گفتوگوی اختصاصی ایبنا با ایزابل آلنده:
پروست و جویس اگر امروز زنده بودند نمیتوانستند ناشر پیدا کنند
ایزابل آلنده از پرطرفدارترین نویسندگان جهان است که همواره و در همه ادوار کاریاش در اوج بوده. وی در گپی با ایبنا با بیان تجربیاتش بهعنوان نویسندهای کارکشته به تحلیل سیر ادبیات از گذشته تا امروز پرداخت، او همچنین از کتاب جدیدش و علاقه قلبی خود به امپراطوری ایران باستان سخن گفت.
فیلمهای خانه اشباح و از عشق و سایهها از جمله فیلمهایی هستند که براساس رمانهای او ساخته شدهاند. تقریبا تمام آثار ایزابل آلنده در ایران منتشر شده است اما از پرطرفدارترین آثار وی در بازار کتاب ایران میتوان به دختر بخت، جنگل کوتولهها، تصویر کهنه، منهای عشق، جزیره زیر دریا، پائولا و پرتره به رنگ سپیا اشاره کرد. در ادامه متن گپوگفت خبرگزاری کتاب ایران با این نویسنده ادبیات لاتین آورده شده است.
در گذشته نویسندگانی مثل فاکنر یا جویس براساس نوعی شهود مینوشتند اما امروزه امثال موراکامی دیدشان به دنیا منطقیتر است، شما طرفدار کدام سبک از نوشتن هستید؟
وقت برای بحث درباره فاکنر یا جویس کم است، همینقدر بگویم که به نظر من بحث ادبیات فراتر از جوشش درونی یا منطق است. به شخصه هنگام نوشتن به هر دوی اینها توجه میکنم اما در کنار این دو توجه ویژهای به تخیل، جزئیات، تمام چیزهایی که میبینم و میشنوم و دانشم از زبان مادری خود نیز دارم.
فرآیند تبدیل یک ایده به داستان برای شما چگونه؟
اولین چیزی که به من برای نوشتن کتاب انگیزه میدهد احساسات درونی من است، بعضی وقتها چیزی را میبینم یا میشنوم و احساسی که به واسطه درک آن چیز به من دست میدهد تا مدتها در کنار من میماند، اینجاست که متوجه میشوم باید کتابی درباره آن بنویسم. بعد از اینکه تصمیم به نوشتن گرفتم، تحقیقاتم راجعبه آن چیز را شروع میکنم و آنقدر به گشتن ادامه میدهم تا چهارچوب کتابم را پیدا کنم، لازم به گفتن است که حین تحقیق توجه ویژهای به واقعیتها میکنم. معمولا هیچ نقشه و برنامهای برای پیش بردن داستان ندارم و هر روز شخصیتهای مختلف و داستان را براساس شعوری درونی جلو میبرم. رمانهای تاریخی بسیاری نوشتهام، نوشتن یک رمان تاریخی نیازمند تحقیقات بسیار است. نوشتن این رمانها خاص است، چون نمیشود تاریخ را تغییر داد اما اگر شخصیتها بهخوبی طراحی شوند میتوانند در چهارچوب تاریخ به مقصود خود برسند.
عمدهترین تفاوت ادبیات امروز و ادبیات نسل گذشته در چیست؟
قبلا مردم وقت بیشتری برای مطالعه داشتند و عادت به مطالعه از سنین کودکی در انسانها نهادینه میشد. آن موقعها خواندن روش اصلی برای آگاهی و سرگرم شدن بود. امروز اما فیلم، تلویزیون، اینترنت و کلی چیز دیگر وجود دارد و مردم اکثر وقتشان را در شبکههای اجتماعی و پشت نمایشگرها میگذرانند. همین قضایا باعث شده که حجم کتابها کم شود، نویسندهها کمتر از ایما و اشاره استفاده کنند و صریحتر شوند، سبک نوشتن دیداریتر است، دیالوگها بیشتر شدهاند و شخصیتها هرچند صفحه یک بار درگیر اتفاقات جدیدی میشوند. داستانهای بلند امروزه آنقدرها طرفدار ندارند و این خیلی بد است، چراکه شاهکارهای ادبی گذشته همگی طولانیاند. احتمالا اگر مارسل پروست و جیمز جویس امروز زنده بودند نمیتوانستند بهراحتی ناشر پیدا کنند.
از زمان انتشار اولین کتاب شما حدود چهل سال میگذرد، از آن زمان تاکنون آیا تغییری در روشهای نوشتنتان ایجاد شده؟
من اولین کارم را در سال 1981 منتشرکردم، آن موقع هیچ کامپیوتری در کار نبود و من یک دستگاه تایپ مکانیکی داشتم. هیچ نسخهای اضافی از کتاب من موجود نبود چون کار با کاغذ کاربن واقعا خستهکننده بود. اگر میخواستم یک کلمه تغییر بدهم باید از مادهای سفیدرنگ به نام تیپاکس استفاده میکردم و بعد صبر میکردم تا خشک شود تا کلمه جدید را جایگزین آن کنم و همه این اصلاحات دستی صورت میگرفت. اگر میخواستم جای یک پاراگراف را تغییر بدهم، باید آن پاراگراف را با قیچی میبریدم و با چسب میچسباندمش در جای موردنظر. فرآیند کار خیلی کند بود، معمولا قبل اینکه سراغ کاغذ سفید بروم کلی فکر و نتبرداری میکردم اما امروز پشت کامپیوترم مینشینم و بدون اینکه خیلی فکر کنم به سرعت مینویسم چون میدانم میتوانم برگردم و کارم را اصلاح کنم.
میشود خطاب به مخاطبانمان بگویید در حال حاضر مشغول چه کارهایی هستید؟
اجازه بده همینجا از شما عذرخواهی کنم، چون نتوانستم آنطور که باید به سوالاتت جواب بدهم. این ماه قرار است کتابی جدید از من روانه بازار شود، این کتاب به زبان اسپانیایی نوشته شده و برای معرفی این کتاب به اروپا و آفریقای جنوبی خواهم رفت، همین است که واقعا سرم شلوغ است.
در انتها از شما میخواهم تا چند کلمهای با مخاطبان ایرانی خود صحبت کنید.
متاسفانه تا امروز به ایران نیامدهام اما میدانم که ایران کشوری مدرن و سرافراز است که نقشی غیرقابل انکار در دنیای امروزی ایفا میکند. بیشتر دانش من در مورد ایران برمیگردد به امپراطوری مسحورکننده و اسرارآمیز پرشیا که در کودکی و جوانیام مطالب زیادی از آن خواندهام و امیدوارم ایران همچنان در اوج باشد. آرزو میکنم مردم ایران بتوانند کشورشان را تبدیل به همان امپراطوری افسانهای شعر، ادبیات، هنر و داستانهای پریانی کنند که در قلب من جاودانه شده است.
نظرات