نویسی چگونه است؟

اردبیل در منطقه خود نسبت به استان‌های همجوار، موفق‌تر بوده و دلیل این امر، برخورداری آن از نویسندگان بزرگی در گذشته است: مرحوم امیرحسین فردی پدر ادبیات داستانی انقلاب، داوود غفارزادگان، محمدرضا بایرامی و نویسندگان دیگری که موقعیت خود را مدیون قلم و تلاش خود بوده‌اند اما در این جغرافیا رشد کرده‌اند.
من، محمود مهدوی، رضا کاظمی و وحید علی‌رضایی، در دوره‌ای که بین نسلِ این بزرگان و نسل بعدی فاصله افتاده بود، ابتدا به شناخت آنها روی آوردیم و سپس به تقویت داشته‌ها و دانسته‌ها پرداختیم.

سطح مقبولیت داستان‌های اردبیل بالاتر است و نتیجه آن را در جشنواره‌ها می‌توان دید که نشان از مسیر درست و ساختار قدرتمند دارد. این بدان معنا نیست که هر چه از این راستا به دست ما برسد، تأیید می‌کنیم بلکه به دنبال کیفیت هستیم. ممکن است اثری در منطقه برگزیده باشد، چون در این جغرافیا تولید شده، اما در سطح ملی و کشوری به مقام‌های پایین‌تری برسد. سیاست همدلی و همراهی در اردبیل شاید کمی متزلزل باشد اما داستان‌های رو به اوج دارد و از افول گریزان است. نه به این دلیل‌ که استان خودمان است، بلکه از نظر کیفیت آثار تولیدی سطح مقبولیت و برگزیده شدن آثار نشان می‌دهد که داستان در این استان خوب و درست جا افتاده است، اما برای قدرتمندتر شدن آن آموزه‌های درست، استقرار و استمرار لازم است.
 
برای بهبود این وضعیت و شرایط، چه توصیه‌ای دارید؟

نخست اینکه هر استان با استان‌های همجوار (اردبیل با تبریز، ارومیه، زنجان و حتی رشت) مراوده ادبی داشته باشد. جغرافیای متفاوت، تجربه‌های متفاوت می‌آفریند. دوم اینکه مسئول کارگاه‌های آموزشی‌ باید به گذشته نگاهی بیندازد و نقاط ضعف و قوت خود را بررسی کنند تا در کار خود پیشرفت بیشتری داشته باشد. سوم اینکه تأکید دارم پیوند بین هنرجویان جوان و پیشکسوتان همیشه برقرار باشد. و چهارم، سِیر پیام، محتوا و مضمون در خط درستی قرار گیرد. باید بدانیم از قابلیت‌های خود چطور استفاده کنیم. اردبیل دومین کتابخانه تخصصی دفاع مقدس کشور را پس از ستاد مرکزی حوزه هنری دارد؛ از این رو، به لحاظ ظرفیت و داشته‌های خود، می‌تواند نقطه اتکال مرکز و استان‌های همجوار باشد و به قطب داستان‌نویسی تبدیل شود.
 
و حرف آخر...

کتاب برای مخاطب نوشته می‌شود، لذا باید به مخاطب اهمیت بدهیم. وقتی هوا رو به سردی می‌رود، به لباس گرم و کلاه و شال رو می‌آوریم؛ در داستان‌نویسی هم همین رویه اتفاق می‌افتد و دایره زبانی، نثر و واژگان فخیم ویژه نویسنده بر غنا و ماندگاری تأثیر می‌گذارد. هنرجو اگر به اینها توجه نداشته باشد، نمی‌تواند کار خوبی تولید کند و سطحی مساوی با دیگر نویسندگان خواهد داشت. با تقلید و کپی از سایر نوشته‌ها، نویسنده به جایی نمی‌رسد. ممکن است داستانی در گام نخست بر اساس گزینه‌هایی که باید داشته باشد، نمره خوبی کسب کند اما در مقام محک که قرار می‌گیرد، عیار داستان مشخص می‌شود.

در کنار مطالعه مجازی، باید کتاب هم خوانده شود؛ کار و تمرین مستمر نویسنده باید بر سه اصل استوار باشد: «بخوان، بنویس، بازنویسی کن»؛ راننده برای نگاه به پشت سر، آینه‌هایی بالای سرش دارد، اما افق نگاه او رو به جلو است. در داستان هم حرکت رو به جلو است. آثار زیبا و خوب یعنی آثاری ساختارمند و قدرتمند که نثر، زبان، تکنیک و فرم در آنها لحاظ شود. برای داستان هر کاری از دستمان برمی‌آید، باید انجام دهیم تا کماکان قدرتمند پیش رود؛ به این ترتیب در آینده احساس پشیمانی نخواهیم داشت.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها