دریدا در «جهانوطنی و بخشایش» به مقولههای بخشایش، جهانوطنی و شهرهای پناهندگی میپردازد و البته همچون همیشه این مفاهیم را مورد ساختارشکنی قرار میدهد تا امر متناقض و دوگانه را در این مفاهیم نمایان کند.
درواقع دو جستار جهانوطنی و بخشایش با منطقی مشترک به هم ارتباط پیدا میکنند. آنچه دریدا در پی آن است که در بسیاری از آثار متاخرش صورت دهد، به منزله تحلیل تاریخی مفهومها، شکلی از تبارشناسی مفهومی، قابل توصیف است. دریدا با کمک شماری از متفکران خصوصا هانا آرنت و کانت، یک ساختار منطقی را از پشت تصویر جهانوطنی بیرون میکشد و آن را مورد پرسش قرار میدهد. او در بطن مفهوم جهان وطنی، ضرورتی دوگانه یا متناقض را قرار میدهد: از طرفی مهماننوازی نامشروطی وجود دارد که باید حق پناهندگی را به همه مهاجرین و تازه واردان بدهد. اما از طرف دیگر، مهماننوازی باید مشروط باشد: محدودیتهایی در زمینه حقوق اقامت باید وجود داشته باشد. تمام مشکلات سیاسی مهاجرت، مذاکره بین این دو ضرورت است.
درباب جهان وطنی پاسخیست به تقاضایی ویژه و دعوت برای سخنرانی در پارلمان بینالمللی نویسندگان در استراسبورگ که موضوع آن حقوق جهانی پناهجویان، پناهندگان و مهاجرین بود. دریدا در این سخنرانی سعی کرد تا به این پرسشها پاسخ دهد که آیا میتوان کسی را مورد بخشایش قرار داد حتی اگر از ما طلب بخشایش نکند؟ در این صورت با چه شرط و شروطی میتوان بخشید؟ او در این سخنرانی به مقولههای بخشایش، جهانوطنی و شهرهای پناهندگی میپردازد و البته همچون همیشه این مفاهیم را مورد دیکانستراکشن (ساختارشکنی یا واسازی) قرار میدهد تا امر متناقض و دوگانه را در این مفاهیم نمایان کند.
به عبارت دیگر دریدا از طرفی به بخشایش ناب و نامشروط توجه میکند و از طرفی دیگر بخشایش مشروط را مطرح میکند. او پرسشی را رو در روی ما قرار میدهد: اگر کسی آمادگی بخشیدن پیدا کند، بخشیدن چیزی که قابل بخشش است به عبارتی «گناهی قابل اغماض» در این صورت آیا بخشایش اتفاق افتاده است؟ از طرف دیگر اگر چیزی برای بخشیدن وجود داشته باشد، همان چیزی است که در زبان مذهبی به آن میگویند «گناه کبیره». بنابراین بخشایش تنها امر نابخشونی را میبخشد؟ اما چنین امری چگونه ممکن است؟ آیا میتوان امر نابخشودنی را بخشید؟ آیا بخشایش در امری محال جلوه پیدا میکند؟
دریدا ما را به ساحت تناقضات و دوگانهها پرتاب میکند. آسودگی را از ما میگیرد. فلسفه او، فلسفه امر محال است. از اینروست که میگوید: «ما در تاریکی راه میرویم».
بخشایش و مسئله مهاجرت و پناهندگی، مسئلهایست که امروزه بیش از بیش خود را در عرصه جهانی تحمیل میکند؛ وضعیتی که با رسانهای شدن، شاهد ابعاد خوفناک آن هستیم. با حوادثی نظیر کشته شدن وسیع مهاجران و پناهجویان که غالبا به خاطر جنگ و فقط از کشور خود راهی سرزمینی امن میشوند یا کشتارهای صنعتی و سیستماتیک که جملگی بازنمودی از آشویتس هستند، بیهیچتردیدی، تامل در بخشایش و پناهجویی را در دستور کار فلسفه و کنشگران اجتماعی قرار داده است. به همین علت است که کتاب پیش رو، که از ترجمه آن بیش از یک دهه میگذرد، با وجود همه ابهامات و تصمیمگیریهای نویسنده در مسئله پناهندگی و بخشایش، کتابیست که همچنان قابل خواندن است.
در چاپ پیش رو ترجمه یک بار دیگر بازبینی اساسی شده و با استفاده از برخی از افزودههای مترجم منجمله جستار نقد خشونت والتر بنیامین در آن زمان هنوز ترجمه نشده بود، تلاش شده هسته مرکزی بحث را روشنتر طرح کند.
کتاب «جهانوطنی و بخشایش» نوشته ژاک دریدا با ترجمه امیرهوشنگ افتخاریراد در ۱۵۵ صفحه و شمارگان ۷۰۰ نسخه و به قیمت ۲۲۰۰۰ تومان از سوی نشر گام نو منتشر شده است.
نظر شما