نوروز در گستره فرهنگی ایران/ جمهوری آذربایجان؛ بخش اول
آب و آتش و باد و خاک؛ چهارشنبههای پیش از نوروز در جمهوری آذربایجان
آذریها نوروز را به عنوان نماد پایان زمستان و آغاز بهار، رسمی دیرینه و باستانی میدانند که قدمت آن حداقل به دوره زرتشت، حدود 3 هزار و 500 تا 5 هزار سال پیش بازمیگردد.
آذریها نوروز را به عنوان نماد پایان زمستان و آغاز بهار، رسمی دیرینه و باستانی میدانند که قدمت آن حداقل به دوره زرتشت، حدود 3 هزار و 500 تا 5 هزار سال پیش بازمیگردد؛ در حالی که از نظر تقویمی این جشن در بابل باستان به مدت 12 روز از آغاز ماه نیسان (مارس و آوریل) جشن گرفته میشد و هر یک از 12 روز آداب و تشریفات خاص خود را داشت. از حیث ریشهیابی تاریخی نیز آذریها برگزاری این جشن را به روز مرگ سیاوش به دست افراسیاب نسبت میدهند. (سازمند: 110)
برگزاری جشن نوروز در جمهوری آذربایجان تا نیمه سده بیستم چندان فراگیر نبود. برای اولین بار «شیخ علی قرباناف» از مشاهیر و نویسندگان معروف آذربایجان در سال 1967 تلاش کرد تا این مراسم به شکل گسترده در کشور ترویج کند اما با تسلط شوروی تلاشهای وی به جایی نرسید و تا سال 1991 (سال استقلال رسمی آذربایجان از شوروی) برگزاری عید به شکل رسمی پذیرفته نشده بود و از سوی دولت مرکزی ممنوع هم اعلام شد. اما بعد از استقلال، این جشن به رسمیت شناخته شد و حتی در فوریه 2010 که جشن نوروز از طرف سازمان ملل روز بینالمللی شناخته شد، دولت آذربایجان از حامیان پذیرش این پیشنهاد بود.
آئینهای پیش از نوروز در آذربایجان
برگزاری آئینها و تشریفات نوروزی در آذربایجان دقیقاً یک ماه پیش از روز آغاز سال برگزار میشود. از چهار هفته مانده به نوروز، شب هر سهشنبه مراسم چهارشنبه سوری جشن گرفته میشود که هر یک از چهارشنبهها با نمادی از طبیعت متمایز میشود. اولین چهارشنبه، «چهارشنبه آب» نامگذاری میشود. چهارشنبه آب به اسامی دیگری نیز همچون «ازل چرشنبه (چهارشنبه اول)، «گوزل چرشنبه» (چهارشنبه زیبا)، «گول چرشنبه» (چهارشنبه گل) و «سولار نوروزو» (نوروز آبها)» معروف است. به باور ترکان آذری در آستانه سال نو قبل از هر چیز آب تازه میشود. برای همین در این روز قبل از طلوع آفتاب، همه مردم به کنار رودخانهها رفته و دست و صورت خود را میشویند و بعد روی هم آب میپاشند و در آخر چند بار از روی آب میپرند و چنین میخوانند: آغیرلیغیم، اوغورلغوم سویا آزارم، بئزاریم سویا. یعنی: سنگینیها و تنبلیهایم را آب ببرد، دردها و ناراحتیهایم را آب ببرد. (سفیدگر شهانقی: 33)
چهارشنبه دوم با نماد آتش شناخته میشود. آتش در نزد ترکان از قدیمالایام مقدس شمرده شده و مراسم «چهارشنبه آتش» گرامی داشته شده است. در روز چهارشنبه آتش، مردم قبل از طلوع آفتاب، روی تپه بلندی آتش بزرگی روشن میکنند و در حالی که دور آن حلقه زدهاند، طلوع خورشید را انتظار میکشند و در همان حال دستهجمعی میخوانند: قودوخان قودوخان/ سوءندورمه اودوخان/ آت اوسته قود گتیر/ اولوسا اود گتیر/ سوءزو بال قودوخان/ اوزو آل قودوخان قودوخان قودوخان. یعنی: آتش را خاموش نکن/ روی اسب حرقههای آتش بیاور/ برای مردم آتش بیاور/ حرفش چون عسل شیرین است قودوخان/ رنگ رویش سرخ است قودوخان. بعد از اجرای این مراسم هر کس مقداری آتش برداشته و به خانهاش برمیگردد و با آن اجاق خانه را روشن میکند. (همان: 34)
سومین چهارشنبه «چهارشنبه باد» نامگذاری شده است که روستائیان به آن «چهارشنبه حیدر» نیز میگویند. (نبیاف: 73) آذربایجانیها عقیده دارند که باد راهبر و راهنمای افرادی است که راهشان را گم کردهاند. در این چهارشنبه مردم بر سر مزارع خود رفته و و برای باد ترانههایی میخوانند و از او دعوت میکنند تا بیاید و در آمدن بهار به زمین کمک کند. نمونهای از این ترانهها چنین است: گولپری نین آرپاسی/ خان مرادین یارماسی/ نابات دا دالدا قالدی/ اوشاقلار داردا قالدی/ چیینیمه دوشدو باشیم/ یاتدی دگیرمان داشیم/ یئللی بابام، یئل بابام/ تئللی بابام، تئل بابام. یعنی: جو گلپری میماند/ بلغورخان مراد میماند/ نبات هم عقب میافتد/ کودکان به سختی میافتند/ شانههایم آویزان میماند/ سنگهای آسیاب میخوابند/ بابای وزندهام، بابا باد/ بابای گیسو پریشانم، بابا باد. (سفیدگر شهانقی: 38 و 39)
آخرین چهارشنبه، «چهارشنبه خاک» یا «ترپاق» نامیده میشود. به این چهارشنبه «چهارشنبه سوری» یا چهارشنبه زمین نیز گفته میشود. آذربایجانیها بر این باورند که در این روز خاک یا زمین از خواب بیدار میشود. گرما در رگهای زمین راه یافته و آب و هوا گرم شده؛ بنابراین زمین برای کشت و زراعت آماده میشود. مراسم روز چهارشنبه خاک از هنگام طلوع آفتاب آغاز میشود. در این روز مردم به طرف باغها و مزارع میروند، زیر درختان را بیل میزنند و باغها و مزارع را از خار و خاشاک تمیز میکنند. در این روز بریدن درختان، تف کردن بر آب، آتش و خاک گناه محسوب میشود. آذربایجانیها در این روز به فقرا کمک میکنند. آنها خانهها، حیاطها، میدانها و کوچهها را از هر پلیدی تمیز میکنند و برگها و شاخههای خشک درختان را جمع میکنند و در انتهای روز در میدان روی هم میریزند و آن را آتش زده و تا صبح کنار آتش جشن و پایکوبی میکنند. (سفیدگر شهانقی: 39 و 40)
منابع:
سازمند، بهاره. نوروز در کشورهای حوزه تمدنی ایران. ناشر: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات. 1393
سفیدگر شهانقی، حمید. نوروز در جمهوری آذربایجان. نشریه فرهنگ. شماره 2. 1388
نظر شما